شرايط كشور به گونهيي است كه مطالبه جمعي بخش قابل توجهي از فعالان سياسي تشكيل جبههيي فراگير با محوريت اوست. هاشمي اما در تمام اين سالها تلاش كرده تا چهرهيي ميانهرو و فراجناحي از خود به نمايش بگذارد اما كيست كه نداند هر چه از ٨٤ گذشت او از اصولگرايان دورتر و به اصلاحطلبان نزديكتر شد.
تدبیر24:سالهاست كه بر فعاليت حزبي و لزوم تحزب براي توسعه سياسي ايران تاكيد ميكند اما خود پس از سال ٨٤ تنها كار تشكيلاتياش را كه منحصر در جامعه روحانيت مبارز بود، رها كرد. نه استعفا داد و نه گفت برنامهاش براي آينده چيست. آنقدر از همراهان ديروز گلايه داشت كه ترجيح داد ديگر در جلسات جامعه روحانيت شركت نكند اما هر بار كه صحبت از تحزب شد او نيز در صف اول مدافعانش بود.
اكبر هاشميرفسنجاني اگرچه پدر معنوي حزب كارگزاران سازندگي نام دارد اما امروز شرايط كشور به گونهيي است كه مطالبه جمعي بخش قابل توجهي از فعالان سياسي تشكيل جبههيي فراگير با محوريت اوست. هاشمي اما در تمام اين سالها تلاش كرده تا چهرهيي ميانهرو و فراجناحي از خود به نمايش بگذارد اما كيست كه نداند هر چه از ٨٤ گذشت او از اصولگرايان دورتر و به اصلاحطلبان نزديكتر شد. با اين حال روي كار آمدن دولت روحاني كه مورد حمايت آيتالله هاشمي است فضايي را فراهم كرده كه تحولخواهان، اصلاحطلبان و اعتدالگرايان هدفي مشترك را براي خود ترسيم كردهاند و آن بازسازي كشور و بازگشت به ريل اصلي انقلاب است. اما چرا هاشمي ميتواند و به تعبيري بايد محور اصلي اين جبهه فراگير باشد؟
١- تجربه تحزب
او از نخستين كساني است كه با استقرار جمهوري اسلامي اسلامي به سراغ تحزب رفت و با راهاندازي حزب جمهوري نخستين حزب رسمي حامي حكومت در نظام نوپاي جمهوري اسلامي را راه انداخت. از اين حيث ميتوان او را از پيشگامان تحزب در جمهوري اسلامي ايران دانست كه در ٣٦سال سپري شده از عمر انقلاب توانسته همواره در متن مهمترين حوادث قرار بگيرد
٢- وجيه المله بودن
هاشمي اگرچه در سالهاي مياني دهه ٧٠مورد انتقاد جريان چپ قرار داشت و اين انتقاد گاه تا مرز تخريب هم پيش رفت اما كمتر از يك دهه بعد با اقبال چپهاي اصلاحطلب مواجه شده و از آن به بعد به يكي از تكيه گاههاي اين جريان بدل شد. پس از انتخابات پر حاشيه سال ٨٨ هاشمي بخشهاي وسيعتري از اصلاحطلبان و حتي تحول خواهان ايراني را هم حامي خود ديد و با ثبت نام در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته وزنكشي واضحي رخداد تا تمام فعالان سياسي و مقامات حاكميتي با يك حقيقت روبهرو شوند: محبوبيت هاشمي با وجود تمام تخريبها در ٣٦سال گذشته افزايش چشمگيري داشته است. او البته پس از رد صلاحيتش توسط شوراي نگهبان بار ديگر هوشمندي سياسي خود را به رخ كشيد و به جاي قهر با نظام آن موج عظيم را به سمت سبد راي حسن روحاني هدايت كرد.
