تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۳۷۹۳۵
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۸

دلیل ترس دانشگاه از تدریس ادبیات‌معاصر

دو واحد درسی ادبیات معاصر را نیز طوری برنامه‌ریزی کرده‌اند که تنها اشاره‌هایی به آغاز جریان ادبیات معاصر از زمان قاجاریه شود و در همان حدود هم بماند.
تدبیر24: سعید حمیدیان گرایش سیاسی و اجتماعی نویسندگان و شاعران معاصر، کهن گرایی استادان ادبیات و بی‌علاقگی را از دلایل تدریس نشدن آثار ادبی معاصر در دانشگاه دانست.

این استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی درباره علت پرداخته نشدن به ادبیات معاصر در دانشگاه‌ها گفت: متاسفانه در مملکت ما هیچ‌گاه ادبیات معاصر آن مقام واقعی خود را در دانشگاه‌ها نداشته است. یکی از دلایل این موضوع شاید به این خاطر است که ادبیات معاصر در مقابل حجم عظیم آثار ادبیات کهن و عظمت‌های آن ناچیز شمرده می‌شود و به همین خاطر نگاه به ادبیات معاصر در دانشگاه یک نوع حالت تحقیر ناخواسته به خود گرفته است.

حمیدیان افزود: از دیدگاه دیگر، آثار ادبی جدید نیز به دو گروه تقسیم می‌شوند که بخشی از آن به نویسندگان و شاعران درگذشته مربوط می‌شود و بخشی به آثار افرادی که هنوز در قید حیات هستند. با این وصف که گروه دوم به دلیل اینکه هنوز در قید حیات هستند، نادیده گرفته می‌شوند.

او درباره علت پرداخته نشدن به آثار نویسندگان و شاعران درگذشته‌ی معاصر نیز گفت: به این خاطر در دانشگاه‌ها به آثار این شخصیت‌ها پرداخته نمی‌شود، چون اغلب کسانی که هنوز عهده‌دار امور مربوط به ادبیات دانشگاه‌ها هستند و مدیریت دانشگاه‌ها را برعهده دارند و برای واحدهای درسی دانشجویان برنامه‌ریزی می‌کنند، اکثرا کهن‌گرا هستند و متاسفانه هنوز تعداد کسانی هم بتوانند در دانشگاه‌ها آثار ادبی معاصر را تدریس کنند، بسیار کم‌اند.

این استاد دانشگاه افزود: شاید بتوان اسم نرفتن استادان دانشگاه به سمت تدریس آثار جدید را ناتوانی آن‌ها یا اینکه بی‌علاقگی آنها نام نهاد. در هر صورت نتیجه این است که آثار معاصر مورد توجه قرار نمی‌گیرند و در برنامه‌ها و سرفصل‌های درسی نیز قرار نمی گیرند و این یعنی نفی ادبیات معاصر.

حمیدیان در ادامه اظهار کرد: به شخصه همواره وقتی در برنامه‌های نقد و بررسی مواد درسی ادبیات شرکت می‌کنم، می‌گویم که همین دو واحد درسی که در دانشگاه به ادبیات معاصر اختصاص داده شده است، به‌نوعی صدقه‌سری است. چون به نظر من دو ساعت واحد درسی برای ادبیات معاصر بی‌اندازه کم است. معتقدم حداقل 10 واحد درسی باید برای تدریس ادبیات معاصر در دانشگاه ها اختصاص یابد.

این استاد ادبیات در ادامه دلیل دیگر نپرداختن دانشگاه‌ها به ادبیات معاصر را محافظه‌کاری، ترس و احتیاط در مقابل آثار جدید عنوان کرد و گفت: این محافظه‌کاری و ترس دانشگاه برای رفتن به سمت تدریس آثار ادبی معاصر، به‌خاطر وجود زمینه‌های اجتماعی و سیاسی برجسته‌ی صاحبان این آثار است. محتوا و گرایش سیاسی و اجتماعی بزرگان معاصر ما باعث شده است که استادان دانشگاه در زمینه‌ی تدریس ادبیات معاصر با احتیاط عمل کنند و حتی برخی از آن پرهیز کنند، تا جایی که حتی آن دو واحد ادبیات معاصر نیز به صورت واقعی به ادبیات معاصر اختصاص نمی‌دهند.

او در همین زمینه توضیح داد: درواقع دو واحد درسی ادبیات معاصر را نیز طوری برنامه‌ریزی کرده‌اند که تنها اشاره‌هایی به آغاز جریان ادبیات معاصر از زمان قاجاریه شود و در همان حدود هم بماند؛ مبادا به زمان ما و اشخاصی همچون اخوان، فروغ، سپهری، شاملو و غیره برسد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که همین دو واحد درسی ادبیات معاصر در دانشگاه ها نیز جزو مقدمات است و به نوعی ادبیات معاصر واقعی نیست. دلیل آن هم این است که برنامه‌ریزان و کسانی که کار تدوین برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها را تنظیم می‌کنند، گرایش آثار نویسندگان و شاعران معاصر را مغایر خواست خود می‌دانند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: