ایران و آمریکا؛ دیپلماسی در آینه تاریخ و آزمون آینده

ایران و آمریکا؛ دیپلماسی در آینه تاریخ و آزمون آینده

مینو خالقی - «صلح پایدار تنها زمانی ممکن است که طرفین به هزینه‌های تنش‌آفرینی بیشتر از منافع آن بیندیشند»، شاید بیش از هر زمان دیگری درباره رابطه ایران و آمریکا، خصوصا در شرایط فعلی، مصداق داشته باشد.
روندها و چشم‌‌‌انداز اقتصاد دیجیتال در ۲۰۲۵

روندها و چشم‌‌‌انداز اقتصاد دیجیتال در ۲۰۲۵

محمدمهدی محمدی - اقتصاد دیجیتال با تعریف سازوکارهای اقتصادی مبتنی بر داده و فناوری، به یکی از مهم‌ترین عناصر ساختار اقتصادی جهانی تبدیل شده است. این مفهوم نه تنها شامل تجارت الکترونیک می‌شود، بلکه به تمامی ابعاد استفاده از فناوری‌های دیجیتال در زندگی روزمره، از مبادلات مالی تا ارتباطات، پرداخته و تأثیر قابل توجهی بر رفتارهای اجتماعی، فرآیندهای مدیریتی و ساختارهای زیرساختی جوامع دارد. با پیشرفت‌های مداوم و ظهور فناوری‌های نوآورانه، به‌ویژه در حوزه‌های هوش مصنوعی، بیگ دیتا، اینترنت اشیاء و بلاک‌چین، تحولات عمیق‌تری در بازارهای جهانی و شکل‌گیری مدل‌های کسب‌وکار جدید مشاهده می‌شود.
دوشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 21
کد خبر: ۳۷۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۱

مرادی‌کرمانی:هنوز هم یاد نگرفته‌ام...

هوشنگ مرادی کرمانی می‌گوید: هنوز هم یاد نگرفته‌ام که واژه‌های مرگ و اعتیاد و طلاق، یتیمی و گرسنگی و جنگ و بی‌عدالتی و تعصب و خشونت را، که کودکان در گوشه و کنار دنیا آن‌ها را لمس می‌کنند، چگونه به کار برم که دنیای زیبا و رنگین و خیال‌های خوش آنان را نسوزانم.
تدبیر24: این نویسنده در پیامی به مناسبت مراسم روز جهانی کودک که چهارشنبه (16 مهرماه) در برج میلاد برگزار می‌شود نوشته است:

«روز جهانی کودک بر کودکان کوچک و کودکان بزرگسال خوش باد

برای‌تان دو تا قصه تعریف می‌کنم، قصه‌های کوچک و خاطره‌گونه، و بعد ... اصلاً بگذارید بروم سراغ قصه اول؛ بهتر است.

قصه اول، کسی از شهر آمده بود به روستای ما و باغی خریده بود. می‌خواست باغبان باغ را رد کند و کس دیگری را بیاورد. باغبان شستش خبردار شده بود و افتاده بود به هول و ولا. شب‌ها خوابش نمی‌برد و روزها دستش به کار نمی‌رفت. درخت‌ها را نگاه می‌کرد و آه می‌کشید. زنش گفت: «سفره ای می‌اندازیم و ارباب تازه را دعوت می‌کنیم، شرمنده می‌شود. ما را نگه می‌دارد.»

زن به سختی گوشت و مرغی فراهم کرد و ارباب وزن و بچه‌اش را بر سفره نشاند. ارباب دست بر نان تازه و گرم برد و تکه‌ای کند و خواست در کاسه‌ ماست فرو کند. کودک باغبان حاضر بود از پشت شانه پدر گفت: «بابا، این همان ارباب گوش‌دراز است که گفتی می‌خواهد نان ما را ببرد؟» ارباب آب شد و به زمین رفت. زن ارباب از سفره برخاست و قاشق از کودکش گرفت و بر سفره انداخت. باغبان با پس‌گردنی کودک خود را نواخت. زن باغبان چنگ بر لپ کشید و از حال رفت.

قصه دوم. پدربزرگم قصه اول را تعریف می‌کرد و می‌گفت: «هرچیزی را نباید جلوی بچه گفت» سر و ریشش را می‌جنباند و از روی پختگی و تجربه می‌گفت: «اگر بچه‌ای سفیدی دندان کسی را دید، می‌خواهد سرخی پشت گوش او را هم ببیند.» منظورش این بود اگر کودکی خنده و خوش‌و‌بش پدر و مادر و بزرگ‌تری را دید پررو می‌شود گوش او را می‌گیرد، می‌کشد، تا می‌کند و می‌خواهد سرخی پشت او را هم ببیند. من چهار پنج‌ساله بودم. یواش رفتم پشتش و دیدم پس گوش او اصلاً سرخ نیست. دو تا رگ کلفت است و یک برآمدگی و رنگش مثل جاهای دیگر اوست. من که بارها سفیدی تند و براق دندان‌های مصنوعی او را دیده بودم. نتوانستم سرخی پشت گوشش را ببینیم. سال‌ها سرخی هندوانه و آلبالو و انار را دیدم، گل سرخ را دیدم و نوک پرنده‌ای که نمی‌شناختم، و سرخ بود؛ اما سرخی پشت‌ گوش او را ندیدم. بعدها که بزرگ شدم فهمیدم پدربزرگ و مادربرگ نمی‌خواستند نوه‌شان که احتمالاً نویسنده می‌شود، واژه‌های زشت و رکیک را یاد بگیرد. گرچه تا امروز هم نتوانستم چیزی جایگزین سرخی پشت گوش او بکنم. بگذریم ... هنوز هم یاد نگرفته‌ام که واژه‌های مرگ و اعتیاد و طلاق، یتیمی و گرسنگی و جنگ و بی‌عدالتی و تعصب و خشونت را، که کودکان در گوشه و کنار دنیا آن‌ها را لمس می‌کنند و شب‌ها بد می‌خوابند، چگونه به کار برم که دنیای زیبا و رنگین و خیال‌های خوش آنان را نسوزانم. تا کجا پیش بروم، چقدر، چه اندازه بگویم. بگویم یا نگویم؟

نویسنده‌ها و شاعران چگونه دنیای لطیف کودکان و نوجوانان را تصویر کنند، چگونه؟

هوشنگ مرادی کرمانی

16 مهر 1393- روز جهانی کودک»
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: