تدبیر24: خواندن کتاب با طعم یک فنجان چای یا قهوه، تجربه ی شیرینی است که در کافه کتاب ها فراهم می شود.
کافه کتاب محیطی آرام و دنج است که در آن اندیشه از فضای ذهنی افراد خارج و به فضای گفت و گو و تعامل وارد می شود؛ گفت و گو و تعاملی که بی شک نمی تواند خسته کننده و کسالت آور باشد؛ چرا که در محیط گرم، صمیمی و الهام بخشی چون کافه صورت می گیرد و می تواند با نوشیدن چای و قهوه و دور کردن خستگی همراه باشد.
کافه کتاب ها شرایطی را برای افراد فراهم می آورند که ساعاتی به دور از هیاهوی شهری و یکنواختگی زندگی روزمره، به فرصت کتاب خوانی در محیطی دنج دست پیدا کنند. در این فضاها آسودگی و آرامش، به یاری اهالی کتاب و فرهنگ می شتابد و آنها می توانند در فضایی آرام به دیدار و تعامل فرهنگی با یکدیگر بنشینند.
نخستین کافه کتاب در تهران به همت «شهلا لاهیجی» نویسنده، مترجم و ناشر ایرانی تاسیس شد که به روایتی با پایه گذاری انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» در سال 1362، نخستین ناشر زن ایرانی به شمار می رود.
این کافه کتاب در اوایل سال 1380 به عنوان نخستین پاتوق فرهنگی در تهران تشکیل شد و شعار آن «خواندن کتاب با یک فنجان چای» بود.
اگر چه از اوایل دهه ی 80 شمسی اهالی فرهنگ و کتاب تلاش زیادی را برای راه اندازی کافه کتاب ها کردند؛ اما پدیده ی کافه کتاب در ایران هنوز به خوبی جا نیافتاده است. این روزها کافه کتاب های تهران حال و روز خوشی ندارند. بسیاری از آنها از ادامه کار صرف نظر کرده اند و تعداد زیادی از این فضاها نیز با مانع تراشی های اداره ی اماکن پلمپ شده اند.
در سال های اخیر، کافه کتاب هایی مانند کافه کتاب «لاله زار»، «فرهنگسرای رسانه»، «امیر کبیر»، «انتشارات ویستار»، «باغ کتاب تهران»، «فرهنگسرای شفق»، «نشر ثالث»، «شهر کتاب ونک»، «بدرقه جاویدان»، «نشرچشمه» شکل گرفتند تا به پاتوقی فرهنگی برای اهالی فرهنگ، هنر، ادب، کتاب و رسانه تبدیل شوند، اما اکنون بسیاری از آنها از جمله کافه کتاب های «بدرقه ی جاویدان»، «نشر چشمه»، «لاله زار» و «فلکه ی اول تهرانپارس» به دلایل مختلف تعطیل شده اند و دیگر کار نمی کنند.
تداخل صنفی در یک فضا که طبق قانون فقط می تواند یک مجوز کسب داشته باشد، مهم ترین چالش موجود در مسیر راه اندازی و ادامه ی فعالیت کافه کتاب هاست؛ چالشی که به جای تلاش نهادهای مسوول برای مرتفع شدن آن، اینک بسیاری از کافه کتاب ها را به تعطیلی کشانده است.
این در حالی است که به باور بسیاری از ناشران و اهالی فرهنگ، این چالش به آسانی می تواند با ساز و کارهایی قانونی از میان برداشته شود. چراکه کافه کتاب ها اکنون در سراسر دنیا به عنوان نمادی که در آنها اندیشه می تواند با گفت و گو و تعامل تلاقی پیدا کند، وجود دارند.
شاید یکی از کافه کتاب های فعال در تهران که تاکنون توانسته با وجود سخت گیری های مختلف دوام بیاورد و به فعالیت خود ادامه دهد، کافه کتاب نشر ثالث باشد. کتابفروشی نشر ثالث در خیابان کریم خان زند، بین خیابان های ایران شهر و ماهشهر واقع است و طبقه ی بالای آن به کافه کتاب اختصاص دارد. سری به این کافه کتاب زدم تا ضمن آشنایی با فضای کلی آن از اتفاق های خوب فرهنگی و ادبی که در چنین فضاهایی می افتد با خبر شوم.
