بازیگر سریال «دودکش» میگوید دلش نمیخواست پس از 17 سال دوستی با محمدحسین لطیفی شانس بودن در کار او را از دست بدهد.
امیرحسین رستمی معتقد است آدمی خوش شانس است. او میگوید کارنامهاش پر است از همکاری با کارگردانهای نام آشنا و معتبر سینما و تلویزیون که کار کردن با آنها برایش تجربههای ویژهای محسوب میشود.
بازی درفیلمهای سینمایی چون «رئیس»، «خاک آشنا» و «بوسیدن روی ماه» و سریالهایی مثل «وضعیت سفید»، «نون و ریحون»، «شمسالعماره» و «مرد هزار چهره» نمونههایی از حضور او در این دو مدیوم است، هر چند او دو نمایش «کمی بالاتر» و «کلمه، سکوت، کلمه» را هم در زمینه بازی در صحنه تئاتر تجربه کرده است.
او این شبها سریال «دودکش» را روی آنتن شبکه یک سیما دارد، سریالی که رستمی تعلق خاطرخاصی به آن دارد و میگوید نمیتوانسته به راحتی از حضور در کنار محمدحسین لطیفی بگذرد.
«دودکش» داستان دو خانواده را روایت میکند که زندگی سادهای دارند و یک قالیشویی را اداره میکنند، اما هر بار ماجراها و مسائلی برای آنها اتفاق میافتد.
هومن برقنورد، بهنام تشکر، سیما تیرانداز، نگار عابدی، الناز حبیبی، جواد عزتی، محمدرضا شیرخانلو، یاس نوروزی، رونیکا محمدی، نصرت میرعظیمی، سیدرضا حسینی و نوید خداشناس دیگر بازیگران این سریال هستند.
در ادامه بازیگر نقش بهروز سریال «دودکش» در گفتگو با خبرآنلاین، از حضورش در این سریال و اتفاقاتی که سال 92 را با آنها شروع کرد میگوید:
شما قول داده بودید که سال 92 حضور بیشتری در کارهای طنز داشته باشید. فکر میکنم «دودکش» سرآغازخوبی برای این اتفاق بود.
بله، من سال گذشته در سریالهای ملودرام زیادی حضور داشتم و دوست داشتم که در سال 92 بیشتر در آثار طنز دیده شوم. خوشبختانه این اتفاق با یک سریال طنز قوی به نام «دودکش» آغاز شد و از جایی که من سرم برود قولم نمیرود، همانطور که دیدید با یک سریال طنز در سال جدید کارم را شروع کردم. خوشبختانه تیم خوبی برای ساخت «دودکش» دور هم جمع شدند. این سریالِ طنز پیژامهای نیست و بازیگران خوب تلویزیون و تئاتر دور هم جمع شدند. امیدوارم خاطره خوبی برای مردم باقی بماند البته چند اتفاق غافلگیر کننده دیگر هم امسال برای من افتاد که به مرور میگویم.
حضور در سریال «دودکش» چطور اتفاق افتاد؟
بجز «دودکش» پیشنهادی برای بازی در سریال آقای صمدی داشتم و سروش صحت هم برای بازی در سریال «پژمان» از من دعوت کرد. در نهایت با محمدحسین لطیفی قرارداد بستم و اگر این کار را نمیکردم قطعا سر کار سروش صحت حاضر میشدم، اما نمیشد از «دودکش» گذشت.
از طرفی دوست داشتم با صحت کار کنم، چرا که ورودم به حیطه طنز را مدیون پیمان قاسمخانی و صحت هستم. کار کردن با این دو نفر حالم را خوب میکند و نمیتوانستم این فرصت را از دست بدهم. با اینکه تصویربرداری این دو سریال همزمان بود، اما توانستم در هر دو مجموعه حضور داشته باشم.
فکر میکنم در حال حاضر بزرگترین مشکل سینما و تلویزیون ما نبود متنهای منسجم و قوی است و کم پیش میآید که کاراکترها شخصیتپردازی شده باشند. برای همین معمولا به نظر میرسد بازیگران خودشان را تکرار میکنند، در صورتی که مشکل از بازیگران نیست. بازیگران به دلیل نبود متن قوی و خوب مجبور هستند هر چه بیشتر از تواناییهایشان مایه بگذارند.
این مشکلی است که به نوعی دیگر میان منتقدان ما هم وجود دارد. فکر میکنم در کل شاید فقط 10 منتقد خوب و تحصیلکرده وجود داشته باشد و اگر فردی کارگردان، نویسنده یا بازیگر نشده با خودش فکر میکند بهتر است که منتقد شود. معتقدم ما به شدت دچار فقر منتقد و نویسنده هستیم. خاطرم هست منتقدی بود که وقتی من دو بار جواب تلفنش را ندادم شروع کرد به بد نوشتن درباره من. سر سریال «دختران حوا» درباره بازی من که قرار بود دو هفته دیگر در پخش شود نقد نوشته بود، آن هم بر مبنای تعریفی که از کس دیگری شنیده بود. برای همین است که میگویم کسانی مثل پیمان و محراب قاسمخانی، خشایار الوند، امید سهرابی، امیرمهدی ژوله و برزو نیکنژاد کم هستند. همیشه یکی از آرزوهای من این است که ای کاش مدارسی برای تربیت نویسندگان جدید وجود داشت و اینطور نمیشد که کسی بر حسب فریم عینکی که انتخاب میکند فکر کند منتقد است.
