هواداران دولت قبلی معتقدند سیاست خارجی دولت جدید بیشتر به منافع جناحی اصلاحطلبان و اعتدالطلبان توجه دارد و منافع کل گروههای حاضر در کشور را مدنظر ندارد.
تدبیر24:
در یک سال گذشته روزی نبوده که حامیان دولت گذشته روحانی و سیاست خارجی او را مورد هجمه در نوشتارها و رفتارهای خود قرارندهند. آنها معتقدند مسیری که محمدجواد ظریف در کسوت وزیر امورخارجه طی میکند، راهی است که درنهایت به نتیجه نخواهد رسید. از سویی هم دیگر یاران روحانی اعتقاد دارند مسیری که در گذشته در سیاست خارجی ایران پیگیری میشد، مسیری بود که ایران را به موفقیت مورد انتظار در پرونده هستهای نمیرساند و آنچه در ادبیات دیپلماتهای سابق ایران وجود داشت اگر تداوم پیدا میکرد، تبعاتی داشت که قابل پیشبینی نبود. یکی از دیپلماتهای سابق کشور هم از تغییر منش تیم مذاکرات هستهای در دولت یازدهم استقبال میکند و افرادی را به ورطه نقد میکشاند که به اعتقاد او تمایلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای ندارند. فریدون مجلسی در این زمینه با آرمان به گفتوگو پرداخت که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
کدام مولفهها باید در سیاست خارجی مورد توجه باشد که بتوان آن رویکرد را در تمام عرصهها پیروز دانست؟
منافع ملی کشور هنگامی تأمین میشود که آرامش در درون و در روابط بینالملل هرچه بیشتر فراهم شود. آرامش هم زمانی حاصل میشود که تنش در روابط کشور با سایر کشورها به حداقل برسد. درنتیجه کاهش تنش و التهاب است که امکانات، توسعه اقتصادی و رفاه عمومی فراهم میشود. مسلم است که توسعه علمی، اقتصادی و صنعتی موجب افزوده شدن ثروت ملی و بالارفتن وزن و اعتبار کشور میشود و در آنصورت دفاع کشور هم متکی به منابع مالی بیشتر و پشتیبانی علمی و صنعتی داخلی خواهد بود. در چنین فضایی است که اعتبار، قدرت و حیثیت کشور تضمین میشود.
هواداران دولت قبلی معتقدند سیاست خارجی دولت جدید بیشتر به منافع جناحی اصلاحطلبان و اعتدالطلبان توجه دارد و منافع کل گروههای حاضر در کشور را مدنظر ندارد. این ارزیابی تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟
بدیهی است برخی افراد که با عملکرد خود طی استقرار دولت گذشته به بنیه صنعتی، اقتصادی و به اعتبار سیاسی و اقتصادی ایران ضربه وارد کردند، بخواهند راه فرافکنی را در پیش بگیرند و دولت را مدافع جناحی خاص بنامند! جناح اصلاحطلب قاعدتاً مدافع اعتدال و میانهروی است وگرنه اصلاحطلب نمیبود! بسیاری از مردم هم کاری به جناحبندیهای داخلی دولت ندارند. آنان میبینند که این دولت ارجحیت را به سیاست خارجی و رفع مشکلاتی دادهاست که از دولت پیشین به ارث رسیده است. جامعه درک میکند دولت یازدهم به دنبال بازسازی آنچه است که طی 8 سال گذشته یا نادیده گرفته شد یا سعی شد دیده نشود تا برخی بهتر بتوانند به مقاصد خود برسند. این موارد را باید دانست و به همین دلیل است که جامعه امروز بیش از هر زمان دیگر از دولت کنونی حمایت میکند تا بتواند بدون مزاحمت تندروها، موانع سیاست خارجی را برطرف کند، زیرا بدون رفع آن موانع که بهطور مصنوعی و با بیتدبیریهای برخی در دولت پیشین پدید آمده است، راه دیگری برای رفع مشکلات کشور نمیبینند! تا زمانی که دولت فعلی به راهحل آشتیجویانه در عرصه بینالمللی ادامه دهد از اعتماد و حمایت اکثریت حتی بیش از کسانی که به او رأی داده اند برخوردار خواهد بود.
اصلاحطلبان نیز همین اعتقاد را درباره سیاست خارجی احمدینژاد داشتند و معتقد بودند آن سیاستها تنها برای افرادی خاص منافع به دنبال دارد.
