تدبیر24: بازگشت احتمالی احمدینژاد به قدرت و مشخصا دولت اما و اگرهای زیادی را در فضای سیاسی موجب شده است و نظرها و تحلیلهایی درباره احتمال این حضور شنیده میشود. دقیقا به همین دلیل است که «بازگشت احتمالی احمدینژاد به قدرت» را میتوان یکی از بحثهای مهم این روزها قلمداد کرد. برخی معتقد هستند که مردم انگیزهای برای رای دادن به احمدینژاد و اطرافیان او ندارند پس بعید است که بخواهند رای به حضور این جریان در مجلس دهند و وظیفه قانونگذاری و نظارت را بر عهده آنها بگذارند. عباس سلیمی نمین که از چهرههای اصولگرای منتقد احمدینژاد به شمار میرود، تاکید موکد دارد «مردم دیگر به طیف احمدینژاد رای نخواهند داد.» متن کامل گفتوگوی دکتر عباس سلیمی نمین را در ادامه میخوانید:
«بازگشت حلقه احمدینژاد» این روزها بحثی است که در فضای سیاسی مطرح میشود. سوال این است که بازگشت احمدینژاد و حامیان و اطرافیان وی به عرصه قدرت را باید جدی گرفت؟
اینکه محمود احمدینژاد و گروه او دنبال این باشند تا بعد از خروج از دولت، دوباره به نوعی از حاشیه به متن برسند را باید طبیعی دانست که هیچ کس نمی تواند به این نوع رفتار ایرادی وارد کند. دقیقا به همین دلیل است که باید به احمدینژاد و طیف همراهان او، این حق را داد که برای بازگشت به قدرت تلاشهایی داشته باشد.
اما اصولگرایانی که او را به پاستور رساندند امروز قادر به دفاع از عملکرد دولتهای نهم و دهم نیستند و معتقدند باید چند سال صبر کرد تا اوضاع به وضعیتی بازگردد که ملت انتظار آن را دارند. با توجه به این موضوع، باید شانسی برای پیروزی جریان احمدینژاد در انتخابات مجلس قائل شد؟
مساله دقیقا همینجاست، اینکه احمدینژاد بخواهد به عرصه برگردد یک قضیه است و اینکه مردم بخواهند دوباره به او و همراهانش اعتماد کنند، یک قضیه.
یعنی نظر شما این است که احمدینژاد کار دشواری برای جلب اعتماد و رای مردم دارد؟
اصولا مردم ایران در طول سی و چند سالی که از حیات جمهوری اسلامی میگذرد، نشان دادهاند که به این موضوع تمایل نشان نمیدهند گروهی که یک بار حضور در قدرت را تجربه کرده است دوباره در مسند کار قرار گیرد به همین دلیل نه تنها تیم احمدینژاد بلکه هر چهره و گروه دیگری سخت میتوانند تا بعد از پایان دوره حضورشان در دولت، دوباره موقعیت تصمیم گیری را از آن خود ببینند و به همین دلیل باید گفت که بازگشت احمدینژاد به قوه مجریه تقریبا امری محال است. مشخصا درباره شخص احمدینژاد هم باید گفت که به هرحال اما و اگرهایی جدی درباره عملکرد هشت ساله دولت ایشان موجود است که همین، کار را برای او دشوارتر میکند. البته میتوان اینطور اذعان داشت که خودشان هم میدانند که در لایههای مختلف جامعه از چه وضعیتی برخوردار ند.
اما شواهد نشان میدهد که احمدینژاد و همراهانش نگاهی جدی به انتخابات مجلس دارند و درصدد حضوری جدی در دهمین دوره انتخابات خانه ملت هستند.
انتخابات مجلس را با هیچ متر و معیاری نمیتوان با انتخابات ریاست جمهوری قیاس کرد و کلا مردم نگاه اجتماعیتری به آن دارند و به همین خاطر است که همیشه در مجلس شاهد همجواری سلیقههای مختلف بودیم و همچنان خواهیم بود. در واقع باید دانست که ترجیح جامعه همیشه این بوده است که در بهارستان شاهد حضور نمایندگانی باشند که یا از جریانهای مختلف سیاسی وارد انتخابات شدهاند یا به طور مستقل حضور به هم رساندهاند.
