تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۳۷۵۲۸
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۷

ابهام در قتل زن و مرد میانسال

مردی که متهم است دایی و زن‌دایی‌اش را به‌خاطر اختلاف خانوادگی به قتل رسانده ‌است، وقتی پای میز محاکمه رفت اعترافاتش را انکار کرد و مدعی‌ شد قاتل نیست.
تدبیر24: نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه این متهم که دیروز در شعبه113 دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد، در جایگاه حاضر شد و گفت: «متهم مهر سال91 بعد از ورود به خانه دایی‌اش به‌دلیل اختلاف خانوادگی‌ای که داشتند ابتدا دایی و سپس زن‌دایی‌اش به نام‌های سعید و حمیده را به قتل رسانده‌ است. از آنجایی که متهم در مراحل مختلف بازجویی به قتل اعتراف کرده و جزییات را توضیح داده ‌است درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»

در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درحالی‌که فرزندان دومقتول پرونده، برای متهم درخواست قصاص کردند مادر سعید اعلام کرد گذشت می‌کند. او گفت: «من داغ فرزند و عروسم را دیده‌ام دیگر تحمل ندارم داغ نوه‌ام را هم ببینم، ضمن اینکه من اصلا فکر نمی‌کنم او مرتکب این قتل شده‌ باشد. نوه‌ام جوان خوبی است مشکلی هم با دایی‌اش نداشت که بخواهد او را بکشد.»

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام دوفقره قتل را رد کرد و گفت: «من مسافرکش بودم و روز حادثه بعد از اینکه از میدان هفت‌تیر به مقصد تهرانپارس مسافر سوار کردم، تصمیم گرفتم سری هم به خانه دایی‌ام بزنم چون مادربزرگم مریض بود و نتوانسته‌ بودم به بیمارستان بروم. خواستم حالش را از دایی‌ام بپرسم. وارد خانه شدم کمی نشستم و بعد هم آنجا را ترک کردم. مادرم و دایی‌ام با هم اختلاف داشتند جلو در کمی با هم در مورد این اختلاف صحبت کردیم حتی من دختردایی‌ام را هم جلو در دیدم و با او هم احوالپرسی کردم؛ بعد من رفتم. روز بعد من را دستگیر کردند و گفتند تو مرتکب قتل شدی درحالی‌که من از هیچ‌‌چیز خبرنداشتم. ماموران گفتند دختردایی‌ات گفته ‌است تو آخرین کسی بودی که وارد خانه پدر و مادرش شدی. من هم توضیح دادم اینطور نبود اما حرفم را قبول نکردند با این حال باز هم می‌گویم من مرتکب قتل نشدم.»

در این هنگام قاضی گفت: تو جزییات قتل را تعریف کرده‌ای و گفته‌ای وقتی دایی‌ات به مادرت فحش داد ناراحت شدی و او را کتک‌زدی حتی از زن‌دایی‌ات خواسته‌ای جلو فحاشی‌های او را بگیرد و هرچند حمیده سعی کرد جلو شوهرش را بگیرد نتوانست و او دوباره فحاشی کرد و این‌بار تو او را به قتل رساندی و زمانی که زن‌دایی‌ات می‌خواست مانع فرارت شود سر این زن را به دیوار کوبیدی و او را هم کشتی. تو حتی صحنه قتل را هم بازسازی کردی، حالا می‌گویی قتل کار تو نبود؟ پس چطور این جزییات را تعریف کردی؟

متهم گفت: من تحت فشار ماموران به قتل اعتراف کردم. یکی از همین ماموران بعدها مرتکب جرمی شد و خودش را بازداشت کردند و حالا هم‌بندی من در زندان است. من مرتکب قتل نشدم و اتهام را هم قبول ندارم. البته قبول دارم به‌خاطر فحاشی دایی‌ام ناراحت شدم اما با او درگیر نشدم و بعد هم به خانه‌ام رفتم و با همسرم به خانه پدرم رفتیم. هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: