تدبیر24: گاهی در یک رویداد اجتماعی بین چند جریان مختلف اجتماعی پیوندهای ظریفی ایجاد میشود، نوع پیوندها گاهی همچون جوش آرگون است که چند پاس روی درز رفته و آن را کاملا پوشش داده، پس نگاهی تحلیلگر و نقاد میخواهد که محل جوشخوردگی را شناسایی کند و به اجزاء کوچکتر برسد تا تحلیلی بر مبنای پیشینه صورت گیرد.
برخی از شهروندان که گاهی افراد شناخته شدهای هستند، پس از مشاهده رفتاری اجتماعی هیجان زده میشوند و بدون آن که حتی در صحنه رویداد حضور داشته باشند با کمترین درکی از واقعیتهای آن رویداد و رفتارهای پیرامون آن صرفا از روی احساس یا تجربهای مشابه اظهارنظر میکنند. اظهارنظرهایی که گاهی رنگ و بوی قضاوت به خود میگیرد و این باعث ایجاد کدورت و ناراحتی در افراد و حتی سطح جامعه میشود. سپس جبههگیریها شروع میشود و حواشی شکل میگیرد.
به تازگی "مرتضی پاشایی" را از دست دادیم. او 11 ماه با بیماری مبارزه کرد و در حین درمان کنسرتهای متعددی در گوشه و کنار ایران برگزار کرد. وی شاید زیبایی گذشتهی خود را از دست داده بود، اما با شجاعت، جسارت و صداقت روی استیج میرفت و کنسرت برگزار میکرد.
از نخستین روزهای بیماری، بازار شایعات در مورد نوع بیماری و سلامت وی در فضای مجازی شروع شد و حتی شایعه فوت وی را منتشر کردند. این که چه افرادی پشت شایعات بودند و اهدافشان چه بود را نمیدانم، اما قبلا هم در سایتهای مختلف اینترنتی در مورد فوت هنرمندان دیگر شایعه پراکنیهایی شده بود و گاه و بیگاه کاربران منفعل فضای مجازی خبری را بدون بررسی تاریخ (که گاهی برای چند سال قبل بوده) و لینکهای مرتبط (که با تیتر تکذیب فوت بوده) در شبکههای اجتماعی-ارتباطی منتشر میکنند و کاربران زودباور دیگر نیز تحت تاثیر قرار گرفته و کورکورانه خبر کذب را منتشر میکنند.
دلیل شیوع شایعه و اخبار کذب در فضای مجازی خلاء اطلاعرسانی به موقع، سرعت بالای انتقال پیام در فضای مجازی و مجهز نبودن کاربران رسانهها به سواد رسانهای، سواد بصری و سواد خبری است. البته آموزههایی در دین و احادیث در مذمت شایعه و ... وجود دارد که گاهی به عنوان مانعی جلوی انتشار این گونه پیامها قرار میگیرد، اما گویا دیگر توان مقابله با هجوم مجازی شایعات را ندارند و ضمیر ناخودآگاه برخی از افراد از این آموزهها پاک شده است.
در صحبت با برخی از افراد متوجه شدهام که گذشته از بحث دین، خود را پایبند صفات و خصایل انسانی میدانند و از این رو در باور و انتشار شایعه تکلیف خود را با پیروی از یک اصل اخلاقی به درستی میدانند. اما اینکه چرا جامعه امروز ما در استفاده از فضای مجازی دچار چالشهای بسیار است، برمیگردد به تأخر فرهنگی (ورود تکنولوژی بدون فرهنگسازی در استفاده از آن) و هر جا میرویم صحبت از آن است.
سواد رسانهای، بصری و خبری چیست؟زمانی فاتحان آمریکا قراردادهایی را با سرخپوستان امضاء میکردند. سرخپوستان به دلیل بیسوادی و نداشتن درک مناسبی از محتوا و متن قرارداد، سرزمین خود را دو دستی به فاتحان تقدیم کردند. سواد در حد خواندن، درک پیام و نوشتن از اولین نوع باسوادی است. به مرور زمان با پیشرفت تکنولوژی، گسترش ارتباطات و ... نوع سواد نیز از خواندن و نوشتن به دانستن حساب و کتاب ریاضیات، درک اخبار روزنامهها، تحصیل در دانشگاه، دانستن زبان دومی مثل انگلیسی، مهارت کار با کامپیوتر، مهارت استفاده از اینترنت، مهارت تولید محتوای مفید در فضای مجازی و مهارت انتخاب رژیم رسانهای و ... تکامل یافته است.
امروزه دیگر نیاز نیست به مانند ابوعلی سینا از چند علم بهرهمند باشیم، اما یادگیری سواد رسانهای برای تمام افرادی که به نوعی مخاطب رسانهها هستند الزامی است.
سواد رسانهای به من و شما که مصرفکننده تلویزیون، رادیو، روزنامه، اینترنت، موبایل، ماهواره و ... هستیم کمک میکند تا تفکری نقادانه داشته باشیم. تفکری که ما را از حالت مخاطب منفعل به مخاطبی پویا تبدیل میکند. مخاطبی که هنگام دریافت اخبار به دنبال منبع موثق میگردد و با جستوجو در صحت و سقم آن خبر خیال خود را از بابت درست یا نادرست بودن خبر راحت میکند.
در سواد خبری میآموزیم حتی اخباری که از منبع موثق منتشر میشود میتواند بزرگنمایی از یک اتفاق ساده باشد یا پوششی بر اخبار مهم که قصد ندارند مخاطبان از آن مطلع شوند. خبری که در آن صفت به کار میرود مشکوک است و ... .
اصل خبر از ارزشها و عناصری تشکیل میشود. ارزشهای خبری همان است که من و شما وقتی به دکه روزنامه فروشی، اخبار تلویزیون یا ماهواره و سایتهای خبری میرویم دنبال آن هستیم. ما دوست داریم از بیوگرافی، اتفاقات زندگی، فعالیتها و ... افراد مشهور آگاه شویم. شهرت یکی از ارزشهای خبری است که در اخبار کاربرد بسیار دارد. پس از دید یک خبرنگار، خبر فوت یک فرد مشهور با یک فرد عادی ارزش برابر ندارد، چون من و شمای مخاطب به دنبال آخرین اخبار از چگونگی فوت فرد مشهور هستیم.
نکته: اکنون در جامعه ما به دلیل عدم اعتماد به اخبار منتشر شده، برخی شهروندان تمایل دارند تا خودشان در رویداد حضور داشته باشند و از چند و چون ماجرا خبردار شوند. اگر از ایشان بپرسی چرا آمدی؟ میگوید: آمدم ببینم چه خبره!؟
بعد از ارزشهای خبری به عناصر یا پازل خبر میرسیم، همهی ما ذاتا خبرنگار هستیم، چون در مثال قبل وقتی میشنویم فردی مشهور فوت کرده سوالهایی میپرسیم!
اینها همان عناصر خبر هستند: 1چه کسی فوت کرده؟ 2 کجا؟ 3 کی؟ 4 چه؟ 5 چرا؟ 6 چگونه؟
این سوالها برای درک کامل یک خبر، تقریبا در ذهن تمام ساکنان زمین پس از شنیدن یک خبر نصفه و نیمه وجود دارد، وقتی تکههای پازل به شکل درست در کنار هم قرار میگیرند پیام کامل میشود.
خبرنگار پاسخ تمام این سوالها را با حضور در یک رویداد بدست میآورد و سعی میکند در سریعترین زمان اطلاعات را به خبرگزاری و ... منتقل کند.
حال سواد رسانهای تعیینکننده رفتار اجتماعی ما در جامعه امروز شده، جامعهای که به سرعت با تکنولوژی روز دنیا روبرو میشود و زندگی سلولی شکل میگیرد.
