سال گذشته كاركنان يكي از بيمارستان‌هاي شهر به مأموران پليس خبر دادند زن سالخورده‌اي به طور مرموزي فوت شده است. بعد از آن كه مأموران در بيمارستان حاضر شدند پزشكان گفتند زماني كه مريم را به بيمارستان منتقل كردند او فوت شده بود و عمليات احيا هم روي او انجام شد اما كار از كار گذشته بود. پسر مقتول كه مهدي نام داشت در همان بررسي‌هاي اوليه به مأموران گفت خواهرزنش مرتكب قتل شده است و از او شكايت دارد. بعد از آن بود كه مأموران مهسا را بازداشت كردند. او اتهام خودش را قبول نكرد و گفت: مدتي بود كه 2 ميليون تومان از شوهرخواهرم طلب داشتم اما پول را نمي‌داد. البته خواهرم هم بين من و مهدي- شوهرش- اختلاف انداخته بود. آن روز مهدي و خواهرم داخل مغازه‌شان بودند كه به آنجا رفتم و پولم را خواستم. مهدي دوباره گفت اين پول حق من نيست و نمي‌دهد. بعد هم با خواهرم مشاجره كردم و با هم درگير شديم. همان لحظه مادرشوهر خواهرم وارد مغازه شد تا ما را از هم جدا كند. بعد هم من از مغازه بيرون رفتم كه مهدي مرا صدا زد و گفت مادرش فوت شده است و از من شكايت مي‌كند. مهدي هم در توضيح حادثه گفت: وقتي همسرم با خواهرش دعوا مي‌كردند، مادرم وارد مغازه شد تا ميانجي شود و آنها را از هم جدا كند. همان لحظه مهسا مادرم را هل داد كه سرش به ديوار خورد و روي زمين افتاد. من هم مادرم را به بيمارستان منتقل كردم اما پزشكان گفتند كه او فوت شده است.
در حالي كه بررسي‌هاي پليس ادامه داشت، پزشكي قانوني اعلام كرد مقتول بر اثر اصابت جسم سخت به سرش دچار خونريزي مغزي و فوت شده است.
بعد از انجام بازجويي‌ها و كامل شدن تحقيقات در حالي كه مهسا همچنان قتل را انكار مي‌كرد كيفرخواست عليه او به اتهام قتل صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. بنابراين متهم به زودي پاي ميز محاكمه قرار مي‌گيرد.