طبیعی است که اصلاحطلبان چنین اعتقادی درباره سیاست خارجی احمدینژاد دارند و به آنچه در آن دوران انجام شد، اعتقاد ندارند چون شاهد مشکلاتی بودند که درنتیجه عملکرد برخی در آن برهه به کشور تحمیل شد. کاغذپاره را دیده و شنیدهاند و خیلی موضوعات دیگر که همگان به خاطر دارند و میدانند که آن سیاستها که صدها میلیارد دلار کشور را به سود افراد خاصی با نامهای اینچنینی ب-ز، الف-ب، دال- ذال، ر- ح، خ-م و... برده است، خواست ملت نیست. حروف الفبا برای نوشتن نام مفسدان و متخلفان اقتصادی در سالهای اخیر کفایت نمیکند!
اکنون با توجه به مذاکرات هستهای اخیر یا مستقل از آن بهصورت کلی کدام مولفهها باید در سیاست خارجی باشد که بتوان آن را موفق و همراستا با خواست مردم ارزیابی کرد؟
دولت یازدهم باید راهی که با همین متانتی که آغاز کرده است، یعنی «رفع تحریمها بدون واهمه تا توافقی محترمانه» را به همین نحو ادامه دهد چون خواست ملت است و دولت حتما آگاه است که رای ملت، نمایندگی تصمیمگیری و توافق را به این دولت داده است. ایران کشوربزرگی است. باید بهعنوان دولتی وزین و بیغرض در منطقه و جهان، جایگاهی در شأن خود داشته باشد، در دعاوی منطقهای، نقش میانجی داشتهباشد و منادی صلح باشد. باید در سیاست خارجی از مذاکره نهراسد، حداکثر شفافیت را در روابط خود نشان دهد، با کشورهای همسایه بهطور طبیعی بیشترین و بالاترین سطح همکاری را برقرار کند، از همکاری منطقهای با ترکیه و عراق استقبال کند، در سوریه نقشی میانجی میان همه طرفهای درگیر در مقابل دشمن مشترک جهالت سلفی ایفا و همکاری و همیاری نیروهای بینالمللی را نیز با این آشتی ملی جلب کند و در عراق نیز به دوستی متقابل با کردها و اکثریت شیعه ادامه دهد و دوستی و برخورداری اقلیت سنی را از حقوق اجتماعی وسیاسی و اقتصادی تشویق و تائید کند. همکاری اقتصادی میان همسایگان بزرگترین تضمین تداوم صلح خواهد بود؛ همچنان که اکنون میان آلمان و فرانسه، فرانسه و انگلیس، آلمان و انگلیس، و ایتالیا و اسپانیا با این کشورها و سایر کشورهای اروپایی که خصم دیرین بودهاند، بالاترین مراودات بازرگانی و انسانی برقرار است.
در روزهای گذشته انگلیس برخی تحریمها علیه ایران را لغو کرد. به نظر شما این اقدام برای جبران صحبتهای تند کامرون بود؟
نه! لغو آن تحریمها ادامه اقدامات قضایی بود که قبل از آن هم در مورد چند بنگاه ایرانی اجرا شده بود. البته یادمان باشد برخی هم در کشور که البته عده قلیلی هستند دائماً بدون درنظر گرفتن منافع و مصالح ملی مشغول سخنان تندی علیه سایر کشورها هستند. رفتار مقام انگلیسی مورد تائید هیچ فرد یا گروهی نیست اما یادمان نرود که برخی در گذشته چگونه با ورود به سفارت انگلیس، روابط دو کشور را تیره کردند هنوز مسائل بسیاری میان دو کشور بلاتکلیف مانده است. البته بار دیگر تاکید میشود آن اتفاق نمیتواند توجیه اظهارات مقام انگلیسی باشد. از سوی دیگر تصور نمیکنم انگلیسیها درصدد جبران صحبتهای تند خودشان باشند.
هر روز به ضربالاجل یکساله تعیین شده برای توافق نزدیکتر میشویم. به نظر شما چشمانداز این مذاکرات چگونه خواهد بود؟
امیدوارم چشمانداز مذاکرات خوب و برای کشور دارای نتیجه باشد. نمیدانم مخالفان 10درصدی به چه چیز دلخوش کردهاند که خواهان بینتیجه ماندن مذاکرات لغو تحریم هستند و مرتب برایش اما و اگر وضع میکنند! اما و اگرهایی که خود موجب برقراری تحریم شد. آنچه آنان بر اثر تندرویهای خود فراهم کردند و تحریمها را کاغذپاره خواندند و با این همه رجزخوانی به موفقیتهایی که اکنون دولت یازدهم بدان دست یافته هم نرسیدند مشخص نیست اکنون چه هدفی را دنبال میکنند و درصدد انتقام از چه و که هستند.
