اصلاح طلب واقعی آن است که گذشته و عملکرد خودش را نقد کند و به دیگران اجازه نقد داده و نقدها را بشنود. کسانی که امروز نقد گذشته اصلاحات را بر نمی تابند، اصلاح طلب واقعی نیستند
تدبیر24:«اصلاح طلبی مانند هر گفتمان زنده دیگری نیاز به خون تازه و نیروی جدید دارد. من معتقدم جریان اصلاحات نیاز به خانه تکانی دارد. مانند هر جریان فکری پویا و زنده نیاز داریم اشتباهات گذشته را یک به یک شناخته و مرتفع کنیم و کسانی را که تنها نقاب اصلاح طلبی بر چهره دارند از جریان اصلی دور نگه داریم. هیچ اصلاح طلب واقعی با نقد گذشته، تحرک جدید و تحزب مخالفت نمی کند و از نقد گذشته نمی هراسد» آیت ا... موسوی تبریزی از نقد گذشته و نهراسیدن از نقد سخن می گوید و آن را لازمه اصلاح طلبی بر می شمرد. یک روز جمعه در شهر مقدس قم میهمان آیت ا...سید حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بودیم. انجام مصاحبه با دبیر کل مجمع بهانه ای شد تا دیداری با این چهره شاخص اصلاح طلب داشته باشیم، از اصلاحات در شرایط امروز گفت، از انقلاب از مردم و از همه مهمتر امام خمینی (ره) را بزرگترین اصلاح طلب عصر ما می دانست. از ما به گرمی میزبانی کرد و سوال های مکرر ما این فعال سیاسی را خسته نکرد. مشروح گفت و گوی مفصل آیت ا... موسوی تبریزی با سایت خبری و تحلیلی ندای ایرانیان درذیل آمده است:
چندی پیش مطلبی از عیسی سحر خیز، یکی از فعالین سیاسی منتشر شد در متن این مطلب به رابطه اصلاح طلبان با گفتمان امام (ره) در شرایط کنونی اشاره شده بود. رابطه امروز اصلاح طلبان با گفتمان انقلاب و امام (ره) چگونه است؟
متاسفانه درکشورما فعالین سیاسی، گرفتار افراط و تفریط هستند. آنچه در این سال ها اصلاح طلبان و اصول گرایان با آن دست و پنجه نرم می کنند چیزی نبوده است جز افراط و تفریط. از زمان مشروطه،ملی شدن نفت، اوائل انقلاب اسلامی و دوران اصلاحات تا به امروز ما با افراط و تفریط از سوی جریان های سیاسی روبرو بودیم که متاسفانه ضرر آن را مردم و جامعه متحمل شده اند. این روزها بازهم عده ای با وجود آنکه تجربه تلخ گذشته را دارند و اهل مطالعه هستند صحبت هایی را مطرح می کنند که به دور از واقعیت در جریان اصلاحات و تعریف اصلاح طلبی است.
