تدبیر24:چه خواسته شود و چه خواسته نشود، اقتصاد ایران وابسته به نفت است. هنوز مدت زیادی از نقشآفرینی نفت در اقتصاد ایران نگذشته بود که شخصیتهایی مانند مصدق به دنبال «اقتصاد بدون نفت» بودند اما هنوز پس از سالها سایه نفت بر اقتصاد ایران دیده میشود. چه در دهه 70 که نفت 7 دلاری، کشور را با رکود تورمی بیسابقه مواجه کرد و چه در دهه80 که تحریمهای نفتی، برخلاف انبوه تحریمهای بیاثر قبلی، اقتصاد ایران را به چالش کشید. حال بار دیگر کاهش جهانی قیمت نفت سبب شده به مساله اقتصاد نفتی توجه بیشتری شود و برخی که از آغاز دولت یازدهم دلواپس هستند، سوژه خوبی برای تداوم مسیر خود بیایند. در این راستا سعید لیلاز، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی به گفتوگو با آرمان پرداخت که متن آن در ادامه آمده است:
دلیل اصلی کاهش قیمت نفت در روزهای گذشته چه بوده است؟
قیمت نفت مانند همه اجناس دیگر تحت تاثیرعرضه و تقاضا قرار دارد. پیشبینیها و واقعیتها این است که رشد اقتصادی کشورهای اروپایی و همچنین چین و هند درحال کاهش است. آمارهای بازارهای مالی جهان خبر از رکود محسوسی در بازار اروپا دارد. کشورهای اروپایی به صورت عام و کشورهایی مانند آلمان و فرانسه بهصورت خاص که از عمده مصرفکنندگان مواد نفتی هستند با مشکلات متعدد اقتصادی روبهرو میباشند. چند سالی است که فرانسه بنا به دلایل عدیده از جمله وضعیت اقتصادی بحرانی در کل کشورهای حوزه یورو، دچار کاهش رشد اقتصادی است. کاهش رشد اقتصادی در اتحادیه اروپا به معنی کاهش مصرف مواد خام است و این به معنای کاهش تقاضای نفت دربازارهای جهانی است. از طرف دیگر، کشورهای تولیدکننده نفت در بالاترین سطح خود در چند سال اخیر هستند و حاضر هم نیستند با کاهش درصدی از مقدار تولید نفت خام خود، مانع کاهش بیش از پیش قیمت نفت شوند. از طرفی قراین خبر از برداشت و تولید نفت خام در ایالات متحده آمریکا دارد. ایالات متحده آمریکا گویا قصد دارد از ذخایر استراتژیک خود که مدتها به صورت محدود از آن استفاده میکرد، بهصورت جدی استفاده کند تا شاید بتواند هزینه اولیه تهیه انرژی را که برای ایالات متحده آمریکا کم هم نیست، کاهش دهد. ایالات متحده نسبت به چند دهه پیش از نظر اقتصادی ثبات خود را از دست داده است، پس میکوشد با کاهش هزینه اولیه مواد خام به اقتصاد خود سر و سامان دهد. لذا بهرغم اینکه در فصل سرما هستیم و اصولا در فصل سرما بهدلیل افزایش تقاضا همواره قیمت انرژی افزایش مییافت ولی بنا به دلایلی که گفته شد شاهد کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی هستیم.
کشورهای تولیدکننده نفت چه نقشی در این افزایش قیمت داشتهاند؟
عربستان سعودی در سالهای گذشته بهدلیل کاهش مقدار تولید کشورهای همسایه، تولید خود را افزایش داده و امروز حاضر نیست که تولید خود را کاهش دهد و بر اساس فرمول عرضه و تقاضا این روند یک روند طبیعی و نرمال است.
فکر میکنید این کاهش قیمت دائمی باشد؟
به نظر میرسد بهبود بهرهوری درکشورهای اروپایی در حوزه انرژی از جمله علل عمده این کاهش قیمت باشد. این مساله ممکن است در آینده بر کاهش تقاضا تاثیر بیشتری داشته باشد.
فکر میکنید کاهش قیمت نفت تا چه زمانی ادامه داشته باشد؟
البته بعضی درپیشبینی روند کاهنده قیمت نفت اغراق میکنند ولی من فکر میکنم این کاهش نفت را حدود 85 دلار تا 90 دلار نگه دارد.
اقتصاد ایران از این وضعیت آسیب خواهد دید؟
قطعا کشورهایی که دارای اقتصاد نفت محور هستند و نفت سهم عمدهای در بودجه مخصوصا بودجه جاری و عمرانی آنها دارد، اقتصاد این کشورها ازاین کاهش قیمت نفت صدمه خواهد دید مگر اینکه بتوانند تولید خود را افزایش دهند و در صورت پیداکردن بازار جدید، بتوانند کسری بودجه خود را جبران کنند. در مورد کشور خودمان هم وضعیت به همین شکل است. متاسفانه سهم نفت در اقتصاد ایران جایگاه بالایی دارد. در سالیان قبل باید این سهم را در بودجه خود کاهش میدادند که متاسفانه در دوران آقای احمدینژاد این سهم بهصورت بیرویهای با افزایش روبهرو شد. البته به یاد داشته باشیم که ایران تا قبل از سال 82 میزان وابستگی بودجه خود را به نفت به حداقل ممکن رساند. واقعیت مطلب این است که این کاهش کار سادهای نبود. کاهشی که باید ابتدا تولید ملی را افزایش میدادیم و وضعیت مالیات را بهبود میدادیم که البته با بهبود همین موارد بود که توانستیم این سهم را در سالهای قبل از 82 کاهش دهیم.
اکنون این کاهش قیمت با توجه به وضعیت بودجه سال گذشته نگرانکننده است؟
به نظر من نباید از کاهش فعلی قیمت نفت نگران بود و با کاهش قیمت در زمان فعلی هم نباید نگران کسری بودجه بود. شرایط درحال حاضر بهگونهای است که با افزایش تولید و افزایش صادرات، ایران قادر خواهد بود که بودجه خود را به اندازه کافی به دست آورد و دچار کسری بودجه نگرانکننده نشود. یکی از راههایی که به ما کمک میکند تا کسری بودجه را از الان سامان دهیم، این است که باید انضباط در بودجه را افزایش دهیم و این منجر میشود که کسری بودجه احتمالی به حداقل ممکن برسد. واقعیت این است که کنترل و کاهش تورم در دولت به یک دلیل عمده در میان چند دلیل است و آن انضباط در خرج کردن است دولت تنها به وسیله منضبط کردن دخل و خرج خود توانسته است تورم را کاهش دهد. یکی از راههای دیگری که میتوان از طریق آن مشکلات اقتصادی از جمله کسری بودجه ناشی از آن را جبران کرد این است با توجه به نیاز سرسامآور گاز در اروپا اگر صادرات خودمان را به اروپا افزایش دهیم، در این صورت سود بسیار بالایی عاید کشور میشود.
افزایش قیمت نفت هم تاثیری بر اقتصاد ایران نخواهد گذاشت؟
چاره امروز اقتصاد ایران این است که سهم نفت را از تولید ناخالص به هر شکلی هست کاهش دهیم. اگر بتوانیم سهم نفت در اقتصاد کشور و تاثیرگذاری آن را کاهش دهیم شاید تکانی بخوریم، اما متاسفانه امروز سهم مجموع بنگاه نفتی ایران 20 برابر بزرگتر از سهم بزرگترین بنگاه اقتصادی آمریکا بر اقتصاد این کشور است. باید دعا کنیم که قیمت جهانی نفت خام افزایش نیابد چراکه همه تصمیمات اقتصادی کشور را دوباره به هم میزند و اصلا نباید فکر کنیم که افزایش قیمت نفت میتواند مشکل اقتصادی را حل کند. اصلا اینگونه نیست بلکه دوباره همان بحث نفت بر سر سفره پیش میآید و آن روزگارانی که اصلا به ما دور نیست.
