همه جا یک "سنت" هم حساب و کتاب دارد اما اینجا میگویند درباره کرسنت سوال نپرسید.آرامش کشور، مهم ترین توفیق دولت است.
تدبیر24: منتقدین - طی روزهای گذشته محمد کاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت میهمان رجانیوز بود و به پرسش های ما درباره موضوعات مختلف پاسخ داد.
وی که از چهره های شاخص رسانه ای جناح راست و از اعضای حزب موتلفه است با متانت و آرامش همیشگی اش پذیرای پرسش های ما بود و درباره موضوعات مختلف از جمله سیاست خارجی دولت یازدهم، وضعیت اصولگرایان در شرایط کنونی، امکان وحدت اصولگرایان برای آینده و همچنین رویکرد اقتصادی دولت برای اداره کشور و ... صحبت کرد.
روز شنبه بخش اول این گفت وگو با محوریت مسایل سیاسی، شرایط کنونی اصولگرایان، نیاز به بازسازی مرجعیت سیاسی اصولگرایان و سیاست خارجی دولت یازدهم منتشر شد و در حال حاضر نیز بخش دوم این گفتگو را که به طور تفصیلی در آن به مباحث اقتصادی و بودجه نویسی دولت یازدهم پرداخته شده است منتشر می شود.
به نظر شما تا امروز دولت چه قدر توفیق داشته است؟
دولت توفیقات خوبی در حفظ آرامش جامعه داشته است چون بعد از فتنه سال 88 آنهایی که از بیرون نگاه می کردند معتقد بودند که این فتنه آسیبی به استقرار و امنیت ملی وارد کرده است که ما در همان 8 ماهه اول ثابت کردیم این طور نیست و ایران برآمده بعد از فتنه 88 خیلی مقتدرتر از قبل فتنه 88 است چون یک نبرد رو در روی با آمریکایی ها را پشت سر گذاشته و پیروز از این نبرد بیرون آمده است.
حالا ما باید یک رکورد دیگری می گذاشتیم که این پیروزی را تثبیت می کردیم که این رکورد بعد از انتخابات در سال 92 بود. درست است در سال 92 اصولگرایان توفیقی نداشتند، اما در نتایج انتخابات انتقال قدرت خیلی به راحتی صورت گرفت و ثابت شد که یک نظامی مستقر داریم که تفاوت رأی چه 10 میلیون باشد چه چند هزار تا، مردم سالاری ما متأثر از طوفان هایی که در بیرون و درون به وجود می آید، نیست.
دولت مستقر شد و این آرامش آثار خودش را روی اقتصاد و سیاست و فرهنگ و مسائل اجتماعی نشان داد. در زمینه اقتصادی، کنترل و مهار تورم یکی از توفیقات دولت بوده است. تعهد دولت به همگرایی قوا از دستاوردهای دوره جدید بوده که دنیا متوجه شد در ایران خبری نیست. اگر هر جریانی هم روی کار بیاید، به ثبات سیاسی ما خدشه ای وارد نمی شود. در بحث مذاکرات هم اگر توافق خوبی شد که این یک توفیقی است، اگر هم نشد ما باید بگوییم که یک دور دیگر اثبات شد آمریکایی ها صادق نیستند و جریانی هم که آمد به اثبات رساند که نمی شود به آمریکایی ها اعتماد کرد. بعد از به هم خوردن توافقات هم باز گفتگوها متوقف نمی شود اما یک چیز در سطح منطقه و جهان اثبات می شود که ایرانیان سر موضع خودشان هستند و تا حقوق خود را نگیرند این طور نیست که با تهدید آمریکایی ها از صحنه خارج شوند.
در بحث اقتصاد، یکی از مهم ترین محورهای سخنان رییس جمهور تاکنون ادعای خروج از رکود بوده است. شما به عنوان یک کارشناس مسایل اقتصادی، با این موضوع موافق هستید؟
بحث خروج از رکود را سازمان های رسمی مثل بانک مرکزی یا مرکز آمار اعلام نکردند، یک مرکز پژوهشی که زیر نظر آقای نیلی کار می کند این را مطرح کرده، حالا من کاری ندارم که ما از رکود خارج شدیم یا نشدیم، اما تا موقعی که دولت همچنان نقدینگی را کنترل و مهار کرده، از طرفی بنگاه های اقتصادی صرفاً به خاطر کمبود نقدینگی در تعطیلی حتی در آستانه ورشکستگی هستند، نمی شود گفت که ما از رکود خارج شدیم.
الآن ظرفیت های زیادی در بنگاه های اقتصادی کشور هست که یا تعطیل است یا یک شیفت کار می کنند یا کمتر از یک شیفت کار می کنند، خوب این فضا فضای رکود است و بخش ناچیزی از مسائل داخلی ما برمی گردد به تحریم ها.
اگر بخواهیم از رکود خارج شویم کلید خروج از رکود در داخل کشور ماست. مثلا الان در برزیل گوشت کیلویی 8 هزار تومان است و شاید به 30-40 کشور دنیا دارد گوشت صادر می کند. برزیل به تنهایی می تواند غذای کل مردم چین را بدهد. بنیان های اقتصادی در برزیل متکی به همین استعدادهای زمینی و زیرزمینی است. آنها الآن رفته اند وسط اقیانوس ها دارند نفت استخراج می کنند، جایی که هیچ کس ادعای مالکیت ندارد و گاهی نفت 70 دلار تولید می کنند و ما اینجا نفتی که تولید می کنیم شاید 2 دلار هم نشود، یعنی از استعدادهای فنی اش به خوبی استفاده کرده است.
پس قوی کردن بنیان های اقتصادی در داخل هیچ ربطی به تحریم ندارد. اتفاقاً برزیلی ها من فکر می کنم الآن بمب خودشان را هم آزمایش کرده اند، بی سر و صدا. آمریکایی ها هم با این قضیه مخالفند اما به هیچ وجه نمی توانند برزیل را تحریم کنند چون آن استعداد و مهارت داخلی آنها اصلاً تحریم پذیر نیست. پس ما با این درآمد نفت، با این معادن غنی، با این منابع انسانی، می توانیم و می توانستیم شرایطی به وجود بیاوریم که واژه تحریم از زبان آمریکایی ها خارج شود. بنابر این دولت به عقیده من اگر در راستای سیاست های همان اقتصاد مقاومتی که حضرت آقا تعیین کردند و سیاست های کلی که مقام معظم رهبری تعیین نمودند، حرکت کند، مشکلی در زمینه اقتصادی نخواهد داشت.
وقتی حضرت آقا سیاست های اقتصاد مقاومتی را تعیین کردند، در بهمن ماه بود، دولت در اسفند ماه بودجه اش را تصویب کرد. در اقتصاد فقط حرف نیست، بلکه عدد و رقم هم هست، یعنی شما اقتصاد مقاومتی را اگر بخواهید عملیاتی کنید باید این را در بودجه ببینید. در بودجه بخواهید ببینید باید در عدد و رقم بودجه ببینید. الآن 6 ماه از سال گذشته، دولت هیچ متممی در بودجه نیاورده که من بر اساس سیاست های اقتصاد مقاومتی تجدید نظر کردم. در بودجه به هر حال، حالا در حوزه اقتصاد بحث زیاد است. من در پاسخ سؤال شما همین قدر می گویم که ما در موضوع خروج از رکود و رونق اقتصادی در عدد و رقم بودجه چیزی ندیدیم. البته اگر ما اراده کنیم، در داخل می توانیم این مسئله را جمع کنیم.
به نظر شما آیا بودجه سال گذشته ما اتکای کمتری به نفت داشت یا نه؟ اصلاً این دید در دولت وجود دارد که بخواهد در دراز مدت وابستگی اقتصاد به نفت را کاهش بدهد؟
در مورد مسئله نفت و نسبتش با اقتصاد ایران، یک مقدار دچار کج فهمی هستیم. بودجه یعنی برآورد هزینه و پیش بینی درآمد. شما باید بفهمید چه قدر درآمد دارید و چه قدر هزینه دارید؟ اگر این را دقیق عمل کنید که کسری نداشته باشید، مشکلی پیش نمی آید. یکی از مشکلاتی که بر سر راه اقتصاد کشور وجود دارد، کسری بودجه است و تمام اقتصاد دان های داخلی و خارجی می گویند که مشکل اقتصاد ایران کسری ساختاری بودجه است یعنی اصلاً طوری بودجه را عملیاتی می کنند که کسری داشته باشیم.