این اظهارات یعنی اینکه احمدینژادیها میتوانند نسبت به جلوس روی صندلیهای سبز بهارستان امید داشته باشند؟
نه. به چند دلیل این گروه در صورت حضور احتمالی، نمی توانند نسبت به توفیق در انتخابات مجلس امیدوار باشند. مهمترین دلیل این است که اولا این ذهنیت وجود دارد گروهی که هشت سال در راس بود و مسئولیت مهمی هم داشته، همه توانایی و انرژیاش را صرف کرده و مانند قبل از پتانسیل لازم برای اداره امور برخوردار نیستند و اینطور نتیجه گیری میکنند که دیگر نمیتوانند تاثیر مثبتی از خود برجای بگذارند و به همین دلیل رغبتی برای رای دادن به آنها نخواهند داشت. مردم انگیزهای برای رای دادن به احمدینژاد و گروهش ندارند و به هرحال با توجه به آنچه در دولتهای نهم و دهم از خود به نمایش گذاشتند، بعید است که بخواهند آنها را با رایهای خود وارد مجلس کنند و وظیفه مهم قانونگذاری و نظارت را بر عهده شان بگذارند. مردم دیگر به جریان احمدینژاد اعتماد نخواهند کرد و این بیاعتمادی با توجه به شرایطی که به وجود آمده طبیعی بود.
این بیاعتمادی متوجه جریان اصولگرایی نمیشود؟
نتیجه به دست آمده در 24 خرداد بیشتر از آنچه حاصل شکست اصولگرایان از رقبای سیاسی خود باشد، به اشتباههای تاکتیکی انتخاباتی مرتبط میشد و به همین دلیل آنها باید کاری کنند تا خطاهای گذشته را تکرار نکنند.
یعنی اصولگرایان در شرایط به وجود آمده و هزینههای وارد شده، سهمی ندارند؟
ادعای شما در شرایطی صحیح است که آنچه جبهه اصولگرایی در سالهای 84 تا 92 از خود به نمایش گذاشت، کارنامهای قابل قبول و حتی قابل تقدیر باشد. چهرههای اصولگرا بارها و بارها وقتی احساس کردند که مشکلاتی به کشور تحمیل شد، بدون در نظر گرفتن اینکه رئیسجمهوری سابقه اصولگرایی دارد، واکنش نشان دادند تا معلوم شود که برای اصولگراها منافع ملی از اهمیت بالاتری نسبت به مصالح جریانی برخوردار است.
اما برخی از تحرکات این روزها و رفتارهایی که در قبال دولت میشود، با آنچه اشاره کردید همخوانی کامل ندارد.
منظورتان چه عملکردی است ؟
به عنوان مثال تحرکاتی که درباره توافق هستهای انجام میگیرد، آن هم در حالی که تصمیمهای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان مطمئنا با اطلاع بزرگان نظام اتخاذ میشود. این نوع رفتار دلیل خوبی برای به وجود آمدن شائبه دعواهای سیاسی و جناحی و تسویه حساب نیست؟
اظهارات شما را قبول دارم اما باید به این قضیه توجه کرد که اصولگرایی یک طیف است و گروههای مختلفی را دربرمیگیرد. آنچه در این چند ماه دیده شده، این است که اصولگرایان منطقمدار و عناصر سنگینوزن اصولگرایی با دولت برخورد و رفتاری متین و منطقی دارند. اما اصولگرایان رفتارهایی آنچنانی از خود به نمایش میگذارند که از قضا، در انتخابات سال گذشته هم با رفتار غلط خود مقدمات شکست خودشان را فراهم کردند. اینها بعضا برخورد غیرمنصفانهای با دولت یازدهم دارند که نمیتوان عملکرد آنها را به حساب جریان اصولگرایی گذاشت که اتفاقا مورد نقد گروههای دیگر اصولگرایان هم هستند. ما قایل به این هستیم که باید به دولت آقای روحانی فرصت کافی بدهیم تا در عرصههای سختی که پیش روی خود میبیند، توانمندیاش را در راستای بهبودی شرایط به کار بگیرد اما این به آن معنی نیست که عملکرد دولتیها ایرادی ندارد و آنها مبرا از خطا هستند. به هر حال نگرانیهایی وجود دارد که باید برطرف شوند.