اما بههر حال اقتصاد ایران سالهاست وابسته به نفت است و استراتژیها برای خروج از اقتصاد نفتی به نتیجه نرسیده است؟
اگر به تاریخچه پیدایش نفت در ساختار اقتصادی ایران نگاه کنیم خواهیم دید تاثیرگذارترین عنصر اقتصادی ایران همین مایع بوده است. ارزش کل انرژی اولیه ایران چیزی حدود سه هزار میلیارد دلار بوده که این عدد در اقتصاد عددی بسیار بزرگ و سنگین است. از سال 1300 خورشیدی و پس از جنگ جهانی اول که کشور رفته رفته به سمت رشد اقتصادی مثبت میرفت این مایه سیاه رنگ پیدا شد. اولین جرقههای سازمان برنامه در سال 1315 خورد و شورایعالی برنامهریزی تشکیل شد چراکه تفکر این بود که با این درآمد نفت چه باید کرد؟ این سازمان یعنی صندوق ذخیرهای که بتواند درآمدهای نفتی را به سرمایهگذاری ثابت در اقتصاد کشور تبدیل کند. این موضوع به دلیل اینکه جنگ جهانی در سال 1325 سازمان برنامه رسما تشکیل میشود و اولین برنامه عمرانی ایران در سال 1327 کلید میخورد،اما بهدلیل ملی شدن صنعت نفت به اجرا در نمیآید و بعد از کودتای 28 مرداد درآمد نفتی ایران مجددا دوبرابر میشود. متاسفانه از اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 نشانههای ظهور تورم در ایران ایجاد شد این درحالی است که در اکثر سالهای دهه 40 فقط تا نیم درصد تورم داشتهایم. اگر بتوانیم سهم نفت در اقتصاد کشور و تاثیرگذاری آن را کاهش دهیم شاید تکانی بخوریم، اما متاسفانه امروز سهم مجموع بنگاه نفتی ایران 20 برابر بزرگتر از سهم بزرگترین بنگاه اقتصادی آمریکا بر اقتصاد این کشور است.
عملکرد دولت را در حوزه انرژی چگونه تحلیل میکنید؟
متاسفانه دولت آقای روحانی در این راه موفقیت زیادی به دست نیاورده است. ببینید یک دولت هوشمند باید بتواند از قبل مشکلات حوزه اوکراین را درک کند و با یک برنامهریزی درست آورده دقیقی از حوادث جهان داشته باشد و بتواند با حفظ رابطه با کشور روسیه صادرات خود را به اروپا افزایش دهد. یکی دیگر از کارهایی که به نظر میرسد در بهبود اقتصاد ایران بسیار تاثیرگذار است کاهش مصرف انرژی در داخل کشور است که باید ابراز تاسف کرد که دولت به این مهم اهتمام نورزیده است. اگر بتوانیم مصرف انرژی را در داخل کشور کاهش دهیم و همان مقدار را صادر کنیم، سود بالایی را عاید کشور خواهیم کرد. نفت بشکهای 85 دلار نگران کننده نیست و بدان معنا که اگر ما فقط 15 درصد به صادرات اضافه کنیم، آنگاه قطعا کسر بودجه نخواهیم داشت و حتی میتوانیم به اندازه بودجه مصوب سال93 درآمد داشته باشیم واین چیزعجیب و نشدنیای نیست.
مشکل بیانضباطی مالی در اقتصاد ایران تا چه اندازه جدی است؟
ما در اقتصاد ایران نیاز به انضباط داریم ما هم میخواهیم با بیانضباطی خرج کنیم و هم میخواهیم به یک وضعیت مطلوب برسیم و این دو با هم سازگار نیستند. همچنین شواهد نشان میدهد که صادرات ما از یک میلیون بشکه در روز گذشته است و این افزایش تولید خبر از عدم کسری بودجه میدهد، ما اگر بتوانیم تولیدمان را در سال آینده هم به یک میلیون و دویست هزار بشکه برسانیم. حتما در سال آینده کسر بودجه نخواهیم داشت البته اگر در سال آینده کاهش مصرف انرژی هم داشته باشیم آنگاه به سادگی از کسری بودجه خواهیم گذشت. یکی از مواردی که باید در انضباط مالی لحاظ شود انضباط میلیونها دلاری است که دولت برای مسافرت ایرانیها به خارج از کشور میپردازد که به نظر من هیچ گونه دلیلی جز هزینه سرسامآور و بیفایده برای کشور سود دیگری ندارد اگر بتوانیم همین مورد را اصلاح کنیم، در آینده اقتصاد منضبط تری خواهیم داشت. پس اگر اندکی انضباط مالی داشته باشیم اگر نفت به زیر 70 دلار هم برسد ما هیچگونه مشکلی نخواهیم داشت.