٣- نياز امروز كشور
امروز ايران اسلامي خسته از افراطهاي گذشته رييسجمهوري دارد كه مهمترين شعارش اعتدال است. به جز عدهيي تندرو كه نان خود را از بحرانها و دعواهاي داخلي ميبردند مردم و سياستمداران خواستار دوري از تشنج هستند. بحق ميتوان هاشمي را مهرهيي دانست كه براي نيل به اين هدف بهترين گزينه است.
٤-كمك به نهادينه شدن تحزب
او حدود دو ماه قبل در ديدار با اعضاي شوراي تهران حزب اعتماد ملي سخن از جبهه فراگير گفت و به اصلاحطلبان توصيه كرد به جاي حزب فراگير سراغ جبهه فراگير بروند. هاشمي به خوبي خاطرات و خطرات حزب فراگيري مانند جمهوري را در ذهن دارد و به همين دليل است كه ميخواهد در عين اتحاد فضا براي تضارب آرا فراهم باشد. از اين جهت او چراغ راه زنده ماندن تحزب در كشور را جبهه فراگير ميداند.
٥- اقبال گسترده ميان فعالان سياسي
امروز در ايران كمتر كسي مانند هاشمي سياسي ميتواند محور فعاليت اصلاحطلبان و بخشهاي معتدل اصولگرا باشد. او توانسته با بازسازي چهرهاش در سالهاي دولت احمدينژاد مقبوليت عام ميان فعالان سياسي كسب كند تا جايي كه در جريان انتخابات رياستجمهوري سال گذشته حتي سيد محمد خاتمي كه رهبر بيچون و چراي اصلاحطلبان است حضور هاشمي را بر خود مقدم ميدانست. «اعتماد» در گفتوگو با ١٥ فعال سياسي اصلاحطلب و اصولگرا نظر آنها را درباره راهاندازي جبهه فراگير با مديريت هاشميرفسنجاني جويا شده است.
سعيد ليلاز قائم مقام دبيركل حزب كارگزاران با اشاره به اینکه جبهه فراگير با محوريت هاشمي تشكيل شده است می گوید: با توجه به تعريفي كه از حزب ميدانيم، مفهوم حزب با فراگير بودن تناقض دارد. در واقع به عقيده من حزب فراگير يك واژه خود متناقض است. اصلا اين مساله غير ممكن است كه اكثريت مردم آنقدر از نظر رويكرد و اعتقاد به يكديگر نزديك باشند كه تحت واژه يك حزب فراگير قرار بگيرند و اين مفهوم ديكتاتوري را در خود دارد. واژه درست در اين زمينه به عقيده من تشكيل جبهه فراگير است. جبههيي كه بتواند انسجامبخش و وحدتمند باشد. قطعا تشكيل چنين جبههيي ضروري است. جبههيي كه با اهداف مشخص و در زمان مشخص و مناسب خود تشكيل شود. به عقيده من ميتوان گفت كه در گذشته اين اتفاق رخ داده است. عملا از سال ٨٦ما توانستهايم در ميان اصلاحطلبان چنين اتحادي را محققسازيم و كليه اصلاحطلبان زير يك چتر واحد قرار گرفتهاند. حتي حزب موتلفه كه ديدگاه محافظهكارانهيي دارند نيز توانستهاند در اين انسجام حضور داشته باشند. به عقيده من آقاي هاشمي در سال ٩٢ نقش موثري در شكلگيري اتحاد و انسجام داشتند و عملا يك جبهه با محوريت افراد اصلاحطلب و طرفداران آقاي هاشمي و اعتدالگرايان تشكيل شد. بنابراين آنچه مهم است تشكيل حزب فراگير نيست بلكه بايد بتوانيم احزاب گوناگون را در زير يك چتر متحدسازيم و با محوريت جبهه انسجام خود را حفظ كنيم. همچنين آقاي هاشمي يكي از افراد موثري هستند كه در شكلگيري اين جبهه تاكنون تاثير داشتهاند.