*** کافه کتاب؛ محیطی برای اتفاق های خوب فرهنگی، ادبی و هنری«سینا جعفری» مدیریت کتابفروشی نشر ثالث در گفت و گو با من، کافه کتاب را یک «سوپر مارکت فرهنگی» توصیف کرد و در بیان انگیزه و دلیل راه اندازی کافه کتاب در محل این کتابفروشی گفت: کافه کتاب را به این دلیل راه اندازی کردیم که بتوانیم مردم را به سمت کتاب و کتابخوانی بکشانیم.
وی افزود: بسیاری از مشتریان ما در روزهای نخست، مستقیم به طبقه ی بالای کتابفروشی و محل کافه می روند، ولی برای بار دوم یا سوم مجبور می شوند که با محیط اطرافشان ارتباط برقرار کنند. ما در بخش کافه تازه های نشرمان را می گذاریم و مشتریان کافه می توانند این کتاب ها را بخوانند. همچنین می توانند از طبقه ی پایین برای خودشان کتاب بردارند و در محیط کافه آن را مطالعه کنند.
جعفری اضافه کرد: مشتریان در اینجا هم می توانند کتاب بخرند و هم می توانند از کتاب ها به صورت امانی استفاده کنند. همچنین می توانند به مطالعه ی مجله ها و روزنامه های جدید بپردازند و از همه بهتر اینکه در اینجا شرایطی فراهم است که مراجعان می توانند چهره های فرهنگی و هنرمندان مورد علاقه شان را نیز ببینند.
به گفته ی وی، وجود چنین فضاهایی می تواند فضای کتاب فروشی را از حالت خسته کننده در بیاورد و شرایطی را فراهم کند که افراد همزمان با رفع خستگی خود در محل کافه بتوانند کتاب های مورد علاقه شان را نیز ورق زده، بخوانند و اگر با یک کتاب ارتباط خوبی برقرار کردند آن را خریداری کنند. چنین فضاهایی می تواند در تشویق مردم به خصوص جوان ها برای کتاب خوانی موثر باشند.
مدیریت کتابفروشی نشر ثالث، در ادامه یادآور شد که در محیط کافه کتاب ها هر چند وقت یک بار اتفاق های خوب فرهنگی، هنری و ادبی نیز می افتد؛ از جمله اینکه نشست هایی با حضور چهره های مهم این عرصه ها برگزار می شود که این نشست ها می تواند فرصت مغتنمی برای دوستداران فرهنگ، ادب و هنر فراهم آورد.
به گفته ی جعفری، برگزاری جلسات نقد کتاب ناشران مختلف از جمله این برنامه های فرهنگی است.
وی در ادامه ضمن تاکید بر این که راه اندازی و اداره ی کافه کتاب ها با چالش های قانون صنفی رو به رو است گفت: ما همواره در تلاش و رایزنی با مجلس، اتحادیه ی ناشران و کتابفروشان هستیم تا این چالش ها را حل کنیم.
*** دیدار ناگهانی با چهره های هنری و فرهنگی در فضایی صمیمیقدم گذاشتن در کافه کتاب نشر ثالث برای من تجربه ی تازه یی بود. پیش تر تجربه ی قرار گرفتن در محیط کافه را داشتم، اما به راستی فضای کافه کتاب برای من جذابیت بیشتری نسبت به کافه های معمولی داشت.
نورپردازی آرامش بخشی فضا را دلنشین کرده بود؛ بهترین توصیف برای این فضا شاید آن باشد که بگویم در آن عناصری از فرهنگ و هنر حول محور کتاب یکجا جمع شده اند.
صدای موسیقی ملایمی در فضا پیچیده بود و بر روی دیوار کافه عکس ها و دست نوشته های یادگاری ادیبان و هنرمندان بزرگی چون «محمود دولت آبادی» نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس برجسته، «شهرام ناظری» خواننده، موسیقیدان و آهنگ ساز، «جوادمجابی» شاعر، نویسنده، نقاش، روزنامه نگار و طنزپرداز، «عمران صلاحی» شاعر، نویسنده، مترجم و طنزپرداز و «پرویز کلانتری» نقاش، طراح، نویسنده و روزنامه نگار به چشم می خورد. افرادی که در کافه نشسته بودند گرم بحث های روز و یا گفت وگوهای فرهنگی و ادبی بودند و به نظر می رسید با یکدیگر وارد چالش فکری و تبادل نظر شده اند.
برخی مشغول نوشتن بودند و برخی نیز مشغول خواندن. در گوشه یی از این کافه نیز تازه های نشر به چشم می خورد که علاقه مندان به کتاب می توانستند در صورت تمایل آنها را بخوانند.
اما آنچه فضای این کافه کتاب را برای من دوست داشتنی تر کرد، دیدار ناگهانی با چهره های فرهنگی، هنری و رسانه یی بود؛ افراد شناخته شده یی که می توانستند در این فضا با علاقه مندان و طرفدارانشان دیدار و گفت و گو کنند.
«کامبیز درم بخش» هنرمند، کاریکاتوریست و گرافیست مشهور ایرانی که تاکنون چندین جایزه ی معتبر بین المللی را از آن خود کرده و به تازگی نیز سفارت فرانسه در تهران، نشان شوالیه ی هنر و ادب دولت این کشورها را به او اعطا کرده است، یکی از هنرمندانی بود که در حضور 2 ساعته ام در کافه کتاب نشر ثالث موفق به دیدار و گفت و گو با وی شدم.
درم بخش در این گفت و گو در ارتباط با اهمیت وجود کافه کتاب ها به عنوان نمادی برای تعامل فرهنگی گفت: کافه کتاب محیطی آرام است که به دلیل برخورداری از جاذبه های کافه، دوستداران کتاب را بیشتر از یک کتابفروشی عادی به خرید کتاب ترغیب می کند.
این هنرمند افزود: در کافه کتاب ها هم روزنامه هست، هم کتاب هست و هم تعامل فکری. بنابراین علاقه مندان به کتاب و دوستداران تعامل فرهنگی و ادبی به این مکان ها جذب می شوند. افراد در کافه کتاب ها به راحتی به کتاب های مورد علاقه شان دسترسی دارند و در زنگ تفریح و اوقات فراغت خودشان می توانند در این فضاهای دلنشین به مطالعه کتاب بپردازند.
درم بخش در ادامه تاکید کرد: کافه کتاب غیر از اینکه محلی برای فروش کتاب است، می تواند پاتوقی برای هنرمندان و اهالی فرهنگ و ادب باشد که بتوانند یکدیگر را ببینند و با یکدیگر به تعامل بپردازند. در این فضاها افراد مختلف با یکدیگر آشنا می شوند، افکارشان را مطرح می کنند و می توانند از هم سوژه و ایده بگیرند. این تبادل اطلاعات، دانش و افکار است که می تواند هنر و فرهنگ را بارور کند.
این گرافیست و کاریکاتوریست مشهور ایرانی در ادامه اضافه کرد: من به عنوان یک هنرمند، کار کردن در چنین فضاهایی را به کار کردن در منزل ترجیح می دهم. چرا که برخورد با انسان ها و افکار گوناگون در این فضاها می تواند برای انسان الهام بخش باشد. یک نویسنده یا یک هنرمند اگر خود را محبوس کند امکان بارور شدن و رشد افکارش کم می شود.
درم بخش در ادامه با تایید بر این مطلب که ایجاد فضاهای فرهنگی از جمله کافه کتاب ها می تواند در تشویق مردم و جامعه برای کتاب خوانی و توجه به کتاب موثر واقع شود، افزود: در این مسیر اما فرهنگ سازی مستمر و گسترده از یک سو و خواست واقعی جامعه برای رسیدن به دانش از سوی دیگر بسیار مهم است.
به گفته ی این هنرمند، در کشورهای پیشرفته که از سرانه ی بالای مطالعه و کتابخوانی برخوردارند، کتاب به راحتی در دسترس افراد قرار می گیرد. راه اندازی کافه کتاب های یکی از راه های دسترسی بهتر مردم به کتاب است، اما در بیشتر کشورهای پیشرفته راهکارهای دیگری از جمله برپایی حراجی ها و بازارهای هفتگی کتاب وجود دارد که به تشویق مردم برای خرید کتاب و کتابخوانی می انجامد.