بسیاری از کاربران ساعتهای زیادی از هفته را در شبکههای اجتماعی ''زندگی'' میکنند. در حالی که برخی با چشمان بسته در دنیای مجازی وارد شدهاند و از مخاطرات آن آگاه نیستند.
مثال: فردی که شیفته موجودات کف دریا میشود، او در اولین فرصت لباس غواصی و کپسول اکسیژن میخرد و مثل فیلمها به اعماق دریا میرود. وی که آموزشی ندیده و مجذوب زیباییهای کف دریا شده نسبت به کمشدن اکسیژن و مدت زمانی که طول میکشد به سطح آب برگردد، آگاهی ندارد و در زیباییهای دریا غرق میشود اما غواصان هوشیار با مدیریت زمان و تلاش خود در پی هدف مشخص زیرآب میروند و مروارید صید میکنند.
با توجه به شروع شایعات پیرامون بیماری مرحوم مرتضی پاشایی، افکار عمومی بیشتر متوجه وی شد. او که از قبل طرفدارانی داشت بعد از علنیشدن بیماریاش بیشتر در کانون توجهها قرار گرفت. مرحوم پاشائی پیشنهاد را قبول میکند، همکاری موفقیتآمیز مرتضی پاشائی و برنامه ماهعسل فقط به خواندن تیتراژ ختم نشد، بلکه احسان علیخانی با ایدهای جدید از بینندگان برنامه خواست که تیتراژ برنامه را بازخوانی و با موبایل ثبت کرده و برای برنامه ارسال کنند، این کار باعث شد حس مشترکی بین مخاطبان و خواننده تیتراژ ایجاد شود.
آهنگهای مرتضی پاشائی در کنار آهنگ خوانندگان دیگر در برنامه هفت ترانه در شبکه شما در رقابتی به رای بینندگان برنامه گذاشته میشود، دست کم یکبار که من دیدم با اختلاف بالا مقام اول را کسب میکند پس با این تفاسیر گذشته از طرفداران مرحوم پاشائی، افکار عمومی نیز با او آشنا شده بود و افراد زیادی او را شناخته بودند، حتی آنهایی که اهل گوش دادن به موسیقی نبودند.
بعد از درگذشت وی شایعهپراکنیها ادامه داشت، هرفردی به شکلی از رفتار شهروندانی که در مراسم تشییع و تدفین پیکر وی حضور داشتند ایراد میگرفت و آن را به جریانهای سیاسی و ... وصل میکرد.
در این بین مخاطبان منفعل با دریافت هر پیام و شایعه موضع خود را نسبت به این رویداد تغییر میدادند. برخی که منبع موثق خود را در بین شبکههای ماهوارهای یافتهاند، تحلیلهای منفعتطلبانه آن شبکهها را تکرار میکردند.
یکی از سوالهایی که بسیار مطرح شد در رابطه با تصویربرداری حاضران با موبایل در مراسم تشییع و تدفین بود. از شما سوالی دارم، ملاکهای شما برای خرید گوشی چیست؟
همه ما جمعیتی را دیدیم که در میان آن تعداد زیادی از افراد با موبایل تصویربرداری میکردند، برای من باعث سوال شد، به همین دلیل در پی پاسخ آن بودم. تحلیلهای متفاوتی در این رابطه خواندم.اما پاسخی را که به آن رسیدم را با سوالی مطرح میکنم، شما برای خرید یک گوشی چه ملاکی را در نظر میگیرد و اولویت شما چیست؟
امروزه شرکتهای تولیدکننده موبایل سعی میکنند با ایجاد قابلیتهای ویژه، مشتریان بیشتری را جذب کنند. یکی از این قابلیتها دوربین موبایل و کیفیت تصویربرداری آن است. کیفیت دوربین برای بسیاری از مصرفکنندگان اهمیت دارد و بهای چند صد هزار تومانی و میلیونی میپردازند تا از آن در کنار دیگر قابلیتهای موبایل مورد نظر بهرهمند شوند.