دلیل این بیبرنامه بودن اقتصاد نفتی است؟
ملی شدن صنعت نفت و محوریت اقتصادی آن موجب شد که اقتصاد ما بیبرنامه باشد، البته مردم نیز از این بیبرنامگی ناراضی نبودند. اما ملی شدن صنعت نفت به خودی خود موجب این حادثه نشد. توجه داشته باشید در بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲ نفت بشکهای ۱ دلار و ۶۵ سنت بود، همزمان با این دوره اقتصاد غیرنفتی ایران درحال پیشرفت بود. همچنان که قبلا گفتم بیشترین رشد اقتصادی در این دوره بود. اما در سال ۱۳۵۲ و همزمان با جنگ اعراب و اسرائیل بهای نفت یکباره صعود کرد و ظرف چند هفته به ۱۷ دلار رسید و سود ایران در این زمان به گفته امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت، ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. طبیعتا مردم از این شرایط و افزایش بهای نفت رضایت داشتند و همانطور که میدانید هر پول بادآوردهای موجب فساد میشود. این درآمد هم با ورود به نظام اقتصادی و افزایش روز به روز خود موجب بیتوجهی و بیبرنامگی در این نظام شد. اما این را نیز باید در نظر داشت که افزایش درآمد نفتی در هر کشوری که بخش عظیمی از اقتصاد آن بر پایه نفت است، لزوما چنین تاثیراتی را نگذاشته، مثلا کشور نروژ نیز یک کشور نفتی است که ۲۵ درصد از درآمد تولیدی آن کشور از طریق اقتصاد نفت تامین میشود اما این کشور با تشکیل صندوق تثبیت هزینه و درآمد توانست از اقتصاد غیرنفتی خود حمایت کند. پس از این سوی قضیه هم باید نگاه کنیم. کشور ما خود نیز خواسته که اقتصادش به این شیوه پیش رود؛ برای مثال باید رابطه قیمت با کمیابی کالا را درنظر بگیریم که هرچه کالا کمیابتر شود، قیمتش افزایش مییابد. درباره پول هم همینگونه است که هرچه پول فراوانتر شود، کم ارزشتر خواهد شد. در هر زمان که بهای نفت بالا رفته و پول در اختیار دولت قرار گرفته بهجای برنامهریزی برای آن، این درآمد در هزینههای جاری مصرف شده، مثلا در زمان جنگ، با افزایش درآمد نفتی، واردات چند میلیونی کشک را میبینیم، یا در سال ۸۱ ما واردات ۸۵ درصدی کالاهای مصرفی مردم را میبینیم که در آن زمان خود من به انتقاد از این روند پرداختم و در روزنامه نوروز که حامی دولت نیز بود بارها و بارها به قضیه انتقاد شد، البته تاثیری نگذاشت. پس کشور ما چون اقتصادش را بر اساس درآمد نفتی برنامهریزی کرده بود به بخشهای دیگر توسعهای توجه چندانی نمیشد، دلیل اصلی این روند هم بینیازی از درآمدهای غیر نفتی بوده است.
تا چه اندازه مسائل سیاسی را در کاهش قیمت نفت تاثیرگذار میدانید؟
عدهای از دوستان در تحلیل کاهش قیمت نفت متاسفانه نگاه سیاسی دارند و این کاهش به دلیل حضور داعش در منطقه ومسائل آمریکا و اروپا همچنین پرونده هستهای ایران میدانند که به نظر من این فقط یک نگاه صرف سیاسی است و هیچ ارتباطی با مساله نفت ندارد. نفت تابع عرضه و تقاضاست نه تابع مسائل سیاسی. 40 سال است که منطقه خاورمیانه آبستن حوادث گوناگون است و این حوادث اگر هم تاثیری بر قیمت نفت گذاشته است بسیار ناچیز و مقطعی بوده است. لذا کسانی که نگاه سیاسی به بازار انرژی دارند، یک تحلیل صرفا سیاسی به این موضوع دارند.