آینده سیاسی اصلاحطلبان منوط به نوع کنش و رفتار خود اصلاحطلبان است./باید گفتوگوهای پیرامون مسائل مهم کشور میان همه جریانهای دلسوز و نگران منافع ملی راه بیفتد و تلاش کنیم کشور....
تدبیر24: اصلاحطلبان برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی چگونه عمل خواهند کرد؟ آذر منصوری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان در گفتوگو با ایلنا وضعیت جبهه اصلاحات در وضعیت کنونی را تببین میکند و به تشریح راهبردهای اصلاحطلبان برای حضور انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی میپردازد.
منصوری در بخش دوم گفتوگوی تفصیلیاش با ایلنا، آینده سیاسی اصلاحطلبان را منوط به نوع کنش و رفتار خود اصلاحطلبان میداند و معتقد است که با توجه به عقلانیت و کنش اصلاحطلبان در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، محتملترین حضور، حضور اجماعی اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است. این فعال سیاسی اصلاحطلب در این گفتوگو، نظر و تحلیل جریان اصولگرا و رسانههای رقیب مبنی بر جدایی دولت و اصلاحطلبان را رد میکند و از سویی در خصوص برخی گلایهها مبنی بر اینکه دولت نتوانسته است از تمامی ظرفیت جریان اصلاحات در اداره کشور استفاده کند بیان میکند انتظار اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات، حضور در قدرت نبود که حال بخواهند بر آن اساس، سهمخواهی کنند.
منصوری تاکید دارد که باید گفتوگوها در خصوص مسائل مهم کشور میان همه جریانهای دلسوز و نگران منافع ملی راه بیفتد و تلاش کنیم کشور را از خطر افراطگرایی دور نگه داریم. حال مشروح بخش دوم و پایانی گفتوگوی تفصیلی آذر منصوری با ایلنا در پی میآید:
عمده مطالبه اصلاحات، توقف روندهای نامطلوب 8سال گذشته بود
در پیروزی آقای روحانی در انتخابات، اصلاحطلبان نقش تاریخی را ایفا کردند. بسیاری معتقدند که پیروزی ایشان مدیون ایفای نقش بیبدیل اصلاحطلبان بود اما برخی از گلایهها از دولت روحانی از جانب برخی از اصلاحطلبان وجود دارد. برخیها میگویند که دولت نتوانسته یا نخواسته از ظرفیت اصلاحات به شکل کامل استفاده کند. حال رابطه اصلاحطلبان با دولت روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این سوال، باید به فضای قبل از انتخابات ریاستجمهوری بازگردیم و ببینم که انتظار اصلاحطلبان از دولت آینده چه بود؟ به هرحال اصلاحطلبان به ویژه شورای مشورتی آقای خاتمی در آن زمان، جلسات متعددی در بررسی فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... برگزار میکرد تا به این نتیجه برسد که با توجه به این مولفهها و تحلیلها که سعی میشد تحلیلی واقعگرایانه هم باشد، آیا امکان توقف و بهبود این روند (روند موجود دولت گذشته) در فضای کشور ما وجود دارد یا خیر؟ بسیاری از برآوردها و تحلیلهای اولیه حاکی از این بود که شرایط آنقدر بحرانی است که هیچ دولتی قادر نیست که این روند موجود را متوقف کند و اساسا حضور ما در انتخابات، حضور بیمعنایی خواهد بود اما با تحلیلهای بیشتر و دقیقتر، شورای مشورتی به این نتیجه رسید که با روی کار آمدن دولتی جدید که رویکردهای متفاوتی داشته باشد، میتوان این روند بحرانی را متوقف و در یک روند تدریجی شرایط را به سوی بهبود حرکت کرد. در این راه نیز مخالفتها و ممانعتهایی نیز پیشبینی میشد.
