تدبیر24: در فضای سردِ پیش از انتخابات، نخستین گروههایی که با برگزاری
میتینگ و موج سازی رسانهای و قیل و قال فراوان کاندیدایشان را بر سر دست میبردند
و حلوا حلوا میکردند، حامیان مصباح یزدی و پایداری چیهای دو آتشه بودند. کامران
باقری لنکرانی، که رسما با حمایت آیت الله مصباح در عرصه انتخابات قدم گذاشته بود،
خیلی زود مجبور به انصراف شد، انصرافی که چرایی آن در همان اثنای انتخابات مشخص
شد و خبرهایی که توسط کدخدایی از شورای نگهبان درز کرد، حاکی از آن بود که صلاحیت
کاندیدای محبوب مصباح یزدی مورد تایید اعضای شواری نگهبان نیست و در نهایت تنها
لطفی که در حق مصباح یزدی و جبهه پایداری کردند این بود که اجازه دادند لنکرانی
انصراف بزرگوارانهای را به نمایش بگذارد.
سایت مشرق، به تازگی گفتگویی با دکتر لنکرانی انجام داده که میتوان گفت این
نخستین مصاحبهٔ تفصیلی وی، پس از انصراف از کاندیداتوری است. در این مصاحبه،
سخنگوی سابق جبهه پایداری و اولین کاندیدای شکست خوردهٔ این گروه، در حالی که
اصرار دارد حرفهایش موضع رسمی تشکیلات متبوعش تلقی نگردد، مطالب جالبی را در مورد
انتخابات ۹۲ مطرح میکند. باقری در ابتدای مصاحبه اعتراف میکند که همفکرانش میدانستند
مردم در این انتخابات خواهان تغییر هستند، بنابراین سعی داشتند که با حفظ نقاط
مثبت دولت دهم، به دنبال تغییر در برخی رویکردها باشند.
به نظر میرسد باقری لنکرانی و همفکرانش در مورد انتظارات جامعه، مرتکب اشتباه
محاسباتی شدند، چون نقاطی که به عنوان محسنات دولت احمدینژاد معرفی کردهاند،
دقیقا همان چیزهایی است که مردم نمیخواستند و از آن به ستوه آمده بودند. مثلا
نگاه انحصارگرایانهٔ دولت دهم با تئوری مصادرهٔ انقلاب، که جبهه پایداری مبتکر آن
است همخوانی دارد. یا در زمینهٔ محدودیتهای فرهنگی و سیاسی، یاران مصباح با احمدینژاد
اتفاق نظر دارند.
لنکرانی در مورد انگیزهٔ ایجاد جبههٔ پایداری در تابستان ۹۰ به دو رویکرد کلی
اشاره کرد که پیش از این بارها از زبان مصباح یزدی و سایر افراطیون شنیده شده
بود. مقابله با ساکتین فتنه و کاهش وابستگی انقلاب به افراد، از مهمترین اهداف
جبهه پایداری است که لنکرانی در این رابطه گفت: «انقلاب اسلامی وابسته به افراد
نیست و انقلاب اسلامی یک گفتمان بالنده است و یک گفتمانی است که افراد را در خود
هضم میکند». و شاید با همین استدلال دست به کار تخریب چهرههای شاخص انقلاب شدند
و سعی کردند طوری وانمود کنند که شاخصین انقلاب از مقام معظم رهبری فاصله گرفتهاند.
در بخشهایی از مصاحبه، خبرنگار مشرق درمورد عملکرد دولت یازدهم پرسید که در این
مورد باقری لنکرانی معتقد بود، دولت روحانی هم مانند دولت قبلی به دنبال حاشیه است
و برای حل معظلات مردم تدبیر نمیکند، اما دلیل وی برای این مدعا، تنها عملکرد
دکتر توفیقی بود و معتقد بود که وزیر علوم از فضای دانشگاه برای انتقام گیری سوء
استفاده میکند و به حرکت علمی و افتخار آفرینیهای هشت سال گذشته لطمه زده است.