در هیچ جای دنیا اصلاً این طور نیست. ببینید، یکی از شروط عضویت در اتحادیه اروپا این است که کسری بودجه آن دولت کمتر از یک درصد باشد. چرا؟ برای اینکه بیشتر باشد از جیب دیگر کشور ها بیرون می رود. اما در ایران انگار دولتها طوری بودجه را طراحی می کنند که اصلاً ما کسری داشته باشیم! در یک سالی که درآمد های نفتی ما بیشتر شد، آمدند یک صندوق ذخیره ارزی درست کردند و بعد باز بودجه را با کسری بستند. شما موقعی ذخیره می کنید که کسری نداشته باشید، وقتی کسری داشته باشید که اصلاً دیگر ذخیره معنی ندارد.
مثلاً در نروژ یا در روسیه که آمدند صندوق ذخیره ارزی درآمدهای نفتی درست کردند، برای اینکه کسری آنها صفر بود. وقتی شما کسری دارید دلیلی ندارد که بیایید ذخیره کنید یا اینکه مثلاً این را سم می دانند که درآمدهای نفتی برای بودجه صرف شود. این حرف از یک جهت درست است، از یک جهت غلط است. از این جهت درست است که کشور باید بر اساس مالیات اداره شود، نه بر اساس یک محصولی که معلوم نیست فردا هست یا نیست. از یک طرف غلط است که بالأخره درآمد نفت، درآمد کشور است، دیگر شما می خواهید در پیش بینی درآمدها بیاورید یا نه، یا بخش عظیمی از آن را ببرید در یک خزانه دیگر.
من بارها در مطالبم عرض کردم کشور بر اساس قانون اساسی، باید یک خزانه داشته باشد. الآن ما سه تا خزانه داریم؛ یکی خزانه کل کشور که درآمدهای کل کشور می آید و کشور داره اداره می شود، یکی خزانه شرکت ملی نفت که در بودجه هر سال یک درآمد هنگفتی بدون حساب و کتاب در اختیار شرکت ملی نفت به عنوان منابع مالی در اختیار این بنگاه اقتصادی قرار می گیرد، یکی هم همین صندوق توسعه ملی یا صندوق ذخیره ارزی.
اصلاً چنین چیزی در دنیا نداریم. حتی صندوق ذخیره ارزی باید ریشه اش در خزانه کشور باشد. یعنی حساب و کتاب آن در خزانه معلوم باشد. ما در اصل 53 یک خزانه داری کل داریم، یعنی یک خزانه داریم نه چند تا خزانه. الآن بسیاری از کشورها هستند که همین نفت وارداتی خودشان را در لب مرز 100 درصد به آن مالیات می بندند یعنی درآمد نفتی آنها معادل درآمد نفتی ما می شود و آن مالیات می شود درآمد آن کشور. اما اینجا که می آید، می گوییم این درآمد سهم بودجه است.
ما مهارت خوبی در اداره درآمدهای نفتی نداشتیم، این را می توانستیم برای استحکام زیرساخت هایمان آنچنان به کار ببریم که از اینها عبور کنیم. الآن که من دارم با شما صحبت می کنم نیمه اول سال 93 تمام شده و می رویم در نیمه دوم. تفریغ بودجه سال 90 و سال 91 هنوز در مجلس خوانده نشده است! در همه دنیا تفریغ بودجه از خود بودجه مهم تر است. تفریغ بودجه یعنی چه؟ یعنی وقتی می آیید بودجه را به مجلس ارائه می دهید، این فقط یک پیش بینی است، یک برآورد است. آخر سال باید یکی بگوید که این پیش بینی آیا درست بوده یا بیشتر بوده یا کمتر بوده است؟
در ایران آن قدر که به خود بودجه اهمیت می دهیم به تفریغ بودجه اهمیت نمی دهیم. بودجه همچنان که تسلیم مجلس می شود، تفریغ هم باید تسلیم مجلس شود. در این 35 سال هیچ سالی تفریغ بودجه تسلیم مجلس نشده است. شما هیچ تصویری در رسانه ها ندارید که رئیس دیوان محاسبات بر اساس اصل 55 قانون اساسی تفریغ بودجه را تسلیم کند و بگوید که چه اتفاقی افتاده است. ما اتفاقاتی را که بعد میافتد، در زندگی روزمره مان می بینیم، مثلاً اجناس گران می شود، رکود پدید می آید، در صورتی که این رآ باید در تفریغ ببینیم.