شرکتهای تولیدکننده با مطالعه و نیازسنجی در مشتریان به اهمیت کیفیت دوربین موبایل پی بردهاند و در تبلیغات خود زمان بیشتری را برای معرفی دوربین گوشی میگذارند. گاهی در تبلیغات موبایلی را میبینیم که با آن میتوان زیرآب عکاسی کرد یا از ورزشکاران عکس با کیفیت گرفت و ... این تبلیغات نقش تعیینکنندهای در انتخاب و خرید دارد و در خاطر مشتری میماند.
کیفیت و شفافیت تصاویر موبایلها به حدی رسیده که در صدا و سیما و روابط عمومی بخشهای دولتی و خصوصی مسابقههایی طراحی میشود که شهروندان و کارمندان، با توجه به موضوع عکس و فیلم تهیه کرده و ارسال میکنند. حتی برخی جشنوارههای عکاسی صرفا بر مبنای ''موبایل '' برگزار میشود و برای آن اپلیکیشن خاص طراحی میشود تا ارسال آثار ساده شود. البته برخی شهروندان از قبل با اپلیکیشنهایی مانند اینستاگرام نیز آشنایی داشتند. تمام این فعالیتها باعث شد تا شهروندان به نقش و اهمیت خود در جامعه بیشتر آشنا شوند.
پس وقتی شهروندی که به عنوان طرفدار مرحوم مرتضی پاشایی برای نشان دادن ارادت خود به وی و خانوادهاش به مراسم تشییع و تدفین او میرود، دوست دارد آخرین لحظههای وداع با هنرمند محبوباش را به تصویر بکشد. اما با توجه به صدها خبرنگار و عکاس که از رسانههای مختلف آمدهاند چرا تصمیم میگیرد خودش لحظهها را ثبت کند؟
او از فقدان هنرمند محبوباش ناراحت است، تنهایی یا همراه دوستانش به محل مراسم میرسد. انبوه جمعیت را میبیند و شگفت زده میشود.
شاید قبلا از طریق شبکههای اجتماعی اخبار وی را دنبال میکرده، دیدن لایکها و کامنتهای هزار تایی برای او عادی شده بوده، اما حالا جمعیتی را در واقعیت میبیند و این اصلا عادی نیست.
موبایلهایی را بالای جمعیت میبیند، ضمیر ناخودآگاه به او دستور میدهد تا موبایلی را که کلی پول برای آن داده بیرون بیاورد، او نیز دوست دارد از حس و حال مراسم تصویربرداری کند، چه تضمینی هست که آن لحظه که تیتراژ ماه عسل در مراسم تشییع پخش میشود از تلویزیون نشان داده شود؟
پس، از همخوانی جمعیت تصویربرداری کرده و همان لحظه یا بعدا بخشهایی از آن را در اینستاگرام یا فیسبوک برای دوستاناش که در شهرهای دیگر یا خارج از کشور هستند منتشر میکند و با گذاشتن هشتگ آن را بین تمام کاربران فضای مجازی به اشتراک میگذارد.
این نوع اطلاعرسانی از محل به دلیل سرعت انتشار و بدون سانسوربودن، توسط شهروندخبرنگاران انجام میشود و برای مخاطبان تداعیکننده حس مشترک و اعتماد است. مخاطبانی که در شهرهای دیگر هستند و از طریق شبکههای اجتماعی از کل ماجرا خبر دارند، اما به هر دلیل نتوانستند برای آخرین خداحافظی با هنرمند محبوبشان بیایند.