البته شاید منظور ایشان از افتخار آفرینی، ستاره دار کردنها و محرومیتها و
امنیتی کردن فضای دانشگاهها باشد که در هر صورت نظرشان محترم است و در این نوشتار
مجالی برای انتقاد از رویکرد ایشان وجود ندارد، اما ای کاش کمی منصفانهتر به
عملکرد یک ماههٔ دولت یازدهم مینگریست و با سنجهٔ رای مردم، رفتار دولت را قضاوت
میکرد.
حمایت از عملکرد مجلس در مورد نحوهٔ رای اعتماد به وزیران روحانی، از نکات جالب
این مصاحبه بود، هرچند که از عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انتظاری جز این نیست،
اما کمتر کسی پیدا میشود که ادعا کند در روند بررسی صلاحیت وزراء، نمایندگان نگاه
کارشناسانه داشتند. البته باقری در همین مصاحبه گفت که زنگ خطرها را در حین
معالجهٔ بیماران، از زبان آنها میشنود و بدیهی است که چنین فردی، تعریف متفاوتی
در مورد «نگاه کارشناسی» داشته باشد.
باقری، که در انتخابات گذشته به نفع جلیلی کنار کشیده بود، در بخشی از سخنانش، به
دفاع از او پرداخت و مدعی شد که جلیلی با کمتر از یک ماه فعالیت انتخاباتی، از
کسانی که ۹ سال برای انتخابات برنامه ریزی کرده بودند، موفقتر بود. وی همچنین در
پاسخ به این سوال، که آیا بهتر نبود کسانی که رای کمتری داشتند به نفع فردی که رای
بیشتری داشت کنار میکشیدند، گفت: من اعتقادی به این مسئله نداشتم و هنوز هم ندارم
که ما در هر صحنهای مبنایمان را صرفاً روی این قرار بدهیم که افرادی که بیشتر رأی
میآورند، ملاک عمل ما باشند. بنده اعتقاد دارم که اگر ما یک گفتمانی را صحیح میبینیم
باید تلاش کنیم آن گفتمان را ترویج و پایگاه مردمیاش را تقویت کنیم.
ذکر این نکته ضروری است که باقری در همین مصاحبه، در واکنش به سوال خبرنگار مشرق
در مورد خط کشی بین اصولگرایان و اینکه چرا عدهای میگویند «ما اصولگرای واقعی
هستیم»، واکنش قاطعی نشان داد و تفاوت گفتمان اصیل انقلاب را با سایر گفتمانها در
انجام تکلیف دانست و مدعی شد که بعضی از اشخاص برای رفع تکلیف به تکلیف عمل میکنند.
و اما چالشیترین بخش صحبتهای لنکرانی در زمینهٔ دفع حداقلی و جذب حداکثری بود،
جایی که مدعی شد، جذب حداکثری به حضور اجتماعی مربوط میشود و باید اکثریت دلسوزان
انقلاب در آن نقش داشته باشند. اما گویا احزاب و تشکلهای دانشجویی را مصداق
مناسبی برای دفع حداقلی میدانست و در این رابطه گفت: برخی از احزاب سیاسی میگویند
که اگر هم کسی بخواهد در امور سیاسی دخالت کند، فقط ما هستیم! شما کجا بودید و به
چه حقی میخواهید در امور سیاسی کشور اظهارنظر بکنید، به چه حقی فلان دانشجو به
خودش اجازه میدهد که یکی از شخصیتهای انقلابی را نقد کند.
در مجموع به نظر میرسد، با نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس دهم، عناصر افراطیِ
نزدیک به مصباح، کم کم ابراز وجود نمایند تا در یک روند کم شتاب و نامحسوس، از هم
اکنون پروژهٔ تخریب دولت را در دستور کار قرار دهد و در این بین ضربههایی هم به
اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل وارد کنند تا بلکه بتوانند با دوپینگ سیاسی، در
مجلس آینده سهمی داشته باشند.