این روزها رخ ایران از ماتم فرزندانش می سوزد و شرم می کند که چند قطره اسید چگونه آسایش و آرامش وطنش را صلب کرده است...
تدبیر24: احسان یوسفی - عمق فاجعه به قدری شدید و آزار دهنده است که بار دیگر نگاه ملتی که سالهاست نسبت به رخ داد های اجتماعیش به بی تفاوتی عادت کرده بود را بار دیگر کنار یکدیگر نشاند تا درد مشترک خود را که سیمای فرزندانش با تنی رنجور اما زنده می سوزاند را تماشا کند، تا شاید از وجدان های به خواب رفته یشان بیدار شوند و پیش از آنکه وطن در آتش جهل و تعصب بسوزد کاری کنند!
اما ای کاش پیش از آنکه اسید، سیمای دختران نیک سرشت و نجیب این وطن را بسوزاند و زندگی را تا ابد بر کامشان تلخ کند و ملت را برای چاره اندیشی پیرامون این بحران اجتماعی گرد هم آورد؛ سال ها پیش، آن زمان که اسید های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر سیمای کشور به آرامی پاشیده می شد کسی بر می خواست و اعتراضی می کرد تا حاصل آن بی تفاوتی ها رنج های دردناک امروز و شاید فرداها نباشد.
آن قدر ساکت و بی تفاوت بوده ایم که حتی رگ غیرتمان سوخت تا خاکستری از بی تدبیری و کم خردی بر سیمای جامعه نشست تا ماحصل آن خاکستر، ققنوسی سرطانی باشد که امروز زایش میکند و چهره دخترانمان را خط خطی می کند.
قرار بر این نبود که به بهانه عدالت اجتماعی، شکاف اجتماعی را گسترش دهیم تا ثروتمندان در آن غنی تر و مستضعفین در آن فقیر تر شوند که آنچنان این شکاف روز به روز عمیق تر و زخم آن وخیم تر شود که حاصلی جز سرخوردگی اجتماعی و تنش برای جامعه و ساکنین آن به ارمغان نیاورد!
قرار بر این نبود که دایره مشارکت سیاسی را به خودی و غیر خودی تقسیم کنیم و آنان را که دیدی متفاوت به زندگی و اجتماع داشتند را از خود دور بسازیم و در جامعه بذر نفاق بپاشانیم تا از اتحاد ملت خود داری کنیم.
قرار بر این نبود که به بهانه توزیع عادلانه ثروت، دست به اختلاس های بی پایان بزنیم تا با پر کردن جیب دیگران اعتماد ملت را بسوزانیم و شمع امیدشان را خاموش کنیم و چشمانشان را به فردای بهتر کور سازیم!
قرار بر این نبود اگر کسی همچون ما نیندیشید به سیمایش چنگ زنیم و رخ همچو ماهشان را با ابرهای سیاه، خط خطی کنیم!
بپذیرم و از فهمیدن این واقعیت دوری نجویم؛ که فراوانند انسان های که تفکرشان، خلق و خویشان آنگونه که قانون، عرف و علاقه ما می پسندد هماهنگ نیست؛ اما در نزد خدایی که انسانیت و آبروی بنده اش مقام و جایگاهش از خانه اش نیز مقدس تر و والاترست، شریف ترند.
نمیتوان پیش از آنکه حقیقت هویدا شود دست به قضاوت و صدور حکم برد؛ اما بپذیریم حتی اگر هیچ یک از دلایل فوق انگیزه فرد یا افراد اسید پاش نباشید اما هر یک از آنان می تواند انگیزه هر نوع ناهنجاری اجتماعی را در جامعه بروز دهد و زمینه ساز ناامنی و آشوب و هرج و مرز را در کشور پایه ریزی کند.
پیش از آنکه از دستگیری فرد یا افراد اسید پاش به خود افتخار کنیم؛ در برابر افکار عمومی دست به عذر خواهی از ملت ببریم چرا که فخر امروز چون نوشداری پس از مرگ سهراب است که من در جوابشان خواهم گفت: سیمای خواهرم کو؟
به مسئولین خود بیاموزیم و یادآوری کنیم که پیشگیری بهتر از درمان است و جامعه امروز ما در برابر سیل عظیمی از ناهنجاری های اجتماعی قرار گرفته است، که اگر اکنون درباره معضل رفع بیکاری جوانان کشور، رشد فزاینده مواد مخدر در بین قشر فعال جامعه، پائین آمدن سن فحشاء در نظام اجتماعی، رشد فساد در بروکراسی های اداری، و پایین آمدن امید به زندگی و سست شدن بنیان زندگی در خانواده ها فکر و اندیشه ای نشود. فردا پیش از آنکه اسید سرو استوار دیگری را بسوزاند این بار ریشه همه ما را خواهد سوزاند که دیگر خانه ای برای سکونت نخواهد ماند تا باز طلوع خورشید را از پنجره اتاقمان نظاره گر باشیم