جریان راست ایران به دنبال رسیدن به خرد جمعی است و مصباح یزدی به دبنال اجتهاد شخصی است و این یعنی تفاوت بزرگ آیتالله با اصول گرایان ایران. همین تفاوت میتواند باعث شود که این خط این دو هیچگاه به هم نرسد و هرکدام مسیر خود را بروند.
تدبیر24: مصطفی داننده - نتیجه انتخابات ۹۲ ریاست جمهوری یک درس بزرگ برای جریانهای سیاسی کشور بود. تلاشهای مثلث « هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و ناطق نوری» برای به قدرت رساندن حسن روحانی با پیاده سازی استراتژی وحدت، تبدیل به یک نت موسیقی برای سمفونیهای سیاسی کشور شد. سمفونی که حاصلش یک موسیقی فاخر به نام « وحدت » است.
اصولگرایان و اصلاحطلبان بر اساس همین استراتژی به دنبال رسیدن به وحدت هستند تا به واسطه آن بتوانند کرسیهای سبز مجلس دهم را به خود اختصاص دهند. این سیاسیون فهمیدهاند که وحدت، حلقه مفقوده آنان طی سالهای گذشته بوده است. شاه بیت، تورق سیاسیون از انتخابات گذشته یک جمله است که « ای کاش در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس وحدت میکردیم»
عدم وحدت اصلاحطلبان در سال ۸۴ و حضور « هاشمی، معین، کروبی و مهرعلیزاده» زمینه را برای پیروزی محمود احمدی نژاد فراهم کرد تا اصلاحطلبان دوری هشت ساله از قدرت را تجربه کنند. واگذاری قوه مجریه به حسن روحانی نیز حاصل یک عدم وحدت سیاسی در جریان اصول گرایی بود. حضور همزمان « قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی و ولایتی» یک نتیجه برای اصولگرایان داشت و آنهم دوری از صندلی ریاست قوه مجریه بود.
بعد از این تجربههای پندآموز که مصداق آموختن از تاریخ است، دو جناح اصلی کشور به دنبال رسیدن به یک لیست مشترک با حضور قوی ترین نیروهای خود هستند. تکلیف اصلاح طلبان که مشخص است آنها میخواهند مثلث 92 در اسفند 94 نیز تکرار شود اما اصول گرایان در این مسیر بازهم به دنبال احیای شیخوخیت هستند تا از طریق آن بتوانند کرسیهای سبز مجلس را به خود اختصاص دهند.
جریان راست ایران یا همان اصول گرایان به خوبی میدانند که مجلس شورای اسلامی با توجه به شرایط موجود تنها نهادی است که میتواند آنها را در قدرت نگه دارد و اجازه ندهد اصلاح طلبان بازهم به نهاد قانون گذاری ایران راه پیدا کنند. اصول گرایان که در سالهای نه چندان دور خاطره خوشی شیخوخیت را تجربه کردند و با نفوذ چهرههای سرشناس خود در میان مردم توانسته بودند پیروزیهای بی شماری به ویژه در مجلسهای چهارم و پنجم به خود اختصاص دهند، بازهم به دنبال احیای این شیوه هستند.
درگذشت آیتالله مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی ضربه سنگینی به این جریان سیاسی بود چون این گروه دو زعیم اصلی خود را از دست داد و به خاطر همین برخی چهرههای اصول گرا به دنبال پیدا کردن جایگرینی برای این دو و ریش سفیدی اصول گرایان رفتند. سید رضا تقوی، عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز تهران و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، این روزها در غیاب آیتالله مهدوی کنی و عسگراولادی و ناطق نوری که اعلام کرده است دیگر فعالیت سیاسی نمیکند، وظیفه ایجاد یک ریتم منسجم برای سازهای اصول گرایی برعهده دارد.
او که طی چندماه گذشته بارها و بارها مسیر تهران تا قم را برای دیدار با شیوخ قم نشین طی کرده است و تلاش میکند میان دو این شهر مهم سیاسی ایران یک پیوند سیاسی ناگسستنی ایجاد کند. تقوی، گام بلند برنامه طراحی شده خود برای وحدت اصول گرایان را، مجاب کردن«آیتالله قم نشین» برای وحدت با دیگران اصول گرایان میداند. او به خوبی میداند نه جامعتین و نه احزاب سیاسی اصولگرا هیچکدام ساز مخالف وحدت نمیزنند و تنها جبهه پایداری است که میتواند « پسر بد» این بازی لقب بگیرد. به خاطر همین معنا، راضی کردن آیتالله مصباح میتواند برگ برنده تقوی برای انتخابات مجلس دهم باشد.
در این میان جامعه روحانیت مبارز نیز بعد گذشت چهلمین روز از درگذشت آیتالله مهدوی، آیتالله موحدی کرمانی را به عنوان زعیم خود انتخاب کرد تا ماجرای وحدت اصول گرایی وارد فاز تازهای شود. تلاشهای تقوی برای وحدت اصول گرایان و پیوند با آیتالله مصباح یزدی در زمانی بود که آیتالله مهدوی کنی در بستر بیماری بودند اما امروز این تلاتشها باید در مسیر ایتالله موحدی کرمانی برگزار شود. آیتالله موحدی از چهرههای آرام و معتدل جریان راست ایران است و آیتالله مصباح از نیروهای تندرو این جریان که هیچگاه حاضر به وحدت با جریان راست نشده است و تشخیص شخصی خود را حجت میداند و نه نظر عقلای اصول گرا.
جبهه پایداری و آیتالله مصباح یزدی انتظار داشتند که بعد از در گذشت آیتالله مهدوی کنی و با توجه به تلاشهای تقوی، عبای زعامت اصول گرایان بر دوش آیتالله مصباح بیفتد و همه گروهها با او به عنوان رهبرمعنوی اصول گرایان بیعت کنند. اما تصمیم اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران برای انتخاب موحدی کرمانی به عنوان کسی که از نظر اخلاق سیاسی و دینی شباهت زیادی به مهدوی کنی دارند نشان دادند تمایل چندان به این تئوری ندارند و اعتدال را به تندروی ترجیح میدهند.
محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان نیز در سخنان و گفتوگوهای خود بارها اعلام کرد که جامعه روحانیت مبارز را به عنوان رهبر اصول گرایان قبول دارد و زیر نظر آنها فعالیت خواهد کرد. اصول گرایان به خوبی دریافتهاند که با سرلوحه قرار دادن شعار اعتدال میتوانند مسیر مشخص و امن سیاسی را برای خود انتخاب کنند. این جریان سیاسی به خوبی پی به این معنا برده است که دیگر مردم از گروههای تندرو و شعارهای افراطی استقبال نمیکنند. انتخاب آیتالله موحدی و سخنان باهنر نشان میدهد که داستان وحدت اصول گرایان با آیتالله مصباح به پایان خود رسیده است مگر اینکه رئیس موسسه امام خمینی، خود را با این شرایط جدید اصول گرایان تطبیق دهد. مسیر آیتالله قم نشین با طریق اصول گرایان بسیار متفاوت است. جریان راست ایران به دنبال رسیدن به خرد جمعی است و مصباح یزدی به دبنال اجتهاد شخصی است و این یعنی تفاوت بزرگ آیتالله با اصول گرایان ایران. همین تفاوت میتواند باعث شود که این خط این دو هیچگاه به هم نرسد و هرکدام مسیر خود را بروند.