اصلاحات و اصلاح طلبی که می فرمایید به چه معنا است؟
اصلاح یعنی تلاش برای خواستن صلاح مردم. طبعا اصلاح طلب هم کسی است که به دنبال صلاح مردم و جامعه باشد. البته باید بدانیم اصلاح طلبی بیش از هر چیز صبغه دینی و اسلامی دارد. اسلام و شیعه اصلاح گری را در جامعه پی می گیرد.حضرت امام حسین(ع) وقتی می فرماید:« اني لم اخرج عشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً، بل خرجت لطلب اصلاح في امته جدي، و اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي ابن ابيطالب (ع)» ایشان به وضوح می فرماید که اصلاح امت جدم را می خواهم و نه دنبال حکومت یا عیش هستم. اگر همان لحظه یزید به حرف و نصیحت سید الشهداء عمل می کرد قطعا دین اسلام پیشرفت می کرد. منتهی یزید اهل اصلاح نبود و به نهایت خط رسیده بود. به یک معنا او قابل امر به معروف و نهی از منکر نبود. امام حسین (ع) به دلایل شرایطی که برای ایشان پدید آورده بودند مدینه را ترک و راهی مکه مکرمه شدند؛ اما شرایط را به گونه ای برای ایشان پدید آوردند که این امام ناچار شدند بیت ا... الحرام را نیز ترک گفته و راهی کوفه شوند. وقتی اهل کوفه در آن شرایط اعلام کردند که دعوتشان را پس می گیرند، امام (ع) به لشگر کوفه اعلام کردند که بر می گردند و راه دیگری را در پیش می گیرند اما واقعیت این است که کوفیان، راه حضرت را برسته و مانع بازگشت ایشان شدند. امام حسین (ع) هیچ گاه به دنبال جنگ و خونریزی نبود؛ ما این شخصیت را قهرمان اصلاح طلبی می خوانیم و معتقدیم این امام همام به دنبال اصلاح جامعه بوده است و در این راه جان خود را تقدیم اسلام کرد. اگر بخواهیم تعریف بهتری از اصلاح طلبی ارائه دهیم باید بگوییم اصلاح طلبی یعنی طالب مصلحت مردم بودن . در تعریف دینی امروز ما، اصلاح طلبی یعنی روشی که امام خمینی (ره) و بسیاری از فقهای بزرگ ارائه کردند. حتی در مورد مهم ترین و بدیهی ترین احکام اسلام مانند نماز،روزه،جهاد و امربه معروف و نهی از منکر، مصلحت فرد فدای مصلحت جامعه می شود. فلذا امام (ره)، مسئله مصلحت را در احکام حکومتی مطرح کردند و فرمودند از احکام اولیه اسلام است دقت کردن در مورد مصلحت جامعه. اگر مصلحت جامعه اقتضاء کند که کشتن عده ای مسلمان مومن که به اسارت دشمن درآمده است و ممکن است دشمن از آنها سپری برای آسیب رساندن به جامعه درست کند جایز است.سوال اینجاست که اگر آنها بکشیم، جان یک مسلمان را گرفته ایم و اگر نکشیم، جامعه اسلامی را دچار مشکل کرده ایم؟ در اینجا حفظ جامعه را مد نظر قرار می دهد. در روایت که آنها را بکشید تا جلوی دشمن را بگیرید. علی ای حال مصلحت در اسلام خیلی مهم جلوه گر شده است. آن شخصی که مصلحت جامعه را دنبال می کند اصلاح طلب خوانده می شود. مصلحت طلب عبارت اخری اصلاح طلب است. بنابراین اشخاصی که معتقدند اصلاح طلبان امروز راه دین و راه مرجعیت برجسته شیعی یک قرت گذشته حضرت امام خمینی (ره) دیگر نمی روند، سخت در اشتباه هستند. معتقدم حضرت امام خمینی (ره)، راه اصلاح طلبی را در عصر حاضر با عمق فقهی گشودند. اندیشه دینی که امام (ره) ارائه کرد همراه و همسو با اصلاح طلبی بود می توانم به جرات ادعا کنم اصلاح گری در چهار دهه گذشته؛ محصول تلاش های حضرت امام (ره) بوده است. آنهایی که سبقه انقلابی دارند به درستی می دانند که امام (ره) در سال 42 می خواست امور ممکلت اصلاح شود ایشان در دهه چهل نمی خواست امور اصلاح شود، ایشان بارها و بارها اعلام کرده بودند که نمی خواهند شاه از کشور برود. اگر هم ته دلش می خواست اظهار نمی کرد.
