همین عدم توافق در دور قبلی مذاکرات نیز با اینکه تحریمی به تحریمها اضافه نکرده بود و حتی داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد کرده بود باز هم تاثیر روانی منفی روی شاخصهای اقتصادی مثل بورس گذاشت . . .
تدبیر24: یکی از مقامات ارشد کشور وقتی ایران در جریان مذاکرات سرانجام قطعنامه 598 را پذیرفت، جلسهای گذاشت تا مدیران وزارت خارجه را نسبت به ابعاد این تصمیم آگاه کند. وی سخنرانی خود را با این جمله شروع کرد « فی التاخیر آفات» و توضیح داد که اگر توافق با تاخیر انجام میشد، ضررها و زیانهای زیادی برای ایران داشت. امروز که بیست و چند سال از آن روز میگذرد نیز ایران در شرایطی مشابه آن روز به سر میبرد و هرچقدر سریعتر توافق جامع صورت بگیرد، ضرر و زیان کمتری برای ایران خواهد داشت.
البته این به آن معنا نیست که هر توافقی را به هر شکلی بپذیریم اما باید به تبحر و تجربه و تخصصی که نزد مذاکره کنندگان ایرانی وجود دارد اعتماد کنیم چنانچه مقام معظم رهبری و رئیسجمهور نیز بارها و بارها توانایی این افراد را تایید کردهاند. واقعا همه باید اجازه دهند مذاکره کنندگان کار را ادامه دهند و به جایی برسانند. رسیدن به توافق و این مرحله از مذاکرات یک خواست و نیاز دوطرفه بود. دو طرف نیازمند آن هستند تا با منطق مذاکره کنند و طرف ایرانی نیز در این آزمون تا به حال نمره قبولی گرفته است. چنانچه آثار و برکات آن را در کشور دیدهایم. روند یک سال و چند ماهه حضور تیم جدید در مذاکرات هستهای نشان میدهد که ایران روند تازهای را آغاز کرده و باید تلاش کنیم که این روند همچنان حفظ شود. ما در دورههای قبل نتایج مذاکرات و بیانیهخوانی را دیدیم و نباید به آن نقطه بازگردیم. البته باز تاکید میکنم که توافق در هر شرایطی مورد نظر هیچکس نیست اما رصد نحوه مذاکرات در یک سال گذشته نشان میدهد که مذاکرات مبتنی بر عقلانیت پیش میرود.
وقتی وزیر خارجه آمریکا چهار روز در وین برای مذاکره با طرف ایرانی ساکن میشود و از آن طرف وزیر خارجه ایران نیز 7روز برای رسیدن به توافق مذاکره میکند نشان میدهد انگیزههای دو طرف برای رسیدن به توافق فراوان است. هر مذاکرهای دو وجه و دو طرف دارد و اگر دو طرف به رضایتمندی برسند توافق ادامه خواهد داشت. اما اگر یک طرف صرفا بگوید و آن طرف گوش بدهد، اتفاقی شبیه گذشته میشود که روند رسیدن به توافق را پیچیده کرده بود و دو طرف صرفا به خواندن بیانیه میپرداختند. امروز مذاکرات درباره دو مسئله است؛ اول درباره سطح فناوری و تعداد سانتریفیوژها و دوم پیرامون سطح تحریمها.
در مورد اول، شایعات و شواهد مبتنی بر رسیدن به توافق بود و ظاهرا مناقشهای بین دو طرف نبود مگر اینکه یکی بخواهد در این مراحل آخر «جر» بزند. به یاد داشته باشیم چندی قبل اوباما گفته بود دلم میخواهد ایران هیچ سانتریفیوژی نداشته باشد ولی این خواسته با واقعیت نمیخواند. این اظهارنظر یعنی آمریکا حق ایران را در غنیسازی اورانیوم پذیرفته است. اما مسئله دوم تحریمهاست. در این مورد نیز ایرانیان باید دقت کنند درخواست لغو همه تحریمها یکشبه امکانپذیر نیست چون تحریمها خاستگاههای متفاوتی دارند. ممکن است مذاکره کنندگان ایران به این بسنده کنند که با این سازوکار تحریمها را در یک دوره زمانی لغو خواهند کرد و اگر مذاکره کنندگان این اجازه را داشته باشند شاید رسیدن به توافق سهلالوصول باشد اما اگر هرکدام از طرفین از موضع یک مذاکرهکننده خارج شوند و از موضع قدرت با هم برخورد کنند طبیعتا تاثیر منفی بر نتیجه مذاکرات و البته بر بازار و اقتصاد خواهد گذاشت.
چنانچه همین عدم توافق در دور قبلی مذاکرات نیز با اینکه تحریمی به تحریمها اضافه نکرده بود و حتی داراییهای بلوکه شده ایران را آزاد کرده بود باز هم تاثیر روانی منفی روی شاخصهای اقتصادی مثل بورس گذاشت. باید این تصمیم و اراده سیاسی را گرفته باشیم تا به یک توافقی برسیم که مرضیالطرفین باشد و احساس رضایتمندی درباره این توافق در مردم ایجاد شود. در غیر این صورت اگر در این دوره هم به توافق نرسیم، تاثیرات مخرب بر اقتصاد هر دو طرف مذاکره کننده خواهد داشت.