به اعتقاد وی، برای زنده ماندن یک جامعه فقط نیاز به سیر شدن شکم مردم نیست، بلکه روح افراد جامعه نیز باید سیراب شود؛ زیرا آنچه از یک جامعه باقی می ماند، نه ظواهر مادی بلکه مظاهر فرهنگی و تمدنی آن است. البته این تلاش باید دو طرفه باشد.
«فرانک جلالی» فیلم ساز و مستند ساز ایرانی مقیم آلمان هم چهره ی هنری- فرهنگی دیگری بود که در روز دیدار من از کافه کتاب نشر ثالث به آنجا آمد.
در گفت و گو با جلالی فهمیدم که او نیز فضای کافه کتاب ها را دوست دارد. به اعتقاد او کافه کتاب محلی گرم و دلنشین است که در آنجا افراد ضمن اندیشیدن می توانند به ملاقات و گفت و گو با یکدیگر بپردازند و دست آخر هم با چرخی در محیط کتابفروشی کتاب های مورد علاقه شان را بخرند.
جلالی در این گفت و گو در خصوص اهمیت به وجود آمدن کافه کتاب ها در کشور گفت: در خارج از ایران و در کشورهای پیشرفته ی اروپایی در اغلب کتابفروشی های بزرگ کافه یی نیز راه اندازی شده است تا مردم به آمدن در کتابفروشی ها ترغیب شوند؛ زیرا این روزها افراد اغلب خریدهایشان را به صورت اینترنتی انجام می دهند و یا کتاب های الکترونیکی می خرند.
به گفته ی جلالی اما مطالعه ی اینترنتی بسیار سطحی و کم عمق است و هرگز به پای مطالعه ی کتاب های چاپی نمی رسد. از این رو حفظ فرهنگ کتابخوانی در نسخه های چاپی بسیار مهم است و یکی از راه های حفظ این فرهنگ که تضمین کننده ی بقای صنعت چاپ و نشر کتاب کاغذی نیز هست، شاید توسعه ی همین کافه کتاب ها باشد.
به باور این مستندساز، وجود چنین فضاهایی می تواند به تعامل فکری و فرهنگی و به وجود آمدن ایده نیز کمک برساند. به عنوان مثال دیدارش با من حالا او را به این فکر انداخته که درباره ی وضعیت فعالیت مطبوعات و رسانه های کشور مستندی را تهیه کند تا به جهانیان نشان دهد، روزنامه نگاران در ایران اکنون می توانند به مسایل فرهنگی و اجتماعی مهم کشور بپردازند. زیرا به اعتقاد او در خارج از ایران در این زمینه بسیار سیاه نمایی شده است.
«تینا میرکریمی» گزارشگر «رادیو ایران» هم که به تازگی در سیزدهمین جشنواره بین المللی رادیو و پنجمین اجلاس جهانی صدا به عنوان گزارشگر برتر رادیو برای برنامه ی رادیویی «اینجا دور نیست» انتخاب شد، از دیگر حاضران آن روز در کافه کتاب بود. دیدار با او که از هم صنفانم بود برای من در آن محیط بسیار دلچسب بود و فکر می کنم او نیز متقابلا همین احساس را داشت. به همین دلیل با هم نشستیم و درباره ی وجه مشترکمان که کار رسانه یی بود گپی زدیم و در خصوص اهمیت مطالعه و تبادل نظر در این کار به گفت و گو پرداختیم.
میرکریمی در این گفت و گو اظهار داشت: من برای دیدار با دوستانم معمولا به این کافه کتاب می آیم با آنها دیدار و گفت و گو می کنم و در آخر هم به طور معمول با چند کتاب و سی دی از اینجا می روم.
او نیز مانند کامبیز درم بخش و فرانک جلالی معتقد بود که کافه کتاب پاتوق فرهنگی خوبی است که به انسان فرصت تفکر، مطالعه و آشنایی با چهره های فرهنگی و هنری می بخشد.
من هم حالا بر همین اعتقادم چراکه نخستین دیدارم از کافه کتاب ها تجربه بسیار خوب و دلنشینی بود. بدون شک می توان گفت، کافه کتاب به عنوان محلی که در آن تحولات خوب فرهنگی از جمله داد و ستد اندیشه، رونمای از آثار برتر ادبی و هنری و برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب رخ می دهد، می تواند با محوریت کتاب در فرایندهای فرهنگ ساز تاثیرگذار باشند.