چرا امام (ره) به دنبال اصلاح طلبی بود؟
کسانی که در انقلاب اسلامی ایران، پیشکسوت بوده اند و در عرصه های مختلف از همان سال 42 بودند به درستی می دانند که این مرجع تقلید بیش از هر چیز به اصلاح امور توجه داشت. متن نامه های که امام (ره) به شاه می نوشت و با الفاظی که شاه را خطاب می کرد به خوبی هویدا بود که این مرجع جهان تشیع به دنبال اصلاح حکومت و جامعه است اما وقتی توصیه ها و مصلحت اندیشی های امام (ره) بر سلطنت کارگر نشد، ایشان مقابل حکومت اصلاح ناپذیر ایستادند. القابی که شاه را با آن خطاب می کردند هر چند برای امام(ره) سخت بود اما ایشان پذیرفته بودند که در راه اصلاح مملکت و مصلحت جامعه باید چنین راهی را در پیش بگیرند. چرا که ایشان کم هزینه ترین راه برای بدست آوردن هدف که همان مصلحت جامعه بود؛ با اصلاح طلبی دنبال می کرد. امام (ره) می خواست شاه به قانون مشروطه احترام گذاشته، بماند اما سلطنت نکند. حتی وقتی که انقلاب شد، هیچ مجتهدی و هیچ انقلابی مانند ایشان به دموکراسی و رای مردم احترام نگذاشت. از همان ابتدا رای مردم را موثر می دانست حتی وقتی پیش نویس قانون اساسی توسط حقوق دانان تدوین شد، ایشان خواهان رای واظهار نظر مردم راجع به پیش نویس قانون اساسی شد، پیش نویسی که آن روزها ولایت فقیه در آن قرار نداشت اما با مخالفت مرحوم بازرگان، پیش نویس به مجلس خبرگان ارائه شد و درآن جا هم امام (ره) به رای اکثریت نمایندگان احترام گذاشت. در همین مجلس هم بود که اصل ولایت فقیه، در قانون اساسی توسط فقها و حقوق دانان گنجانده شد. بنابراین اصلاح طلبی یعنی احترام به رای مردم و به یک معنا احترام به دموکراسی، بدین ترتیب است که ما اصلاح طلبان امام (ره) یک اصلاح طلب پیشرو و پیشگام می دانیم و سعی می کنیم در جهت ایشان حرکت کنیم.اصلاح طلبان هر کس به رای مردم احترام بگذارد و بپذیرد را مصلح اجتماعی می دانند. امام (ره) در بسیاری از برهه های تاریخ انقلاب به نقش مردم و رای آنها اشاره داشت. ایشان بارها اعلام کرد که اگر مجلس شورای اسلامی قانونی را تصویب کرد، مخالفت با آن مخالفت با اسلام و انقلاب است. چه کسی بیشتر از ایشان می تواند بر گفتمان اصلاح طلبی گام بردارد؟ بنابراین کسانی که می گویند اصلاح طلبان امام خمینی (ره) را قبول ندارد در اشتباه هستند و واقعیت را بیان نمی کنند. امام (ره) در مورد جوانانی که انتقاد می کردند از دولت می فرماید: مسئولین نظام بدانند عده ای از خدا بی خبر برای از بین بردن انقلاب هر کس که بخواهد برای فقراء و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست التقاطی می خوانند. آمریکا و اسرائیل در تمام زمینه ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند. در حوزه و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان بارها وبارها اشاره کردم با تزویرشان می خواهند به اسلام ضربه بزنند. اینها با قیافه حق به جانب و طرفداری از دین و ولایت همه را بی دین معرفی می کنند باید از شر این ها به خدا پناه ببریم و همچنین به کسان دیگر که بدون استثنا به هر چه عالم و روحانی است حمله می کنند و اسلام آنها را اسلام آمریکایی معرفی می کنند.( صحیفه امام (ره) جلد صفحه 87) زمینه این پیام هم آن بود که عده ای از هم لباس های ما می گفتند که همه چیز باید زیر نظر ما باشد حتی ادعا می کردند که کاندیداها را باید ما معرفی و تایید کنیم و دردانشگاه ها هیچ کس نباید حرف بزند. به یک معنا عده ای می خواستند جامعه را یک بعدی کنند، امام در آن دوران در نقش اصلاح طلب ظاهر شد و جلوی کسانی را گرفت که دین و انقلاب را ابزار اهداف خود کرده بودند. اصلاح طلب از دورن باید افکار مخالف را قبول کند نه اینکه در ظاهر اصلاح طلب باشد.حال کسانی که با نام اصلاح طلبی معروف شده اند اما سخن دیگران را نمی پذیرند از جرگه اصلاح طلبان خارج شده محسوب شده و طاغوت می شوند.اصلاح طلبان واقعی، امام خمینی (ره) را قبول دارند و او را یک اصلاح طلب می دانند.امام (ره) بارها گفت که باب اجتهاد باید انقلاب و اسلام باز باشد.