انتظار ما این بود که دولتی بر سرکار آید که هم مشکلات سیاست خارجی ما را حل کند و هم در فضای سیاست داخلی روند موجود را متوقف و فضا به سمت بهتر شدن به پیش ببرد. این انتظار؛ انتظاری بود که در آن مقطع وجود داشت. با توجه به تلاش شورای مشورتی برای رسیدن به اجماع؛ با اقدام تاریخی آقای دکتر عارف و نقشآفرینی و حمایت آقای خاتمی شاهد پیروزی آقای روحانی بودیم. فضای هشت سال گذشته و هزینهای که فعالان سیاسی برای کار سیاسی پرداخت کردند، به نظر میآید بخشی از انگیزه را برای ادامه فعالیت سیاسی از آنان گرفته باشد، به ویژه آنکه در بخشهایی نیز شاهد محدودیتها و تداوم روند قبلی هستیم. بنابراین از سویی، شاهد فقدان انگیزه کار سیاسی از کنشگران برای مشارکت سیاسی و مدنی و تقویت جامعه مدنی، از سوی فعالان این حوزه هستیم که پیشبینی میشد با تغییر فضا به کار بیشتر در این حوزه بپردازند.
از سوی دیگر به نظر میآید هنوز در دولت به دلیل مشکلات به جای مانده و حجم کارها، تدارک جدی برای تقویت نهادسازی دیده نشده است. باید تاکید کنم انتظار اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات، حضور در قدرت نبود اما مشاهده کردیم که بخشی از کابینه را اصلاحطلبان تشکیل دادند و سعی شد از نیروهای اصلاحطلب تا حد امکان استفاده شود ولی با توجه به رویکرد قبل از انتخابات، این انتظار از سوی اصلاحطلبان وجود نداشت و بسیاری از بزرگان اصلاحطلبان بیان کردند که به دنبال سهمخواهی نیستند بلکه خواهان پایان بخشیدن به روندهای هشت سال گذشته و تلاش برای رفع محدودیتها، مشکلات و معضلات جامعه در یک روند تدریجی هستند. به نظرم در عرصه جنبشهای اجتماعی و جامعه مدنی، دولت باید منسجمتر عمل کند و برنامه داشته باشد و این انتظار در عرصه سیاست داخلی به شکل جدی از دولت آقای روحانی وجود دارد و انتظار میرود در بخشهایی که میتوان از مشارکت مردم استفاده کند، شرایطش را فراهم کند و با بهرهگیری از تجارب دولت اصلاحات و کشورهای توسعهیافته بتواند از این الگو استفاده کند تا شرایط برای شکلگیری و تقویت جامعه مدنی فراهم شود.
مسئله دیگری در رابطه با فعالیت احزاب وجود داشت، این بود که احزاب نقششان تا انتخابات تعریف شده، اما پس از انتخابات نقشی برای حضور و نقشآفرینی آنان در نهادهای منتخب دموکراتیک نقشی ندارند. در دولت آقای خاتمی تلاشهایی برای رفع این خلاء شد و مطالعه جدی که صورت گرفت. مقایسه تطبیقی میان قانون احزاب ایران و قانون احزاب کشورهای توسعهیافته انجام شد تا اگر نگاهی سلبی و محدودکننده وجود دارد، به نگاهی ایجابی و مثبت تبدیل شود یا اجازه تفسیرپذیری از این قانون به حداقل ممکن تقلیل یابد. راجع به لایحهای هم که مجلس در دست بررسی دارد و علیالقاعده وزارت کشور به عنوان نهاد متولی کمیسیون ماده 10 احزاب باید در این ارتباط نقش تعیینکننده داشته باشد. نکته مهمتر پیشنویس این بود که به نظر میآید تلاش طراحان در ظاهر اصلاح نقایض قانون فعلی بوده اما نگاه غالب در این لایحه کاملا سلبی است که قاعدتا دولت باید به این مسئله توجه داشته باشد. عمده مطالبه اصلاحطلبان، توقف رویکردها و روندهای نامطلوبی بود که در هشت سال گذشته کوهی از مشکلات را برای کشور به جای گذاشت.