در نروژ 3 روز به مردم اجازه می دهند که بیایند به مجلس. دولت هم می آید مجلس. مردم هر سؤالی در باره نفت دارند، مطرح می کنند و اینها جواب می دهند. الآن شما راجع به کرسنت اصلاً نمی توانید سؤال کنید. پس ببینید اشکالات اقتصادی ما در این بخش است. یک عملیاتی صورت می گیرد، شما باید بدانید چه مناطقی را گرفتید، کجا را اشغال کردید، به شما اجازه نمی دهند در زمینه اقتصاد بعد از انجام آن عملیات حرف بزنید، در صورتی که در قانون اساسی گفته اند باید بیایید حرف بزنید و بعد دیوان محاسبات نظریه بدهد، بگویند اشتباهات شما کجا بوده و این اشتباهات را در بودجه سال دیگر تکرار نکنید. پس مشکلات اقتصادی مان در همین محدوده است و ما اگر بخواهیم بحث کنیم باید روی متن بحث کنیم.
الآن اقتصاد دان های ما دارند روی هوا بحث می کنند. متن چیست؟ متن، بودجه کل کشور است، متن تفریغ بودجه کل کشور است و وقتی که اقتصاد از «حرف» به «حساب» رفت، در حساب، شما باید از دو عدد حرف بزنید؛ «درآمد» و «هزینه». یعنی چه طور درآمد کسب کردی و چه قدر کسب کردی و چه طور هزینه کردی؟ ما در این وادی حساب و کتاب اصلاً حرفی برای گفتن نداریم. نه مجلس نه دولت، حاضر نیستند بیایند پای حساب و کتاب!
الآن شما در هر کشوری بروید، در اقتصاد آنها یک سنت هم حساب و کتاب دارد. اینجا یک دفعه می بینید یک قراردادی وضع شده مثل کرسنت که میلیاردها دلار، فساد در آن است. می گویند آقا حرف نزنید. چشم، حرف نمی زنیم. حالا مشکل شما حل شد؟ و تازه کرسنت نیست، استات اویل چه؟ آن سوی مرزها 5 سال، 10 سال قبل چند نفر را گرفتند گفتند آقا چرا رشوه دادید برای فلان قرارداد؟ محکومشان کردند، آبرویشان را بردند، از کار برکنارشان کردند. این سوی مرز یعنی در داخل ایران، یک نفر هم محکوم نشده که آقا چرا رشوه را گرفتید؟ یعنی رشوه دهنده آن طرف مرز محکوم شده و رشوه گیرنده این طرف محکوم شده و آثار این رشوه در اقتصاد کشور چه بوده است؟ معلوم نیست. این مهم تر از خود آن فساد است. و اینها مطالبی است که اگر ما روی آن عمیق شویم، می توانیم به راحتی مشکلات اقتصادی را حل کنیم.
با توجه به این مسایل، دور نمای اقتصاد را چگونه می بینید؟
دورنمای روشنی در زمینه مواجهه دولت با مسائل اقتصادی نمی بینم. چرا؟ برای اینکه دولت آمد گفت من در آذر ماه بودجه سال 93 را دادم، بودجه را که بازکردیم، دیدیم اصلاً یک سوم بودجه به آن پرداخته نشده است. همین بحث یارانه ها. بعد در بهمن آوردند. پس این دولت در آذر ماه ادعا کرد من بودجه کل کشور را دادم. معلوم شد آن بودجه کلاً نبود. بعد سال تمام شد، الآن دولت یک لایحه ای را آورده تحت عنوان خروج از رکود و این لایحه بالأخره صحبت از اعداد و ارقام دارد. یعنی جزء سوم بودجه را دولت دارد می آورد، حالا مجلس هنوز در مورد آن تصمیم نگرفته یعنی شما راجع به بودجه 93 که باید آذر ماه می آوردی جزء سومش را در مرداد ماه امسال آوردی. خوب این بی انضباطی مالی را چه طور می توان توجیه کرد؟ چرا دولت در اعداد و ارقام بودجه 93 موضوع خروج از رکود را ندید؟ خروج از رکود را باز می کنیم ببینیم چیست؟ متأسفانه مجلس به یک فوریت آن رأی داد بدون اینکه یک نفر بلند شود به مخالفت حرف بزند. بعد یک ماه گذشت، یک دفعه جیغ مجلس در آمد که در ماده 24 اینها آمدند تسویه دولت به بانک مرکزی را 40 هزار میلیارد تومان تهاتر کردند. یعنی همان کاری که آقای احمدی نژاد می خواست بکند. خوب آقای نماینده مجلس! چرا الآن می گویی؟ چرا همان موقعی که آمد، آنجا مطرح نکردی؟ خوب بند 1-2 لایحه رکود را باز می کنی، می بینی که صحبت از تسویه حساب با پیمان کارهاست بدون اینکه عدد و رقمی مشخص شود.
بعد در بودجه می بینی که بند «ر» تبصره 3 بودجه سال 93 اصلاً راجع به همین موضوع صحبت کرده، منتها خیلی کامل تر صحبت کرده است. آمده گفته که این تسویه به چه صورت است؟ چه کار بکن و سقف محاسبات چه باشد؟ وقتی شما در بودجه سال 93 تسویه با پیمان کارها را آوردی، چرا دوباره در لایحه بار دیگر دوباره از آن سخن می گویی؟ بعد متوجه می شویم که اصلاً این لایحه را افراد دیگری نوشتند. خوب این بی انضباطی یعنی چه؟ بعد بی انضباطی بدتر از آن، این است که شما آمدید در این لایحه سه کلمه حرف زدید، بخشی از این لایحه برنامه است، بخشی از آن بودجه است، بخشی هم اصلاح قوانین است.
از نظر انضباط قانون نویسی هر کدام وزن خاص خودش را دارد. شما اگر بخواهید برنامه را اصلاح کنید، یک دوفوریتی بیاور، بگو من برنامه پنجم را میخواهم اصلاح کنم، مجلس هم زود تصویب می کند. اگر بودجه را می خواهی اصلاح کنی باید بیایی بگویی که من بودجه 93 را می خواهم اعداد و ارقامش را اصلاح کنم. اینها را باید جدای از هم بحث کنی، نمی توانی در هم بیاوری. خوب وقتی که با این گارد وارد حل مشکلات اقتصادی کشور می شوی آیا امکان حل مشکلات اقتصادی کشور هست؟ شما آمدی گفتی که من برای صد روز اول برنامه دارم، بعد از یک سال یک لایحه آوردید، تازه این همه اشکالات به آن وارد است. من با آقای نیلی یک ملاقاتی داشتم، مطالب مهمی را به ایشان گفتم. نمی دانم تا چه قدر اینها بها بدهند؟ البته این دولت، دولت ماست، دولت مشروع است، یعنی به پشتیبانی و رأی ملت و تنفیذ رهبری آمده، پس باید به او کمک کرد.