چرا برخی از فعالین اصلاح طلبی نقد عملکرد خود را نمی پذیرند؟
شنیدن صدای مخالف بهترین نشانه اصلاح طلبی و اعتدال یک جریان سیاسی است. اصلاح طلب واقعی کسی است که مصلحت جامعه را بپذیرد و در آن جهت گام بردارد اصلاح طلب واقعی کسی است که عملکرد و گذشته اش را نقد کند و انتقاد دیگران هراس نداشته باشد. ممکن است یک فعال سیاسی اصلاح طلب نقدی به یکی از بندهای قانون اساسی داشته باشد اما قانون اساسی را قبول دارد و بدان پایبند است. در غیر صورت اصلاح طلب نیست و ساختار شکن است.کما اینکه خود امام (ره) پیشنهاد اصلاح قانون اساسی را که از سوی بزرگان ارائه شده بود به مجلس دادند و به رای مجلس احترام گذاشتند، احترام به قانون امروز هم شعار اصلاح طلبان بوده و اکنون نیز هست. یکی از مسائلی که در اصلاح قانون اساسی پدید آمد برداشتن شرط مرجعیت بود؛ امام (ره) بی چون و چرا رای مجلس را پذیرفت و اکنون شرط مجتهد عادل در قانون اساسی وجود دارد. بنابراین اصلاح طلب واقعی رای مردم وقانون را می پذیرد و بدان پایبند است.من تاسف می خورم از دوستانی که بحث اصلاح طلب بودن امام (ره) و پایبندی اصلاح طلبان به راه ایشان و قانون اساسی را در شرایط فعلی جامعه مطرح می کنند. باید این افرادی که این حرف ها را می زنند ببیند قدمی را در راه اصلاح طلبی و مصلحت جامعه برداشته اند یا نه؟
اصلاح طلبی را شما پروژه ای گام به گام و در جهت منافع مردم می دانید یا معتقدید اصلاحات به دنبال تغییر ساختار ها یا خروج از قدرت است؟
اصلاحات پروژه ای گام به گام و روبه جلو است. اصلاح طلبی گذشت از منافع خود در برابر جامعه است. از همه مهمتر اصلاح طلب زمان شناس و موقعیت شناس خوبی است و در جهت اصلاح جامعه گام بر می دارد.
جریان اصلاح طلبی در نهایت به کجا می خواهد برود؟
اصلاح طلب به دنبال اصلاح وضعیت موجود است و بیش از هر چیز منافع مردم را در نظر می گیرد. برخی از افراد در مجلس ششم، گاها کارهایی را انجام می دادند که نه در شان اصلاح طلبی و در چارچوب گفتمان اصلاحات بود. برخی از تندروی ها در دوران با ذات اصلاح طلبی سازگاری نداشت و نباید انجام می شد.
برخی از در جریان اصلاحات، نقد گذشته این گفتمان و جنبش را قبول ندارند؟
اصلاح طلب واقعی آن است که گذشته و عملکرد خودش را نقد کند و به دیگران اجازه نقد داده و نقدها را بشنود. کسانی که امروز نقد گذشته اصلاحات را بر نمی تابند، اصلاح طلب واقعی نیستند و با این گفتمان سرو کاری ندارند. من اصلاحات را یک برنامه گام به گام برای پیشرفت جامعه می دانم و به هیچ وجه تندروهای گذشته را قبول ندارم. خود من در این 35 سال که در انقلاب حضور داشته ام، چون معصوم نیستم اشتباه خود را می پذیرم. در مجلس ششم، آیا اختلافاتی که میان نمایندگان وجود داشت درست بود؟ ما باید این اتفاقات را به نقد بکشیم تا چراغ راه آینده باشد. از اختلافات پدید آمده در مجلس ششم چه کسانی سود بردند؟ و چه کسانی این روزها دوست ندارند، گذشته اصلاحات نقد شود؟ باید بدانیم برخی از کسانی که خود را منتسب به اصلاح طلبان می کنند در حالی که هیچ نسبتی با گفتمان و جریان اصلاح طلبی مخالف نقد گذشته هستند. در حالی که راه پیشرفت اصلاحات نقد عملکرد گذشته است. مجلس ششم اگر درست و بدون اشکال عمل می کردند، قطعا برنده انتخابات سال 84 و مجالس دیگر اصول گرایان نبودند. من قبول دارم که بخش زیادی از افراد منتسب به جریان اصلاحات، رد صلاحیت شدند. اما اگر اختلاف ها،تندروی ها و لجبازی های برخی از اصلاح طلبان در همین مجلس ششم نبود ما وضع؛ بهتری داشتیم. اگر لجبازی نشستن بر کرسی ریاست مجلس صورت نمی گرفت، قطعا ما وضع بهتری داشتیم.اختلاف ها باعث ضعف در دورن جبهه اصلاحات شد و برخی از اصلاح طب نماها خود را نماینده اصلاحات معرفی کردند. من به هیچ وجه ادعا نمی کنم که در مجلس ششم کار خوبی صورت نگرفت.اتفاقا یکی از قوی ترین مجالس کشور بود. اما ضعف های داشت که به اصلاح طلبان ضربه زد ما اکنون چوب برخی تندروهای آن دوران را می خوریم نباید پنهان کنیم. باید گذشته نقد کنیم.