احمد شيرزاد فعال سياسي اصلاحطلب در باره شخصیت فرا جناحی هاشمی می گوید: صحنه سياسي ايران قدري متفاوت با ديگر كشورهاست. در واقع در كشورهايي كه دموكراسي نهادينه شده است، شخصيتها نيز در قالب احزاب هويتشان را تعريف ميكنند. شخصيت فراجناحي و فراحزبي با وجود احزاب قدرتمند بيمعنا ميشود اما در كشور ما شخصيتها جداي از احزاب معنا پيدا ميكنند و اثرگذاري بالايي هم در روند سياست دارند. بنابراين با توجه به شرايط خاصي كه در كشور ما وجود دارد، شخصيتهاي برجستهيي مانند آقاي هاشمي و آقاي خاتمي اگر در قالب حزب خاصي قرار نگيرند نقش موثرتري را ايفا خواهند كرد. در واقع قرار گرفتن اين افراد در قالب حزب محدود كردن نقش و اثرگذاري آنان است و ضمن اينكه اگر بخواهيم به شخصيتهايي كه سابقه فعاليت سياسي طولاني در كشور را دارند، مسووليت سنگين يك حزب را محول كنيم شايد اتلاف انرژي باشد. در تمام دنيا نيز با اينكه در كار سياسي باز نشسته معنايي ندارد و شخصيتهاي معمر سياسي در سمتهاي برنامهريزي و شوراي راهبردي ايفاي نقش ميكنند و در كار روزمره تشكيلاتي قرار نميگيرند. كار روزمره تشكيلاتي نيازمند وقت و انرژي زيادي است. بايد دايما برنامهريزي كرد و پاسخگو بود. به هر حال در مجموع به نظر من حفظ شخصيت فراجناحي آقاي هاشمي مهمتر و مفيدتر است. شخصيتهاي فراجناحي در كشور ما در بزنگاههاي معين انتخاباتي و شرايط گوناگون نقش وحدت بخش را ايفا ميكنند. به عقيده من حفظ اين كاركرد براي اصلاحطلبان هم مفيد است.
حسين كاشفي فعال سياسي اصلاحطلب ضرورت کاهش هزینه های سیاسی در صورت تشکیل حزب می گوید: در مجموع احزاب به عنوان يك تشكل مدني، جايگاهي براي تعيين سرنوشت كشور توسط مردم است. براساس اصل ٢٦ قانون اساسي وزارت كشور بايد بستري براي احزاب فراهم كند كه افراد همفكر در مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي دور يكديگر جمع شوند و فعاليت كنند. البته ما در كشور حزب زياد داريم و بايد توجه كنيم كه احزاب فصلي و برآمده در زمان انتخابات بزرگترين معضل ما در زمينه احزاب است. به عقيده من اينكه احزاب بتوانند به صورت فراگير در بيايند و فعاليت گسترده و سراسري داشته باشند ميتواند به كمك شخصيتها و افراد مورد وثوق و تاييد جامعه محقق شود. ما بايد قبول كنيم كه حركت بر مبناي خرد جمعي و نظرات كارشناسي در كشور مهم است. اوايل انقلاب نيز حزب جمهوري اسلامي با گردهم آمدن شخصيتهاي انقلاب و افراد مورد تاييد به وجود آمد. اعضايي از شوراي انقلاب گرد هم آمدند. در مجموع شكلگيري حزب به هر صورت براي كشور مبارك و خير است. همان طور كه شهيد بهشتي در سخنان خود بيان كرده بودند كه حزب معبد من است. او جايگاه حزب را بسيار محترم و موثر ميدانست. هر يك از شخصيتهاي انقلاب كه بتوانند حزب موثر و فراگيري در كشور تشكيل دهند، احزابي كه كاركرد فصلي نداشته باشند بلكه دايم فعال باشند به عقيده من خوب است. ايجاد جايگاه و تريبون براي اظهارنظر و نقد از كاركردهاي حزب واقعي در كشور است. وجود احزاب باعث ميشود كه هزينه كار سياسي در كشور كم شود. مشاهده ميكنيم كه