تدبیر24:دکتر مصطفی مطهری - سال 1368 به نوعی یک نقطه عطف تاریخی و سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران محسوب می گردد. این سال همراه بود با وقایع مهمی چون پايان جنگ عراق عليه ايران و پذيرش قطعنامه 598، رحلت امام (ره)، بازنگري قانون اساسي و تغییر در شیوه مدیریت اداره کشور از شبه پارلمانی (Quasi -parlimentary)به شبه ریاستی ( Quasi- presidtial)و پررنگ شدن نقش رییس جمهور بعنوان مدیر اجرایی کشور و انتخاب آیت الله هاشمي رفسنجاني به عنوان رییس جمهور در پست رياست جمهوري، خرابي هاي ناشی از جنگ و به طور كلی محاصره اقتصادي و نابساماني هاي اقتصادي در سطح داخلي از يك سو، فروپاشي اتحاد شوروي و پایان عصر نظام دوقطبی و جنگ سرد در سطح بين المللي از سوی دیگر جملگي از مسائلي بودند كه سیاست خارجی کشور را با تحول عمده و عدیده ای همراه می کرد.
مع الوصف با توجه به این تحولات داخلی و بین المللی بود که رهیافت توسعه گرايي واقع بینانه اقتصاد محور به عنوان گفتمان مسلط بر سياست خارجي جمهوري اسلامي در اين دوران انتخاب شده و حاکم گردید. به عبارتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی، یکی از مهمترین دوران خود را پشت سر گذاشت چرا که از یک سو، جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود و از سوی دیگر جهان در آستانه تحولات عمیقی قرار داشت؛ پایان جنگ سرد و آغاز دورانی جدید در سیاست جهانی که در آن دیگر عصر رقابتهای ایدئولوژیک به پایان رسیده بود؛ این دو مولفه، مبادی و مبانی علمی و عملی تحول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوران را تشکیل می داد.
در بیانی جامع و روشن باید تاکید نمود با توجه به منابع و منافع هنجارساز داخلی و بين المللي، درك نخبگان و تصمیم گیرندگان سياسي کشور از سياست جهاني در دوران توسعه گرايي اقتصاد محور بيشتر مبنایی ژئوپولتيك محور داشت و از قالب و چارچوب ايدئولوژيك آرمانگرایانه صرف فاصله پیدا نمود و وجوهی از عقلانیت ترکیبی با اصول به نمایش گذاشت. در واقع هنر و شاهکار دولت سازندگی و شخص رییس جمهور در آن شرایط این بود که اولا بین روحیه ارزش مدار دوران جنگ به عنوان یک وضعیت غیر عادی و پس از آن که بازگشت به زندگی و فضای عادی و طبیعی زندگی مادی بود، تعادل برقرار کند و ثانیا به زیرساختها و ترمیم و راه اندازی دوباره کشور توجه نماید؛ به علاوهدر دستور كار قرار گرفتن اولويت هاي توسعه اقتصادي كشور سياست عادي سازي روابط با ساير كشورها را مي طلبيد تا از آن طريق بتوان با جذب سرمايه گذاري هاي خارجي بخشي از سرمايه مورد نياز براي بازسازي و ويراني هاي جنگ را تامين نمود.
در این مقطع تاریخی، مسئولان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ رویكرد عملگرایانه به تعاملی سازنده با جهان خارج، در ذیل پایبندی به مبانی اصولگرایی انقلاب اسلامی، اقدام نمودند و این رویکرد و روش در نزد متولیان دولتی، موجبات شكلگیری دوران تنشزدایی را فراهم آورد و با اعلام سیاست تنشزدایی سعی گردید با اتخاذ اهدافی در عرصهی سیاست خارجی، ضمن تأمین نیازهای داخلی، بر سازگاری اهداف سیاست خارجی با محیط بینالمللی نیز افزوده شود. در واقع سیاست خارجی ایران در این دوران حساس داخلی و بین المللی به سمت استراتژی چند جانبهگرایانه سوق پیدا کرد تا از این طریق ضمن مقابله با دشمنی آمریكا، بر محدودیتها و موانع ناشی از آن غلبه نماید. به همین منظور، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با توجه به قطبهای جدید سیاسی و اقتصادی همچون اتحادیهی اروپا (بعد از پایان جنگ سرد)، چین و روسیه، تلاش میكرد با دیپلماسی چند جانبهگرایانه ضمن تأمین نیازهای كشور، سیاست مهار آمریكا و قانون داماتو را بیاثر و یا کم اثر كند. در واقع اتخاذ استراتژی چندجانبهگرایی كه برآمده از رویکرد پراگماتیستی( عملگرایی ) و رئالیستی ( واقع گرایانه ) دولت سازندگی بود، به گسترش روابط در سطوح كشورهای همسایه، منطقهای و بینالمللی انجامید. در این دوره متولیان و مسئولان نظام و مجریان دولت سازندگی بر این باور و اعتقاد بودند که با گسترش فعالیت و خروج از انزوای سیاسی می توانند نقش مؤثری را در شکل دادن به نظم جهانی در پایان جنگ سرد ایفا نمایند. بنابراین با توجه به این مشی و روش در درون منطقه، ایران درصدد برقراری ارتباطات نزدیک ، پیوسته و مؤثرتر با کشورهای عربی برآمد. بدون شک کسب دوستی ها در جهان عرب و تلاش در جهت ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه با معاضدت و مشارکت کشورهای منطقه بدون مداخله قدرت های فرامنطقه ای در جهت تامین منافع ملی کشور در تمامی سطوح به عنوان ویژگی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
سياست توسعه گرايي اقتصاد محور آقاي هاشمي رفسنجاني كه عده ای از آن تحت عنوان واقع گرايي، عمل گرايي و مصلحت انديشي واقع گرا عمل محور نام مي برند، را مي توان در سه سطح تحليل عرصه داخلي (كاهش تصدي فعاليت هاي اقتصادي توسط دولت و هدايت اقتصاد بازار آزاد ، برقراري ثبات سياسي، رفاه اجتماعي و وحدت ملی)، در سطح منطقه اي (پيدايش كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز در پي فروپاشي شوروي موجب شد ايران درصدد كسب منافع اقتصادي در شمال و ايجاد توازن امنيتي در جنوب برآيد ) و در عرصه بين المللي ( ادغام مجدد ايران در نظام اقتصاد جهاني از رهگذر پذيرش رهنمون هاي صندوق بين المللي پول) تقسیم و دسته بندی کرد.
در همین راستا مهم ترین اولویت های سیاست منطقه ای دولت سازندگی با انتخاب سیاست تنش زدایی به عنوان رویکرد سیاست خارجی کشور، کوشش در راستای تنش زدایی و عادی سازی روابط با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی و همکاری با کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز بود. یورش عراق به کویت نیز از یکسو در موفقیت این مواضع مهندسی شده سیاست خارجی ایران و جذب کشورهای عربی نقش مهمی ایفا کرد و از سوی دیگر سبب اخلال در تلاش های ایران برای بازگرداندن ثبات به منطقة خلیج فارس شده و عامل حضور نیروهای نظامی بیگانه ( آمریکا ) در این منطقه فراهم گردانید. مع الهذا محور سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی را باید بازسازی روابط منطقه ای، اعاده ثبات در منطقۀ خلیج فارس، بویژه بهبود روابط ایران و عربستان سعودی دانست. با حادث شدن بحران اول خليج فارس در دوران زعامت آیت الله هاشمي رفسنجاني در مسند رییس جمهور، ايشان تلاش نمودند تا شرايط لازم را براي عادي سازي روابط با بازيگران منطقه اي (به جز اسرائيل) و بازيگران بين المللي (به جز آمريكا) فراهم آورند که در این زمینه نیز به میزان قابل توجهی موفق عمل نمودند. گواه سیاست های مطروحه در چند سطور فوق، اين مساله را مورد تاييد قرار مي دهد كه رییس دولت سازندگی در بحث صدور انقلاب، معتقد به صدور انقلاب از طريق توسعه و پيشرفت ايران بودند؛ در همين رابطه عادي سازي روابط با ديگر كشورها را در سرلوحه كار خود در عرصه سياست خارجي قرار دادند.
باید تاکید نمود سیاست منطقه ای ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی، تحت تأثیر جنگ و تحولات ناشی از آن قرار داشت لذا اقدامات فوری و کوتاه مدت، بر سیاست های راهبردی و بلند مدت اولویت پیدا می کرد.