برخی معتقدند نقد درون اصلاحات موجب تقویت جبهه رقیب می شود؟
به هیچ وجه این گونه نیست. نقد در دورن جبهه اصلاحات و عملکرد گذشته اصلاح طلبان موجب تقویت این جریان می شود. اصلاح طلبی یک جریان زنده است و از نقد باید استقبال کند کسانی که با نقد جریان اصلاح طلبی مخالفت می کنند، اصلاح طلب واقعی نیستند.
اصلاح طلبی در شرایط امروز ایران نیاز به تحرک جدید و تجدید قوا ندارد؟
اصلاح طلبی مانند هر گفتمان زنده دیگری نیاز به خون تازه و نیروی جدید دارد. من معتقدم جریان اصلاحات نیاز به خانه تکانی دارد. مانند هر جریان فکری پویا و زنده نیاز داریم اشتباهات گذشته را یک به یک شناخته و مرتفع کنیم و کسانی را تنها نقاب اصلاح طلبی بر چهره دارند از جریان اصلی دور نگه داریم. هیچ اصلاح طلب واقعی با نقد گذشته، تحرک جدید و تحزب مخالفت نمی کند و از تحرک و نقد گذشته نمی هراسد. اصلاح طلبی نه تنها امروز بلکه هر سال و هر زمان نیاز دارد تا گفتمان اش را مشخص تر و اضح تر به نسل جدید و جامعه نشان دهد. از تندروی های گذشته درس بگیرد و نیروهای تندرو را از جریان اصلی اصلاحات دور نگه دارد.
«خانه تکانی اصلاحات» به چه معنا است؟
وقتی می گویم اصلاحات نیاز به خانه تکانی دارد یعنی، نیاز دارد تا گذشته اش را بازخوانی کند. مانند خانه ای که از نو تمیز می شود نیاز داریم تا زنگارها از گفتمان اصلی زدوده شود. تندروها و تندروی ها کنار گذاشته شوند. خانه تکانی اصلاحات یعنی این.اصلاح طلبان باید بنشینند و نقد گذشته اصلاحات را انجام دهند کسی که نقد گذشته اصلاحات را بر نتابد اصلاح طلب واقعی نیست. کسی که گذشته را چراغ راه آینده قرار ندهد اصلاح طلب نیست. خانه تکانی یعنی دور ریختن اختلافات گذشته و تکیه کردن به نیروهای اصلاح طلب و توانمند در اتحاد میان اصلاح طلبان باید خود خواهی ها کنار گذاشته شود.متاسفانه برخی از مخالفان به کمک دوستان نادان نزدیک به جریان اصلاحات این گونه تعبیر کرده اند که اصلاح طلبان، نظام را قبول ندارند و به دنبال تغییر ساختار هستند. اولا کسانی که این حرف ها را می زنند اصلاح طلب نیستند و ثانیا فعالین سیاسی هم باید از تجربه تلخ گذشته درس بگیرند و حرف ها و اظهاراتی را نزنند که سوء تعبیر شود.