هزينه فعاليتهاي سياسي در كشور بالاست. اينكه بتوانيم هزينه اين فعاليتها را كاهش دهيم خوب است. شخصيتها ميتوانند نقش به وجود آورنده آرامش را ايفا كنند كه مردم بتوانند در سايه آرامش به فعاليت و نقد بپردازند. همچنين احزاب ميتوانند نيرو براي كشور تربيت كنند و در رشد و بالندگي كشور بكوشند. ما بايد در كشور اين فرهنگ را نهادينه كنيم كه در مجموعه كارشناسي ممكن است برخي نظرات مخالف يكديگر باشد و ما بايد به نظرات جمع احترام بگذاريم. من فكر ميكنم كه درچنين شرايطي افراد افراطي ميبينند كه كار با خودمحوري پيش نميرود بلكه اين خرد جمعي و نظرات اكثريت است كه بايد در نظر گرفته شود. در اين صورت يا اين افراد براي اينكه منزوي نشوند خود را اصلاح ميكنند يا اينكه جامعه اين افراد را به خاطر خود محوري و افراطيگري طرد خواهد كرد. افراطيگري نتيجهيي جز برهم زدن آرامش ندارد بلكه اين عقلانيت و فعاليت كارشناسي شده است كه محيطي امن براي توسعه كشور ايجاد ميكند.
حميد قزويني فعال سياسي اصلاحطلب درباره جایگاه فراحزبی هاشمی در جامعه ایران می گوید: تشكيل حزب فراگير از سوي آقاي هاشمي به عقيده من به سه دليل نميتواند مفيد باشد. اولا بايد به كاركرد تشكيل حزب در كشور توجه داشته باشيم. به هر حال يك حزب با رويكرد اثرگذاري و برنامهريزي براي گرفتن جايگاههاي قدرت شكل ميگيرد. به عقيده من حزب چه كوچك باشد و چه حزب بزرگي باشد نيازمند مقدمات و پيشنيازهايي است و چنين شرايط و مقدماتي در كشور ما وجود ندارد. هرچه حزب بزرگتر باشد به طور طبيعي نيازها و مشكلات بيشتري سر راهش قرار ميگيرد. ضمن اينكه من فكر ميكنم فعالان سياسي ما فرهنگ كار حزبي را نميدانند. بنابراين نميتوان گفت احزابي كه در كشور وجود دارند يا حزب جديدي كه در كشور تشكيل ميشود، نقش كاركردي حزب را مانند جوامع ديگر ايفا ميكند. دوما در كشور ما سازوكار تقويت احزاب حقيقتا وجود ندارد. قانون احزابي كه داريم توسط دستگاههاي مسوول به درستي اجرا نميشود. حزب ميبايست حق تجمع داشته باشد يا اجازه انتشار يك نشريه را داشته باشد. همان طور كه ميبينيم چنين قوانيني به درستي در كشور اجرا نميشود. مساله سوم هم مربوط به شان و شخصيت آقاي هاشمي در كشور است. آقاي هاشمي جايگاهي فراتر از تشكيل حزب در كشور دارند و در واقع شخصيتي فراجناحي و فراحزبي دارند كه در قالب محدود حزب نميگنجد. آقاي هاشمي ميتواند رهبري جريانهاي مختلف در جامعه را به عهده بگيرند و به عنوان عنصر وحدتساز عمل كنند. من فكر ميكنم ميان رهبري جريان فكري با رهبري يك حزب تفاوت وجود دارد. اتفاقي كه در انتخابات ٩٢ شاهد آن بوديم اين بود كه آقاي هاشمي خارج از يك جناح يا حزب خاص توانستند نظرات را به سوي خود جلب كنند. گروههاي مختلفي كه حتي در مسائل خاص با يكديگر هم نظر نبودند بر سر آقاي هاشمي توافق داشتند و توانستند آن ائتلاف تاريخي را رقم بزنند. در واقع ما نميخواهيم كه تجربه حزب جمهوري اسلامي را كه درآن بر سر شخصيتها توافق بود و در مسائل گوناگون اختلاف نظر وجود داشت و نهايتا همين هم باعث گسستگي اين حزب شد، تكرار كنيم.