دولت می خواهد از رکود اقتصادی خارج شود، باید همه این رکود را در بودجه 94 که یک ماه دیگر می خواهد بیاورد، مجلس در آنجا ببیند، همه اش را ببیند، نه اینکه دو ماه گذشت، بگوید من اینجا را ندیدم. یک قسمت را در بهمن بیاورند، یک تکه اش را در مرداد بیاورند. محاسبات ما باید دقیق باشد تا کسری بودجه به سمت صفر میل کند. کسری که به سمت صفر میل کرد، شما قطعاً بدانید که مهار تورم و کنترل تورم شما علمی و فنی است و خروج از رکود هم از همین جا شروع می شود، از همین انضباط مالی و انضباط پولی و انضباط بودجه ای به دست می آید، اما تا موقعی که دچار بی انضباطی در برنامه ریزی و بودجه ریزی هستیم مشکلات به قوت خود باقی است.
پس ریشه این آرامش نسبی که در اقتصاد کشور به وجود آمده، چیست؟
بحث اینکه بعضی ها می گویند دولت گفته ما تورم را پایین آوردیم، گویا مثلاً قیمت ها خیلی دگرگون شده، نه این طور نیست. آن سرعتی که قیمت ها داشت می رفت بالا، مهار کردند. دلیل کاهش قیمت برخی از کالاها این است که نقدینگی را کنترل کردند. یعنی چه؟ یعنی الآن شما بروید بانک، بخواهید وام بگیرید، نمی دهند. پول وقتی در جامعه کم شد، ارزش پیدا می کند. وقتی زیاد شد ارزشش پایین می آید. این آرامش نسبی تقریباً مربوط به آن است، اما اینکه این آرامش مبدل می شود به رونق، این یک بحث دیگری است. دولت حتماً باید یک فکری برای این قضیه بکند. تمام اینها را هم باید برود در بودجه ببیند. خارج از آن معنا ندارد. یعنی شما نمی توانید برنامه ای را که ولو خوب باشد، بیایید اجرا کنید ولی آن را در برنامه پنجم نبینید، یا مثلاً انضباط بودجه ای را اعمال کنید ولی در بودجه 93 نبینید، یا اصلاحی در قوانین به وجود بیاورید که آن را قوانین قبلی منظور نکنید. اینها چیزهایی است که باید مجلس و دولت دست به دست همدیگر بدهند و از این مرحله عبور کنند.
به نظر می رسد علیرغم آنکه آقای روحانی قبل انتخابات بارها تاکید کرده بود تصمیم به احیای فوری سازمان مدیریت دارد، در حال حاضر ترجیح می دهد بدون احیای سازمان مدیریت، برنامه های اقتصادی اش را جلو ببرد. معایب و محاسن این موضوع چیست؟
الآن جاسوسی ای که در حوزه اقتصاد صورت می گیرد، بیشتر از حوزه مسائل نظامی و سیاسی و امثال اینهاست. بعضی از این سفارتخانه های تهران می روند در بازار تهران، عناصری را دارند برای ارزیابی قیمت ها، حتی برخی از تزهای دکترا و فوق لیسانس برخی از دانشجویان برای کسب اطلاعات در مورد اقتصاد کشور با سوزنبانی اینها صورت می گیرد.
سازمان برنامه ما قبل از انقلاب، دست آمریکایی ها بود، بعد از انقلاب این سازمان نتوانست برنامه و بودجه ما را بر اساس قانون اساسی بنویسد. چون اینها دو سه دهه عادت کرده بودند بر اساس فرامین آمریکایی ها بودجه ما را بنویسند. وقتی انقلاب شد، همین اینها بودجه ما را نوشتند. من انتظار داشتم بعد از تصویب قانون اساسی، بودجه ریزی و بودجه بندی تغییر کند و انفال به عنوان اولین درآمد دولت اسلامی در بودجه بیاید.
موقع بودجه نویسی زمان شاه می نوشتیم نفت، مالیات و غیره، بعد از انقلاب هم می نوشتیم نفت، مالیات و غیره. شما الآن ببینید تمام بودجه هایی که مهندس موسوی آورده، آن هم در زمان ادامه حیات سازمان برنامه، همین است. هیچ کس به اینها نگفت آقا ما در بودجه جمهوری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی نفت نداریم، آنچه داریم انفال است. بر اساس اصل 45 قانون اساسی، درآمدهای ناشی از انفال، اصلی ترین درآمد کشور است.
درآمد مربوط به نفت گاز میعانات گازی، اینها بخشی از درآمد معادن ایران است. ما حدود 600 -700 معدن در این کشور داریم، حدود 70 نوع تنوع معدنی داریم، ما سالی سه تن طلا تولید می کنیم، جایگاه طلا را شما در این 35 سال آیا در بودجه ما می بینید؟ پس اگر می خواستیم اسلامی بودجه بنویسیم در سازمان برنامه باید می آمدیم اصول 44 و 45 قانون اساسی را در بودجه ریزی احیا می کردیم.
آقای احمدی نژاد هم که آمد سازمان برنامه را تعطیل کرد، اصلاً تعطیل نکرد، همان کادر را آورد در سازمان مدیریت. اتفاقاً همان روزهای اول انتخاب وی، من یک ملاقاتی با او داشتم، تفریغ نفت سال 83 را آوردم به ایشان نشان دادم. در تفریغ 83 یعنی آخرین سالی که دولت آقای خاتمی سر کار بود و آقای زنگنه وزیر نفت بود، شش میلیارد دلار از درآمد نفت به خزانه واریز نشده بود و فروش نفت در داخل هم به خزانه نرفته، و به آقای احمدی نژاد هم گفتم اصلاح بودجه را از همینجا شروع کن. یعنی حریم قانون اساسی به ویژه اصول 52 ، 53 ، 44 و 45 را در بودجه نویسی رعایت کن، اما متأسفانه نکردند.
حالا ماجرا چه بود؟
ببینید، از اول انقلاب تا سال 83 دیوان محاسبات گزارش تفریغ بودجه نفت را در اختیار مجلس و مردم قرار نمی داده است. سال 83 این کار را کرد. معلوم شد شش میلیارد دلار پول نفت به خزانه واریز نشده است. از اول انقلاب قرار بود هر چه نفت و به هر شکل فروخته می شود به علاوه فروش فراورده های نفتی به خزانه ریخته شود و شرکت ملی نفت هزینه های خود را از خزانه دریافت کند. این مسئله به صورت دقیق در تبصره بودجه سال 58 دیده شده بود و تا سال 83 حاکم بر مناسبات ملی شرکت ملی نفت و خزانه بود. اما از سال 83 به بعد معلوم شد هیچ گاه این تبصره رعایت نمی شود. لغو شد و مقررات جدیدی وضع گردید. وقتی از آقای زنگنه در مجلس سؤال کردند که چرا شش میلیارد پول نفت را به خزانه واریز نکردی و تبصره 38 را رعایت ننمودید؟ گفت: ما هیچ سالی این تبصره را رعایت نمی کردیم. متأسفانه دولت وقت با این تخلف برخورد نکرد. مجلس هم واکنشی نسبت به این بی انضباطی نشان نداد.
شما اشکال کار را در چه می بینید؟
ما بر اساس نقشه قانون اساسی، بر اساس خطوط برنامه و بودجه، بر اساس قانون بودجه، ما عمل نکردیم. اشکال کار اینجاست. بعد می آییم می گوییم چرا وضعیت اقتصادی ما این گونه است؟ خوب شما طبق قانون عمل نکردید.
ما معتقدیم که باید در حوزه اقتصاد به صورت دقیق وشفاف با اعداد و ارقام مشخص و با برنامه ریزی دقیق عمل کرد و بعد اگر دچار مشکل اقتصادی شدیم، آن وقت بگوییم اینها اشکال دارد، اشکال ها را هم برطرف کنیم. در موضوع سازمان برنامه نیز باید شما یک عده نیروی متعهد و متخصص اقتصادی که دلسوز نظام جمهوری اسلامی ایران هستند را بیاورید تا هم بدانند عدد و رقم چیست و هم دلشان برای کشور بسوزد و خط دشمن را درک کنند. مشکل اقتصادی این است که بر اساس طراحی های قانون اساسی در حوزه اقتصاد، هیچ سالی عمل نکردیم. دوازده اصل از اصول قانون اساسی اختصاص به اقتصاد و امور مالی دارد. اگر به آن عمل کنیم، هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
منبع : رجا نیوز