جدایی دولت و اصلاحطلبان را پیشبینی نمیکنم
منتقدان اصلاحات میگویند اصلاحطلبان و دولت در انتخابات آتی مجلس از یکدیگر جدا خواهند شد. نظرتان در این باره چیست؟
به هیچوجه این جدایی را پیشبینی نمیکنم کما اینکه یکی از وزرای اصولگرای دولت نیز بر عدم جدایی اصلاحطلبان و دولت صحه گذاشت و بیان کرد اصلاحطلبان به پیروزی آقای روحانی کمک کردند و بدنه اجتماعی دولت، اصلاحطلبان هستند. با توجه به تاثیرگذاری اصلاحطلبان در انتخابات و رویکردی که تاکنون در مواجه با دولت داشته است و نتیجهای که از اجماع انتخابات قبلی و تجربهای که از تفرق و چنددستگی از انتخابات قبلی داشتیم، این شکاف به عنوان پاشنه آشیل مدنظر همه گروههای و احزاب اصلاحطلب است. بهرحال جناح مقابل سعی میکند این مسئله را طوری نشان دهد که گویا شکافی در رابطه دولت و اصلاحات وجود دارد. در فضای سیاسی واقعی، هم آقای خاتمی و هم جریانهای اصلاحات بر حمایت از دولت تاکید دارند و با توجه به رویکرد تا به امروز اصلاحطلبان، این انسجام و اجماع وجود خواهد داشت تا مجلسی شکل گیرد که برآمده از آرای واقعی مردم در یک رقابت آزادانه، عادلانه، سالم و قانونی باشد.
پیشبینیتان از نتایج انتخابات آتی مجلس چیست؟ به نظرتان محتملترین شکل و آرایش انتخابات بعدی چگونه است؟
پیشبینی نتیجه انتخابات مجلس آینده کار سادهای نیست. اما هدف مشخص است، شکلگیری مجلسی که در راس امور باشد. لازمه در راس امور بودن، انتخاباتی است که قانونی، آزاد و عادلانه باشد. نتیجه کار بستگی به این دارد که اولا اصلاحطلبان برای انتخابات با توجه به پیشبینیهایی که از جانب هیاتهای نظارت و بررسی صلاحیتها وجود دارد، چه برنامهای داشته باشند. نکته بعدی؛ با توجه به مجموعه بخشهایی که زیر نظر وزارت کشور شکل گرفتهاند، چقدر وزارت کشور و دولت نسبت به مسئله انتخابات و سالم برگزار کردن آن توجه جدی داشته خواهد داشت. اما به نظرم مهمترین عامل، کنش اصلاحطلبان، توجه به اجماع و استفاده از همه ظرفیتها برای شکلگیری یک مجلس برآمده از آرای ملت است.
آیا مانند انتخابات قبلی ریاستجمهوری، اجماع میان اصلاحطلبان شکل میگیرد؟
محتملترین حضور، حضور اجماعی اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است. چه بسا در انتخابات مجلس با توجه به تفاوتهایی که با انتخابات ریاست جمهوری دارد، ائتلاف فراگیری بیشتری نیز داشته باشد.
هم عارف و هم دیگر شخصیتهای اصلاحطلب تاکیدشان بر اجماع است
فکر می کنید از ظرفیت محمدرضا عارف چگونه استفاده خواهد شد؟
قطعا آقای دکتر عارف در انتخابات آتی مجلس، ظرفیتی تاثیرگذار خواهند بودند و نقششان هم در شکلگیری اجماع و هم بکارگیری از ظرفیتها و نیروهای تاثیرگذار و هم برنامه علمیاتی بر مجلس آینده تاثیرگذار است. البته هم آقای عارف و هم دیگر شخصیتهای اصلاحطلب تاکیدشان بر اجماع بوده و قاعدتا با توجه به این تاکید، محتملترین شکل برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس است.