ناصر ايماني فعال سياسي اصولگرا درباره موثر و مهم بودن تشکیل حزب توسط هاشمی می گوید: فكر نميكنم فضاي كلي براي تشكيل حزب فراگير فراهم باشد. حزب فراگير قاعدتا بايد از معتدلين راست و چپ تشكيل شود. در ميان معتدلين اين دو جناح هم هنوز اتفاق نظري وجود ندارد كه حزب فراگيري تشكيل شود و تصور نميكنم چنين فضايي وجود داشته باشد. بايد ديد به صورت كلي احزاب فراگير در عرصه سياسي اساسا مفيد هستند يا خير كه البته من در مفيد بودن چنين احزابي ترديد دارم. به اين دليل كه در حزب فراگير بايد به توافقي بين همه ديدگاههاي سياسي رسيد يعني آنقدر افراد بايد در افكار سياسي خود تنزل كنند كه اشتراكات ميانشان شكل بگيرد. اين موضوع در فضاي سياسي كشور ما امكانپذير نيست و از طرفي هم چندان مفيد نيست. حزبي كه قدر مشترك همه جناحها باشد آنقدر كلي ميشود كه تاثير چنداني ندارد. اگر هم ائتلافي شبيه به ائتلاف آقايان هاشمي، خاتمي و روحاني شكل بگيرد قاعدتا حزب محسوب نميشود بلكه وحدت اجرايي در يك موضوع خاص و در يك مقطع سياسي خاص مثل انتخابات است. اگر هم نظري پيش از انتخابات از افكار مختلف با محوريت يك يا چند چهره شاخص به وجود بيايد نام حزب فراگير نميگيرد. هرچقدر بتوانيم حركتهايي را از معتدلين در هر جناح و گروهي گسترده كنيم و افرادي كه به اصول نظام جمهوري اسلامي و منافع ملي اعتقاد دارند گرد هم بيايند براي كشور مفيد است. البته مشكل ما اين است كه حركتهاي سياسي را در زمان انتخابات انجام ميدهيم نوعي قدرتطلبي را براي مردم تداعي ميكند كه چندان مقبوليت ندارد. اما اگر عقلاي معتقد به نظام بدون در نظر گرفتن جناح سياسي دور هم جمع شوند قطعا جامعه به سمت عقلانيت و اعتدالگرايي پيش ميرود و با اين كار افرادي كه از روشهاي تند استفاده ميكنند كم كم در افكار عمومي در اقليت قرار ميگيرند. حتي اگر حزب فراگير هم تشكيل نشود و در داخل هر جناح چنين حزبي را تشكيل دهند حركت موثري در جهت محدود كردن نيروهاي افراطي خواهد شد و در آينده ميتواند اين حركت جناحي به حركتي فراجناحي هم تبديل شود.