بیشتر ما از فعالیتهای خود، فرزندانمان، مسافرتمان، عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورا و سوژههای بسیار دیگر با موبایل عکس و فیلم تهیه میکنیم، آیا این کار بدی است؟ آیا خلاف شئون جامعه و هنجارشکنی است؟
خیر، این یک بازخورد عادی شهروند امروزی به وقایع پیرامون و رویدادهای اجتماعی است. امنیت را نیز نباید فراموش کرد، گاهی در خیابان از ترس دزد و ... جرات نداریم گوشی را از جیب یا کیف خارج کنیم، که مبادا گوشی را بدزدند یا محکوم به عکسبرداری غیرمجاز شویم. اما در حمایت و تایید این رفتار نکتهای نهفته است.
عکسهایی که توسط شهروندان تهیه میشود از لحاظ حرفهای و تکنیکی از کیفیت بالایی برخوردار نیستند، چون معمولا از سوژه اصلی دور هستند، کادربندی مناسبی ندارند و ... به هر حال موبایل است و باید با دوربینهای حرفهای عکاسی تفاوتی داشته باشد! و البته تعداد اندکی از شهروندان در رابطه با عکاسی، آموزشی دیدهاند.
فیلمها نیز از لحاظ حرفهای و تکنیکی از کیفیت تصویربرداری یک دوربین مستقر مثل دوربین برنامه درشهر برخوردار نیستند، بیشتر کادر آن یا آسمان است یا پس سر افراد جلویی، دست فرد به دلیل خستگی به لرزش میافتد که تاثیر آن در فیلم مشهود است، لحظههایی ثبت میشود که هیچ خبری نیست و حتی صدایی پخش نمیشود.
اما اگر فردی دور از این رویداد یکی از فیلمهای تهیه شده را با آگاهی از علت مراسم و ... ببیند، آن فیلم میتواند باعث انتقال حس و حال مراسم به او شود. اما اگر شهروندی هوشمندانه و آگاهانه از امکانات موجود استفاده کند میتواند، عکس و فیلم با کیفیتی تهیه کند، مخاطبان را به سوی خود جلب کند، حتی اگر از سوژه اصلی دور باشد و امکان ورود به بخشهای ممنوع را نداشته باشد.
عاقبت عکسها و فیلمهای تهیه شده چه میشود؟شاید برخی تصاویر را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند.
برخی آن برای اطلاعرسانی به خانواده خود تهیه میکنند.
برخی از آن برای اثبات حضور در چنین مراسمی، پزدادن به دوستان و کسب جایگاه و وجهه اجتماعی استفاده میکنند.
برخی جهت اثبات ارادت خود آن را منتشر میکنند.
و ...
اما در واقع فضای گوشی پر میشود، اپلیکیشنها به کندی کار میکنند، گوشی هشدار میدهد و اینجاست که شهروندان در بازنگری فضای گوشی، عکسها و فیلمهایی را که کیفیت ندارند و فضای گوشی را اشغال کرده پاک میکنند.
بعد از گذشت چند روز با فروکش کردن این رویداد اجتماعی، تمام عکسها و فیلمها را پاک میکنند یا در حافظه جانبی نگهداری میکنند.
شهروندان در اینگونه اجتماعات تجربههای مختلفی کسب میکنند. یک بار پر شدن فضای گوشی و لنگماندن در برنامهای دیگر باعث میشود که تصویربرداری را همیشه حساب شده انجام دهد.
گاهی کار را باید به عکاسان و خبرنگاران واگذار کرد و با جان و دل به مراسم پرداخت، در صورت نیاز بعدا عکسها و فیلمهای تهیه شده را روی سایت خبرگزاریها میتواند دید.
تجربه دیگر آن است که شهروندان متوجه میشوند جایی که اتفاق افتاده و نه خبرنگاری است و نه دوربینی، از صحنه تصویربرداری کند و ...
شاید در این تجربهها و دلایل تصویربرداری تناقض وجود داشته باشد، ولی هر شهروند با توجه به تصمیم خود روشی را برگرفته از منطق خویش انتخاب میکند.