در شکلی دیگر، این اتفاق برای نویسندههای ما هم میافتد. برای همین است که وقتی متن برزو نیکنژاد به دستم رسید برای حضور در سریال «دودکش» بیشتر ترغیب شدم. تمام کاراکترها شخصیتپردازی شده بود و به تک تک شخصیتها به این جهت که چه ویژگیها و چه خصوصیات اخلاقی داشته باشند فکر شده بود.
در سریال «دودکش» بداههگویی هم میکردید؟
به نظر من بداههگویی توهین به نویسنده است. بداهه گویی توسط بازیگر یعنی ورود به حیطهای که در تخصص بازیگر نیست. این کار به این معنی است که متن دارای کاستیهایی است که بازیگر در حال پر کردن این جاهای خالی است. من در کل 26 قسمت سریال «دودکش» فقط دو جمله را به متن اضافه کردم. کلمههای «سر خوردن» و «کندن» و اینها را با اجازه نویسنده و کارگردان به دیالوگهایم اضافه کردم. مثل حضورم در «شمس العماره» که با حرکت سر کارهایی انجام میدادم در سریال «دودکش» که برزو نیکنژاد برای متنش زحمت زیادی کشیده بود تکیه کلامهایی اضافه کردم.
به نظر میرسد در این سریال همه چیز در جای خودش قرار گرفته است. پیش بینی میکردید مجموعه «دودکش» به چنین موفقیتی دست پیدا کند؟
کارگردانهایی که اسمشان معتبر است هیچ وقت آن را خراب نخواهند کرد. کسی مثل محمد حسین لطیفی برای اینکه از اسمش دفاع کند به سراغ متن خوب میرود و فیلمنامه برزو نیکنژاد را برای ساخت انتخاب میکند. تکتک آدمهای پشت دوربین را از بهترینهای این حرفه انتخاب میکند، مثل ابراهیم غفوری مدیر تصویربرداری، امیر حاتمی صدابردار، امیر شیبان خاقانی تدوینگر، علیرضا علویان صداگذار، ایمان امیدواری طراح گریم و محسن نوروزی طراح صحنه و لباس و در نهایت به بازیگران میرسد.
فیلم ساختن یک کار گروهی است. وقتی یک سریال موفق میشود نمیتوانی بگویی فقط حاصل زحمت یک نفر است این کل تیم است که برنده شده است. متاسفانه برخی از دوستان به دلیل کمتجربگی در کار تصویر موفقیت این سریال را منوط به حضور خودشان دانستهاند. در صورتی که ساخت این سریال یک کار گروهی است. همه چیز در سریال «دودکش» درست در جای خودش قرار داشت با اینکه تهیه کننده ما جوان بود اما مثل یک آدم با تجربه با کار رفتار کرد و خوشبختانه سریال آبرومندی شد.
از ابتدا مشخص بود قرار است کنار چه بازیگرانی حضور داشته باشید؟
زمانی که زمزمه ساخت این سریال مطرح شد به جز هومن برقنورد صحبت حضور کس دیگری نبود. معتقدم این قصه برای برقنورد نوشته شده است و به ضرس قاطع میگویم کسی بجز او نمیتوانست نقش فیروز را بازی کند. شما نمیتوانید «دودکش» را بدون هومن برقنورد تصور کنید. بهنام تشکر از من کوچکتر است و ما از بچگی با هم همبازی بودیم. زمانی که او ۷ سالش بود و من ۹ ساله با هم ماشینبازی میکردیم و بعد به مرور که بزرگتر شدیم بهنام تئاتر را برای ادامه فعالیتش انتخاب کرد و من تصویر را. با اینکه من حضور مداومی در تئاتر نداشتم اما از مخاطبان همیشگی تئاتر هستم و سال گذشته دو اثر پر مخاطب تئاتر یعنی «کمی بالاتر» و «کلمه، سکوت، کلمه» را بازی کردم و برای بازی در نمایش «کمی بالاتر» کاندید دریافت جایزه شدم و با خودم عهد کردم یا در کاری حاضر نمیشوم یا اگر رفتم باید بهترین باشم.
ظاهرا قرار بود در سریال «ساخت ایران» هم کنار محمد حسین لطیفی باشید. چه شد که اتفاق نیفتاد؟
یکی از دلایلی که بازی در سریال «دودکش» را انتخاب کردم این بود که فکر کردم لطیفی ممکن است از من به خاطر حضور نداشتن در سریال «ساخت ایران» دلخور باشد، چرا که در حین تصویربرداری سریال «دختران حوا» و زمانی که این سریال مدتی متوقف شده بود قرار بود برای بازی در سریال «ساخت ایران» به خارج از کشور بروم که متاسفانه در فرودگاه به من گفتند اگر بروی ممنوع الفعالیت میشوی. مجبور شدم در مدت توقف سریال یک ماه و نیم در و دیوار خانه را نگاه کنم و حرص بخورم. دلم نمیخواست بعد از 17 سال دوستی با لطیفی شانس بودن در سریال «دودکش» را از دست بدهم.