ابراهيم اميني عضو شوراي مركزي اعتماد ملي درباره قدرتمند بودن حزب احتمالی هاشمی می گوید: تشكيل حزب با توجه به كاركرد آن كه تبيين برنامه براي نيروهاي سياسي و اجرايي كردن آن در عرصه انتخابات و مهندسي نيروها و تربيت نيروها براي اجرايي كردن برنامههاي حزب به ذات خوب است و بايد به فال نيك گرفت. خصوصا اينكه شخصيتهاي ريشه داري مانند آقاي هاشمي قصد چنين كاري را در كشور داشته باشند. به هر حال آقاي هاشمي در اركان مختلف در نظام سابقه فعاليت داشتهاند و جاي شك نيست كه حزبي با رهبري آقاي هاشمي حزب قدرتمندي خواهد بود. ما در اوايل انقلاب سابقه تشكيل حزب جمهوري اسلامي را داشتيم كه حزبي متشكل از شخصيتهاي برجسته انقلاب بود و در واقع به صورت حزب فراگير فعاليت ميكرد اما مشاهده كرديم پس از مدتي درون خود دچار اختلافاتي شد و نهايتا اين حزب از بين رفت. علت اين موضوع را من گرد هم آمدن افرادي با ديدگاههاي مختلف ميدانم. اينكه افراد بر سر موضوعاتي مثل انقلاب و اصول آن توافق داشتند لزوما باعث پايداري حزب نشد. ديدگاهها در مسائل گوناگوني مثل فرهنگ و اقتصاد و سياست اگر متفاوت باشد باز هم دوام و قوام حزب را تحتالشعاع قرار خواهد داد. شايد جبهه فراگير بهتر بتواند كاركردهاي بهتري را در پي داشته باشد. در يك حزب لازم است كه شوراي مركزي انسجام فكري بالايي داشته باشند. همين موضوع در مورد اصلاحطلبان هم صدق ميكند. اگر همه گروههاي اصلاحطلب بخواهند زير چتر يك حزب بروند، ممكن است در رويكرد و گفتمان اصلاحطلبي هم نظر باشند، اما در برنامهها و به طور خاص در حوزههاي اقتصادي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي ممكن است اختلاف نظر داشته باشند. به عقيده من آنچه در اين وهله مفيدتر است، جبهه فراگير است.
محسن غرويان استاد حوزه علميه با اشاره به اینکه درصورت تشکیل حزب توسط هاشمی اعتدالگرايان ميتوانند زير چتراو بروند می گوید: به عقيده من آقاي هاشمي شــخصيــــتي فراجناحي دارند و از موقعيــت خاص فراجناحي برخوردار هستند. اعتدالگرايان هر دو جناح ميتوانند زير چتر حزب فراگير آقاي هاشي قرار بگيرند. قطعا افرادي ميتوانند در اين حزب حضور داشته باشند كه اعتدالگرا باشند. افراطيون هر دو جريان سياسي كشور جايي در اين حزب ندارند. بنده شخصا موافق تشكيل چنين حزبي در كشور هستم. چنين حزبي به دليل اينكه در راستاي گفتمان و رويكرد آقاي روحاني در دولت يازدهم است و همراه و همدل با اين دولت خواهد بود، ميتواند در روند تحقق شعارهاي دولت روحاني نقشي موثر داشته باشد. شعار دولت كنوني حركت بر مبناي تدبير و اعتدالگرايي است و مردم هم راي اكثريت را در انتخابات سال ٩٢ به گفتمان اعتدال و تدبيرگرايي و عقلانيت دادند. با توجه به اينكه نظر مردم دوري از افكار افراطي است و خواهان به وجود آمدن آرامش در فضاي كشور هستند ميتوان اميد داشت كه اين حزب در راستاي خواست مردم باشد. آرامش سياسي نيز در سايه اعتدالگرايي محقق خواهد شد. جريان افراطي هر دو جناح كشور بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه اكثريت مردم خواهان اعتدال هستند. مردم ضمن پذيرش قانون اساسي و نظام خواهان پيشرفت و توسعه در همه امور كشور از جمله اقتصادي، سياسي، فرهنگي هستند. قطعا افراط و تفريط مورد نظر مردم نيست چرا كه افراط باعث به وجود آمدن كشمكشها و سوءتفاهمهاي غيرواقعي در كشور ميشود و فضاي كشور به سمت غبارآلوده شدن پيش خواهد رفت. افراطيون كشور بايد خود را با رويكرد اعتدالي هماهنگ كنند و بدانند كه در صحنه سياسي كشور و درميان مردم جايي ندارند.
