تدبیر24 : مجلس شورای اسلامی بعد از بحثهایی که مدت زیادی است ادامه دارد - اما به صورت پراکنده و مقطعی دنبال میشود- قصد کرده تا طرحی برای تعریف جرم سیاسی ارائه دهد. مساله تعریف جرم سیاسی و رعایت اجرای آن یکی از شئون اصلی دموکراسی و مردمسالاری است که در اصل 168 قانون اساسی آمده و بر آن تاکید شده است
اکنون از تاریخ تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان میثاق ملی مردم و حکومت نزدیک به 34سال میگذرد و البته جای تامل دارد که چنین اصل مهمی هنوز در قوانین جاری ما تعریف و اجرا نشده است. این اصل در اوایل انقلاب با 75رای موافق، 2رای مخالف و 2رای ممتنع تصویب شده است که با توجه به ترکیب علمای تدوین کننده و تصویب کننده قانون اساسی و تعداد بالای موافقان آن باید بسیار سریعتر از این به فکر اجرایی شدن آن میبودیم. در همان زمان تصویب قانون اساسی یکی از علمای اسلامشناس که اکنون در کسوت مرجعیت قرار دارند، از نظر فکری و شرعی استدلال کردند حضور هیات منصفه از آداب قضای شرعی است و در دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، حضرت امیرالمومنین(ع) به صراحت تاکید کردهاند که حضور علما در محضر قاضی و قرار گرفتن آنها برای نظارت بر کار قاضی نهتنها امری پسندیده است که در بسیاری موارد لازم است.
قانون اساسی در حقیقت بیعت مردم با حکومت است و حاکمان
موظفند که بر بیعت خویش وفادار مانده و آن را اجرا کنند. همانطور که در مکتب شیعه
و فقه ما نیز تاکید شده حتی نقض میثاق با کفار نیز امری مذموم و ناپسند و مخرب است
و راه را برای بهانهجویی و بسط نقض پیمان باز میکند. عدم اجرای اصول معوق مانده
قانون اساسی از جمله جرم سیاسی باعث میشود که این قانون هم در مقام اجرا و هم در
نظر افکار عمومی از درجه اعتبار لازم ساقط شود. ما بر این باوریم که یکی از قوانین
اساسی مترقی دنیا را داریم پس باید با اجرای اصل به اصل و ریز به ریز آن ثابت کنیم
که به چنین ادعایی اعتقاد کامل داریم. عدم تعریف جرم سیاسی و
در بعد کلیتر معوق ماندن اصولی از قانون اساسی در واقع تعلل در اجرای قانون است.
ما به این دلیل که جرم سیاسی را تعریف نکرده ایم نمیتوانیم بگوییم که متهم سیاسی نداریم. بدون تعریف جرم سیاسی متهم باید در چارچوب قوانین و ضوابط دیگری که چندان با حوزه کاری او همخوانی ندارد تحت پیگرد قرار گیرد و این برخلاف اصول قانون اساسی است. به جز این عدم تعریف جرم سیاسی حقوق دیگر آحاد کشور را که فعالیت سیاسی هم ندارند مورد تردید قرار میدهد. به هر تقدیر هدف از فعالیت سیاسی احقاق حقوق ملت و پیشرفت کشور توصیف میشود و اگر در این زمینه متهمی به دادگاه برود و امکان دادرسی ضابطهمند برای او وجود داشته باشد، مشخص خواهد شد چه کسانی واقعا در راستای احقاق حقوق مردم در چارچوب فعالیت سیاسی حرکت کرده یا نکردهاند. با توجه به اینکه زندگی مردم به طور مستقیم متاثر از فعالیتهای سیاسی و مناسبات این حوزه است، قطعا پر نشدن چنین خلایی بیهزینه نخواهد بود.
بنابراین قصد مجلس برای تعریف جرم سیاسی میتواند آغاز گامی مبارک در این خصوص باشد اما این تمام مساله نیست. قطع به یقین جزئیات و محتویات طرح مصوب مجلس نیز در ساماندهی این حوزه بسیار موثر خواهد بود که البته خود نیاز به مجالی دیگر برای بررسی دارد. چه آنکه اگر تعاریف ارائه شده با واقعیت جاری در جامعه همخوان نباشند نیز میتوانند خود محل بروز اشکالاتی جدید باشد. بر همین اساس هر چند تعریف جرم سیاسی یک الزام ضروری است اما به تنهایی نمیتواند کفایت کند.