تصور میکنید تغییرات سیاسی آینده در کشورهایی که طرف مقابل ایران قرار دارند مثل تغییر احتمالی در آمریکا بر ادامه روند مذاکرات تاثیرگذار خواهد بود؟
طرف مقابل ما در واقع فقط آمریکاست و آنهای دیگر هم چشم به دهان آمریکا دوختهاند. ازهماکنون افراطیون مخالف آمریکا موضع خودشان را مشخص کردهاند. آنها جمهوریخواهان تشنه جنگ هستند. ایرانهراسی و ایرانستیزی برای این جمهوریخواهان نوعی وظیفه ملی و مقدس تفسیر شده است. تصور میکنم نهتنها هنگامی که آقای اوباما برود بلکه حتی اگر حزب جمهوریخواه بازنگردد و کسی مانند خانم کلینتون، رئیسجمهور شود، نسبت به ایران موضع سختتری اتخاذ خواهد کرد. در آن صورت دیگر مذاکرات در این قالب و شکل قابل ادامه نخواهد بود و درنتیجه به دوران قبل از مذاکرات باز خواهیم گشت.
از آقای ظریف در یک کنفرانس خبری نقل شده که عدم توافق موقعیت آقای روحانی را در انتخابات بعدی ایران متزلزل میکند هرچند بعدتر اعلام شد که ترجمه اظهارات وزیرخارجه اشتباه بوده است اما بهطور کلی عدم توافق چه تاثیری بر فضای سیاسی ایران خواهد داشت؟
بنده اصلا ندیدم آقای ظریف چنین سخنی گفته باشد اما این سخن، چه گفته شده یا گفته نشده باشد، حقیقت دارد. دلیلش روشن است، مبنای شرکت بسیاری از رأیدهندگان به آقای روحانی و حمایت از ایشان، انتظار موفقیت در مذاکرات بوده است. یعنی به قول فرنگیها مَندِت آقای روحانی، یا اختیار و صلاحیت ایشان به اعتبار آرای ملت همین بوده است، درصورت شکست بدیهی است که موقعیت ایشان متزلزل میشود. به نظر من در صورت عدم رسیدن به توافق در مذاکرات هستهای، شرایط کمی به عقب باز خواهد گشت بدین معنا که شاید بار دیگر مشکلات اقتصادی برای اقشار مختلف فراهم شود که خواسته هیچکس نیست.
آقای روحانی هم سعی در ترمیم رابطه ایران با بسیاری از کشورهای دنیا داشتهاند. تجدیدنظر در دیپلماسی با کشورهای منطقه از سوی دولت یازدهم را موفق میدانید؟
من شخصاً با ترمیم رابطه با عربستان اصلا موافق نیستم. در اینجا باید بهجای دوری و دوستی بگوییم «دوری و کمتر دشمنی» . دولت ایران باید خودش را به صورت یک میانجی برای کشورهای دیگر دنیا تعریف کند. میانجی همیشه آخر سر، یک سروگردن بلندتر از آن طرفهایی قرار میگیرد که ریشسفید میشوند تا میان دو طرف میانجیگری کنند. ایران باید حتی در عراق بعد از فرونشستن این فتنه، مشاور دولت عراق باشد نه اینکه حمایت از حقوق برخی گروهها کند تا آنها هم از آن دشمنی دیرینه که بذرش توسط صدام کاشته شده دست بردارند. ما باید ارتباطاتمان را مثل ملل اروپایی برقرار کنیم. آنها هزاری هم که با هم جنگ کرده باشند مثل آلمان و فرانسه که با هم جنگ نکردند. ما که در جنگهایمان 20 میلیون نفر از طرفین را نکشتیم آن هم در ابعاد وسیع، آن هم نه یک دفعه، 2 دفعه، 3 دفعه، دهها بار در طی یکی دو قرن... ما که مثل انگلیس و فرانسه به جان هم نپریدیم که در داخل و خارج از قاره مرتب بجنگیم. تمام کسانی که با هم جمع شدند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند و برای دیگران شاخ و شانه میکشند و یک واحد بزرگ اقتصادی جهان را تشکیل دادند، اینها به سروکله هم زدند. هنوز درک منطقه ما به آن حد نرسیده که انتظار داشته باشیم برخوردی مانند اروپا با هم داشته باشند ولی انتظار داریم کشورهای تاثیرگذار مثل ایران و ترکیه و تا حد زیادی عراق به این درک رسیده و به حد کامل رشد رسیده باشند. ما باید بتوانیم با همدیگر ارتباطات نزدیک برقرار کنیم. این راهآهن ایران است که باید روزی 5-6 سفر بین تهران و بغداد داشته باشد، ما هنوز خط ارتباط راهآهنی با اینها نداریم. ما با عربستان کاری نداریم... چون عربستان هدف خوبی برای دیپلماسی نیست. وقتی شما قوی شدید، همه به سراغتان میآیند . دیگران به شما هم احترام میگذارند و هم وعده شما را پیگیری میکنند پس به فکر ارتباط با کشورهایی مانند عربستان به هر قیمتی نباید بود.