داريوش قنبري فعال سياسي اصلاحطلب می گوید: آنچه ما بيش از پيش لزوم آن را در كشور احســـــــاس ميكنيــــــم، تشكيل احــزابي با كاركردهاي واقعي است. با وجود احزاب گوناگوني كه در كشور ما وجود دارد، اينكه بتوانيم تشكلها و جناحهاي گوناگون را به سمت اتحاد بيشتر پيش ببريم و تشكلها را در جهت حزب فراگير ادغام كنيم، به عقيده من بسيار مفيد خواهد بود. در اين صورت شايد بتوانيم كاركرد واقعي و اصلي حزب را در كشور محقق كنيم. به هر حال احزاب در كشور ما كاركرد لازم را ندارند. همچنين آقاي هاشمي شخصيت مطرح انقلاب هستند كه با توجه به جايگاهي كه درميان سياسيون دارند، ظرفيت تشكيل حزب از سمت او و با محوريت او وجود دارد. البته آقاي هاشمي منتسب به جريان خاصي در كشور نيستند و همواره خودشان را شخصيتي فراجناحي و فراحزبي معرفي كردهاند. شايد خودشان تمايلي به ايجاد حزب نداشته باشند اما به هر حال به عقيده من ايجاد حزبي كه بتواند تشكلهاي مختلف را در هم ادغام كند و با كاركرد واقعي حزب در كشور فعاليت كند ضروري است. كاركرد حزب توليد انديشه و برنامه براي اداره كشور است و با كاركرد جبهه متفاوت است. اداره كشور ما با توجه به جمعيت گستردهيي كه دارد و بزرگي آن از توان فرد خارج است. بنابراين بايد بتوانيم احزابمان را براي اداره كشور تقويت كنيم. احزابي كه بتواند نيروهاي حرفهيي براي اداره كشور تربيت كنند. بنابراين من حزب فراگير را مفيدتر از جبهه فراگير ميدانم كه در كنار شخصيتهاي برجستهيي همچون آقاي هاشمي ميتواند با قدرت و گستردگي لازم در كشور ايفاي نقش كند.
رسول منتجب نيا قائم مقام حزب اعتماد ملی می گوید: البته آنچه مد نظر ما و حتي آيتالله هاشمي است جبهه فراگير است. جبهه تركيبي از احزاب متعدد است كه من از سال گذشته تشكيل آن را پيشنهاد دادهام و تاكيد دارم با وجود احزاب متعدد در جريان اصلاحات همه در جبهه فراگير فعاليت كنند و اين موضوع به معناي ناديده گرفتن احزاب نيست. به همين جهت تشكيل جبهه فراگير و نه يك حزب فراگير موثرتر خواهد بود. براي محوريت اين جبهه فراگير هم چهرههايي مثل آقايان خاتمي، هاشمي و عارف و همين طور چهرههايي كه در حصر هستند پيشنهاد دادم. با توجه به صحبتهاي اخير آقاي هاشمي هم كه گفته بودند چون اجازه نميدهند برخي احزاب فعال بشوند جبهه تشكيل بدهيد به همين دليل من احتمال تشكيل جبهه فراگير را بيشتر از حزب فراگير ميدانم. مطمئنا بسيار تاثيرگذار است. در گذشته هم دهها سال بعد از پيروزي انقلاب دو جبهه مركب از احزاب متعدد داشتيم كه يكي با محوريت جامعه روحانيت مبارز و جبهه ديگر با محوريت مجمع روحانيت مبارز فعاليت داشتند كه با هم رقابت ميكردند. اين رقابت، رقابت سنگين و سالمي بود كه انتخاب را براي مردم راحتتر ميكرد. من معتقدم وجود جبهههاي فراگير و قوي مانع ورود افراد بيهويت و بيريشه وارد صحنه شوند و مردم را سردرگم كنند. وقتي جبهه فراگير تشكيل شود و مديريت آن با شخصيتهاي عاقل و موجه باشد قطعا جلوي حركتهاي افراطي هم گرفته ميشود و افرادي محوريت پيدا ميكنند كه مقبوليت عامه داشته باشند و ميداني به افراد افراطي داده نميشود.