برگردیم به سریال «دودکش»، از ابتدا برای بازی در نقش بهروز انتخاب شدید؟
آقای لطیفی به من گفت میتوانی از میان شخصیتهایی که در قصه هست نقشی را انتخاب کنی، به غیر از نقش فیروز که برای هومن برقنورد در نظر گرفته شده بود. احساس کردم سایر نقشها برای من به جهت جای بازی کم است. در بسیاری از آثاری که در آنها حضور داشتم تقریبا برای نقشهای یک و محوری آنها انتخاب شدم. در نهایت برزو نیکنژاد و محمد حسین لطیفی من را مجاب کردند که میتوانم از پس یکی از این نقشها بر بیایم. من بهروز را انتخاب کردم و به دوستانم اعتماد کردم. علاوه بر آن کمی هم از فضای کار میترسیدم، چرا که من تا پیش از این در آثاری حضور داشتم که به لحاظ جغرافیایی شیک بودند مثل «شمس العماره» یا «سه، پنج، دو،» و... و یکباره وارد محیطی میشدم که برایم کمی ناشناخته بود، اما هدایت لطیفی، متن نیکنژاد و گریم ایمان امیدواری من را به نقش نزدیک کرد.
چه چیزهایی در شخصیت بهروز برای شما جذاب بود؟
در مورد شخصیت بهروز با آقای لطیفی و آقای نیکنژاد زیاد صحبت کردم. بهروز شخصیتی است که پدر و مادر ندارد و فیروز تنها تکیهگاهش است. او آدمی کمتوقع و ساده است و البته عاشقپیشه که یکی از آزوهایش در زندگی این است که شوهر خوبی باشد. تعداد آدمهایی مثل بهروز در جامعه ما بسیار کم هستند. من بهروز را آدم مهربان و سادهای دیدم که اشتباهاتی هم که مرتکب میشود تعمدی نیست.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر پنج پیشنهاد بازی در تئاتر و دو پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی دارم. در دو تا از این نمایشها سیما تیرانداز به عنوان پارتنر من حضور دارد. آدم خوش شانسی هستم که از مدت آغاز فعالیتم با کارگردانهای خوبی کار کردم. معتقدم اگر به عنوان بازیگر هول نشوی و صبور باشی تا نقشی که مناسبت است پیشنهاد شود قطعا اتفاقهای بهتری در روند فعالیت میافتد. با کارگردانهای کاربلد زیادی مثل مسعود کیمیایی، حمید نعمتالله، سامان مقدم، حسین سهیلیزاده، علیرضا امینی، فرزاد موتمن، مهدی کرمپور و... کار کردم، اما بدم نمیآید با کارگردانهای جوانتر هم تجربه همکاری داشته باشم. منتظرم که بهمن فرمان آرا کاری شروع کند و من خودم را به کارش تحمیل کنم. من معتقدم که هر چه بخواهم میشود و خدا را شکر که تا به امروز این اتفاق افتاده است.
از فیلمهایی توقیفیتان چه خبر؟
فیلم «فقط چشمهاتو ببند» در برزیل نمایش داده شد وبه قول معروف آنجا را منفجر کرد و کلی سرو صدا به پا شد، اما این فیلم هنوز در کشور خودم اکران نشده است. سه قسمت در سریال «قهوه تلخ» در نقش پسر جهانگیر شاه بازی کردم که سیدی فیلم با عکس من به شبکه نمایش خانگی آمد، اما دلم میسوزد که قسمتهایی که من بازی کردم حذف شد و فیلمهایی مثل «خاطره آن شب بارانی» که همگی از آثار خوب سینمایی است که هیچ وقت دیده نشدهاند. تعداد آثار توقیفی من بیشتر از آثاری است که در آنها بازی کردهام. امیدوارم که این فیلمها رفع توقیف شوند و روزی مردم بتوانند آنها را ببینند.
نمیخواهید به اتفاقهای غافلگیرکنندهای که در ابتدای مصاحبه گفتید اشاره کنید؟
اول اینکه آقای لطیفی سر سریال «دودکش» و سال نو به من گفت یک عیدی برایت دارم و لطف کرد در یک قسمت از سریال «دودکش» در یک صحنه به جای راننده تاکسی در کنار من بازی کرد. من در سریال «پژمان» نقش خودم را بازی کردم و برای اولین بار همزمان در دو سریال حضور دارم. با گریم بهروز سریال «دودکش» سر سریال «پژمان» رفتم و لطیفی هم بخاطر من پذیرفت که در «پژمان» حضور داشته باشد. همه میدانند که لطیفی چقدر من را دوست دارد، البته این علاقه دو طرفه است. برقنورد و تشکر هم به خاطر من در سریال «پژمان» بازی کردند که از آنها ممنونم