تلاش کنیم کشور را از خطر افراطگرایی دور نگه داریم
دغدغه امروز اصلاحطلبان چیست؟
پاسخ این سوال در یک کلمه و جمله نمیگنجد. برای تشریح این دغدغه باید نگاهی به ظرفیتها، اقتضائات و امکاناتی داشت که اصلاحطلبان در ساختار حقیقی و حقوقی کشور ارزیابی میکنند. دغدغه اصلاحطلبان همان دغدغهای است که موجب حضور و تحرک آنان در انتخابات سال 92 شد. علیالقاعده اگر تحلیل درست و درک دقیقی از موقعیت منطقهای نبود، شاید اصلاحطلبان تا این حد انگیزه برای حضور در انتخابات نداشتند. از همان موقع هم زنگهای خطر افراطگرایی که منطقه را تهدید میکرد، به صدا درآمده بود و اصلاحطلبان صدای این زنگ را شنیده بودند. حوادث یک سال اخیر و حضور داعش در منطقه نیز موید همین نگرانی است. مهمترین مسئله نحوه کنش اصلاحطلبان در دور کردن تهدیدهای اینچنینی از کشور است. قدر مسلم اینجاست که تفاوت دولت روحانی و دولت احمدینژاد روشن میشود. قاعدتا بازگشت عقلانیت به نهادهای منتخب دموکراتیک نقش تعیینکننده در کاهش بحرانهای داخلی و خارجی خواهد داشت. باید تلاش کرد مولفههای وحدت و انسجام ملی تقویت شود، گفتوگوهای پیرامون مسائل مهم کشور بین همه جریانهای دلسوز و نگران منافع ملی راه بیفتد و تلاش کنیم کشور را از خطر افراطگرایی دور نگه داریم. لازمه هر نوع اصلاحاتی توجه به همین مولفههاست.
رسانههای اقتدارگرا سعی در ایجاد اختلاف و تفرقه در میان نیروهای اصلاحطلب هستند بطور مثال تلاش میكنند تا این را القا كنند كه میان آقای خاتمی و عارف اختلاف است. آیا اختلافی در نیروهای اصلاحطلب وجود دارد؟ و دوما اینكه دلیل این تلاش از سوی رسانههای مخالف اصلاحات چیست؟
تجربه حضور اصلاحطلبان در فضای سیاسی کشور نشان داده توجه به انسجام و اتحاد بین احزاب و شخصیتهای تاثیرگذار این جریانسازی بخصوص نقش محوری که آقای خاتمی ایفا میکنند، رمز موفقیت این جریان سیاسی است. خوشبختانه فکر میکنم بلوغ سیاسی اصلاحطلبان با بالاترین حد خود از زمان حضور در فضای سیاسی کشور رسیده است. به طوری که همه احزاب و شخصیتها در پی تمهیداتی برای حفظ اجماع و ائتلاف حداکثری هستند. قاعدتا رسانههای مخالف از هر امکانی برای ایجاد جنگ روانی علیه اصلاح طلبان استفاده میکنند و درصدد القاء شکاف بین اصلاحطلبان هستند اما به باور من این اتحاد و انسجام به شکلی گستردهتر ادامه خواهد داشت.
آینده سیاسی اصلاحطلبان منوط به نوع کنش و رفتار خود اصلاحطلبان است.
آینده اصلاحطلبی در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
آینده بستگی به نوع کنش و فعالیت اصلاحطلبان دارد. اگر اصلاحطلبان بتوانند با استفاده از ظرفیتهایی که در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات وجود دارد و هم در شورای مشورتی آقای خاتمی و احزاب اصلاحطلب وجود دارد، پیوندشان را منجسمتر، سازمانیافتهتر و مستحکمتر بکنند، آینده اصلاحطلبان در کشور، آینده روشنی خواهد بود. انتخابات سال گذشته نشان داد که اقبال به اصلاحطلبان همچنان به شکلی جدی در میان بدنه اجتماعی وجود دارد و چنانچه شرایطی برای حضور اصلاحطلبان فراهم شود و اصلاحطلبان هم بتوانند با یک استراتژی موفق در فضای سیاسی جامعه حضور پیدا کنند، قطعا میتوانند نقشی تاثیرگذار و تعیینکننده در جامعه و فضای سیاسی کشور ایفا نمایند. بنابراین پیشبینی این موفقیت منوط به نوع کنش و رفتار خود اصلاحطلبان است. که چقدر برای حضور در فضای سیاسی، برنامهریزی و استراتژی مشخص داشته باشند. به اعتقاد من برای بیشتر لازمه تاثیرگذاری برقراری توازنی بین اصلاحات سیاسی و اصلاحات جامعهمحور است که بحثی مجزا میخواهد.