تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۴۰۷۶۱
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۶

پاسخ توسلی به اهانت هواداران پاشایی

«من آقاى پاشایى رو نمى شناختم. یعنى نه کارهاش رو شنیده بودم نه خودش رو از نزدیک دیده بودم. سبک و مدل موسیقى اش هم که الان مى شنوم دوست ندارم ولى دلم مى سوزه. جیگرم کبابه. از مرگ جوون ها بیزارم.» ابن‌ها جملات ابتدایی پست هانیه توسلی در صفحه اینستاگرامش است، یادداشتی که باعث شد کامنت‌های مخالف زیادی پای این پست ثبت شود.
تدبیر24: این‌ها جملات ابتدایی پست هانیه توسلی در صفحه اینستاگرامش است، یادداشتی که باعث شد کامنت‌های مخالف زیادی پای این پست ثبت شود.

کامنت‌هایی تند و بعضا همراه با الفاظ رکیک از سوی کامنت‌گذارانی اکثرا خشمگین که به زعم‌شان به خواننده محبوب آنها توهین شده است، رفتاری که پیش از این و البته به مراتب آرام‌تر و کم حاشیه‌تر در صفحه بهرام رادان شادهش بودیم.

هانیه توسلی بعد از واکنش های شدید به اظهاراتش درباره مرتضی پاشایی در پروفایل شخصی اش در فیس بوک به الفاظ زشت و رکیک برخی کاربران پاسخ داد:

"بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنت‌هایی که در اینستاگرام برای من می‌گذاشتند تقاضاهای بعضن توهین‌آمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضی پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود.

یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضی پاشایی و کارهای‌شان آشنا نبوده‌ام و بعد هم که گوش کرده‌ام، فهمیده‌ام موسیقی ایشان سلیقه‌ی من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همان‌جا بود که کامنت‌های اهانت‌آمیز شروع شد.

بیش و پیش از آن‌که شخصن از این موج اهانت به‌راه‌افتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضی پاشایی مرحوم که این‌چنین طرفدارانی داشته. این موج‌های اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد.

 این که چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل می‌کنند و ادبیات‌شان این‌قدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد می‌آورد، اما به نظرم روان‌شناسان اجتماعی می‌توانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات این‌چنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر می‌تازند، بی آن که توهین‌ها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونه‌اش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم.

تصمیم گرفتم که صفحه‌ی اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه‌ی شخصی برای دوستان نزدیک داشته‌باشم. دلیلش هم راستش اهانت‌ها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمی‌خورد. من هم که نه بی‌احترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرف‌ها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم.

ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. درواقع بعد از این ماجرا، از مردم ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ی عمومی، زیرسوال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند.

اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح. وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظه‌ها یا معرفی کتاب و ...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح می‌دهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم.

معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحه‌ی عمومی برای این کار باز کردم، همین‌جا اعلام می‌کنم و الان هیچ صفحه‌ی عمومی در اینستاگرام ندارم. در نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه‌ی افتخار باشد، نه شرم و خجالت."
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: