گاردین نوشت: نزدیک به یک
دهه پیش، محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران در سازمان ملل سخنرانی کرد. اکنون به
نظر می رسد که حسن روحانی رئیس جمهور جدید ایران جای پای او را دنبال می کند.
به
گزارش تیک حتی پیش از آنکه دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در سال ۲۰۰۵ یه
پایان برسد نیروهای محافظهکار و رادیکال، دایره نفوذ او را محدود میدانستند.
او
امسال در جریان انتخابات ریاستجمهوری به همراه رئیسجمهور اسبق اکبر هاشمی
رفسنجانی سربرآورد تا از حسن روحانی حمایت کند.
اکنون
در کابینه روحانی افراد بسیاری حضور دارند که قبلا از اعضای دولت خاتمی بودند.
نظیر بیژن زنگنه در وزارت نفت و محمد جواد ظریف در مقام وزیر امور خارجه که در سالهای
آخر خاتمی نماینده ایران در سازمان ملل بود. همچنین معصومه ابتکار که ریاست سازمان
محیط زیست را عهدهدار است.
خاتمی
از زمانی که با رای قاطع مردم در سال ۱۹۹۷ به ریاستجمهوری انتخاب شد دو باور را
کنار نگذاشته است: یکی امکان اصلاحات و دیگری امکان گفتگو میان ایران و قدرتهای
بزرگ جهان از جمله آمریکا.
این
باورها از آن زمان آزمونهای زیادی را پشت سر گذاشته و حالا زمان آزمون بزرگ است.
او
در سال ۱۹۴۳ در اردکان در مرکز ایران متولد شد و به عنوان یکی از حامیان اصلی
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران وارد مجلس شد. در دوران تصدیگری او بر وزارت ارشاد
این کشور شاهد نرمش بود و او را تبدیل به نامزدی برای اصلاحات کرد که در سال ۱۹۹۷
به ریاستجمهوری رسید.
در
دوران ریاستجمهوری او انتخابات شوراهای شهر رونق گرفت، روزنامههای زیادی فعال
شدند و سفارتخانههای اروپایی در تهران بازگشایی شد. اما بسیاری از اصلاحطلبان
رادیکال به دلیل برخی مواضع از او انتقاد کردند.
بسیاری
از ایرانیان احساس میکردند نبرد برای آزادی اجتماعی مشکلات روزمره آنها، نظیر
بیکاری را حل نمیکند. ایران از سال ۲۰۰۳ با انتخابات شوراها و از سال ۲۰۰۴ با
انتخابات مجلس به جناح راست متمایل شد تا اینکه در سال ۲۰۰۵ احمدینژاد به ریاستجمهوری
این کشور رسید.
خاتمی
در سال ۲۰۰۰ در کنفرانس سازمان ملل ایده گفتگوی تمدنها را مطرح کرد و گفت:
"گفتگو آسان نیست... باور به گفتگو راه را برای امیدی پرنشاط هموار میکند:
امید به زندگی در جهانی آکنده از ارزش، تواضع و عشق که فقط با شاخصهای اققتصادی و
سلاحهای نابودگر اداره نمیشود."
در
دوران او پیشنهادی برای مذاکره با آمریکا ارائه شد که بوش آن را کاملا نادیده
گرفت. همچنین برای مذاکره با اتحادیه اروپا بر سر برنامه هستهای پیشنهاد هایی شد.
خاتمی
مخالف تنش در داخل و در عرصه بینالمللی بود و سعی میکرد خود را از درگیریها
میان گروههای مختلف داخلی دور نگه دارد.
پس
از چند ماه که از انتخاب احمدینژاد گذشت، خاتمی نسبت به برداشت افراطی از اسلام
هشدار داد. اما احمدینژاد زبان مردم فقیر ایران را بهتر میدانست و درک بیشتری از
آنان داشت اما سخنان تحریکبرانگیز او به سرعت آمریکا، اروپا و کشورهای عربی را
تاراند.
ریشه
حمایت خاتمی از حسن روحانی به ائتلافی بازمیگردد که در سال 2006 با نگرانی از
تندروی احمدینژاد و افزایش فشار آمریکا بر سر برنامه هستهای شروع شد. این
ائتلاف، اصلاحطلبان، روشنفکران و محافظهکاران مصلحاندیش زیادی را گرد خود جمع
کرد که اعتقاد داشتند ایران با جدیترین چالش خود در تاریخ معاصر روبروست. این
ائتلاف توسط خاتمی و رفسنجانی هدایت میشد.
او
را به خاطر شرکت در انتخابات مجلس سال گذشته در حالیکه برخی از رادیکال های جریان
اصلاحات آنرا بایکوت کرده بودند مورد شماطت قرار دادند. اما خاتمی تغییری نکرد. او
برای اتحاد محافظهکاران مصلحتاندیش مانند رفسنجانی تلاش کرد.
حالا
خاتمی میتواند ادعا کند که انتخاب روحانی در را برای تغییر بازگشوده است. او
میگوید: "ما ترجیح میدهیم گفتمان اصلاحات برنده شود حتی اگر خود اصلاحطلبان
پیروز نباشند. اصلاحات واقعی با اعتدال منطقی همخوان است. شعار اعتدال خارج از
فضای اصلاحات نیست. امروز بهترین فرصت برای ماست تا قلبهایمان را از کینه پاک
کنیم، زندانیان سیاسی آزاد شوند و همهمان در کنار هم با روح برادری برای کشور کار
کنیم."
بسیاری
اعتقاد دارند که خاتمی میتواند در پیشبرد سیاست در مورد سوریه نقشآفرینی کند.
باید دید که دولت روحانی تا چه اندازه و به چه روشی میتواند در مسیری که خاتمی در
داخل و خارج میپسندد گام بردارد.