شاید در محافل خودمانی زیاد شنیده باشید که مردم ایران در کار گروهی ضعیف هستند و از مقایسه این ضعف جامعه ایرانی با جوامع دیگر مانند ژاپن احساس ناراحتی کرده باشید. به مثال این موضوع گفته میشود که ایران در ورزشهای فردی موفق است و این نشان از توانمندیها و استعداد ایرانیان دارد، اما در ورزشهای گروهی که پای کار تیمی قوی به میان میآید ضعیف عمل میکنند. در مثلهای رایج سیاسی هم به شوخی گفته میشود که ایرانیها وقتی یک نفر باشند مدعی سیاست هستند، اگر دو نفر شوند حزب تشکیل میدهند و اگر جمعشان به سه نفر برسد انشقاق میکنند و...
تدبیر24: شاید در محافل خودمانی زیاد شنمهدی جعفری ندای ایرانیانیده باشید که مردم ایران در کار گروهی ضعیف هستند و از مقایسه این ضعف جامعه ایرانی با جوامع دیگر مانند ژاپن احساس ناراحتی کرده باشید. به مثال این موضوع گفته میشود که ایران در ورزشهای فردی موفق است و این نشان از توانمندیها و استعداد ایرانیان دارد، اما در ورزشهای گروهی که پای کار تیمی قوی به میان میآید ضعیف عمل میکنند. در مثلهای رایج سیاسی هم به شوخی گفته میشود که ایرانیها وقتی یک نفر باشند مدعی سیاست هستند، اگر دو نفر شوند حزب تشکیل میدهند و اگر جمعشان به سه نفر برسد انشقاق میکنند و نمیتوانند با یکدیگر به توافق برسند مگر آنکه بر روی ریاست تام و تمام یک نفر اجماع کنند. اما آیا به راستی اینچنین است و راهی هم برای حل آن نیست؟
انطباق مناسبات سیاسی بر مناسبات خانوادگیرفتارهای سیاسی یک جامعه را میتوان نور خارج شده از منشور فرهنگ آن مردم دانست. در رفتارشناسی جامعه ایرانی مشخصا به نظر میرسد که بخشی از این مدل رفتاری (که البته با قاطعیت هم نمیتوان آن را به کل جامعه تعمیم داد) مطابقت قابل توجهی با مدل تصمیمگیری و عملکرد کانون خانواده دارد. در طرح عرفی خانواده ایرانی پدر (مرد اول گروه) رئیس و مسئول است که وظیفه تامین معاش اعضای خانواده را دارد و از این رو فرزندان هم تا پیش از ازدواج و تشکیل خانوادهای دیگر و مادامی که در نقش فرزند خانواده هستند اطاعت از پدر میکنند و عملا سیاستهای خانواده در اقتصاد و دیگر وجوهات توسط پدر ترسیم میشود. همچنین در خانواده سنتی ایرانی حریم خصوصی به شکل مشخص برای اعضا و فرزندان تعریف نمیشود. در خانواده سنتی ایرانی علقه و وابستگیهای عاطفی هستند که روابط را تعیین میکنند و نه روابط کار گروهی به معنای مدرن آن و بیش از آنکه حقوق و واقعیت تعیین کننده باشند، این شیخوخیت پدر است که مناسبات و تصمیمات نهایی را مشخص میکند.
از بررسی روابط اجتماعی رایج در جامعه ایرانی با کیفیت روابط سیاسی آنان مشخصا میتوان پی به این نکته برد که این دو مبحث تشابهات بسیاری به هم دارند و شاید نوع این رفتار سیاسی نیز برآمده از همان مناسبات اجتماعی و خانوادگی باشد که ایرانیان در آن رشد و تربیت پیدا میکنند. این تطبیق را به راحتی میتوان در خصوص جوامعی دیگر مانند روسیه، آمریکا و ژاپن نیز انجام داد و این مشابهت را در رفتار اجتماعی مردمان آن کشورها هم مشاهده کرد. الگوی خانواده مدرن در عرف دنیای جدید خانوادهای است که در آن پدر قدرت مطلق و مالک خانواده نیست و فرزندان از بدو تولد دارای حقوق و حریم خصوصی هستند. در حالی که با رسیدن به نوجوانی و جوانی ناگزیر به کسب درآمد مستقل نیز هستند، در اتخاذ تصمیمات و سیاستها بعضا میتوانند مستقل عمل کنند و ناگزیر به تطبیق عملشان با منویات رئیس خانواده نیستند.
تحولات تدریجی جامعه ایرانیگسترده شدن ارتباطات جامعه ایرانی با دیگر ملل دنیا باعث شده تا این مقوله فرهنگی مهم ایرانیان نیز به تدریج به دچار تغییراتی شود. در حال حاضر به نوعی میتوان مدل روابط اجتماعی ایرانی را در گذاری بین سنت و مدرنیته ارزیابی کرد که در این مسیر به دنبال کسب هویت جدید خود با تناسب توامان با جهان قرن ۲۱ و همچنین سنت ایرانی و اسلامی است.
مدل تنظیم مناسبات در احزاب ایرانی را نیز شاید بتوان از همین منظر بررسی کرد. اما در اینجا به جای خانواده سنتی و مدرن، کلمات قراردادی مطابق عرف جاری به کار تشکیلاتی هیاتی و کار تشکیلاتی مدرن تبدیل میشوند. حزب به خودی خود یک مفهوم مدرن است اما در کشورمان عموما تنها نام آن بر سر در احزاب است و قلبا همان قواعد کار هیاتی سنتی در آنها جاری است. از جمله مشکلات تحزب و موانع شکلگیری و قوام یافتن آن در ایران میتوان به همین مورد اشاره کرد که عملا در اغلب احزاب ایرانی سعی میشود همان قواعد کار هیاتی پیاده شود و شاید هم ایرانیان به تبع کیفیت تربیت خود در خانواده و فرهنگ ایرانی خودشان احزاب را به این سمت حرکت میدهند و در وهله اول پدری قادر برای خود پیدا میکنند و تبلیغ و تبعیت از او را کار تشکیلاتی و حزبی مینامند و در نهایت هم این پدر و صاحب است که پس از دستیابی به منافعی آن را در میان مریدان خود بر اساس میزان ارادتشان تقسیم میکند.
سیاسیون پیشرو در تحولات اجتماعی باشندبه نظر میرسد تا زمانی که سعی بر این باشد که قواعد کار هیاتی را در قالب حزب بریزیم همین آش و همین کاسه باشد و تحزب کشورمان در همین وضعیت تبدار و مریض باقی بماند. اگر بخواهیم احزاب واقعی با مفهوم صحیح آن را ایجاد کنیم چارهای نداریم که به سمت تنظیم حرفهای مناسبات در احزاب برسیم حتی با گذاری تدریجی. در کار هیاتی ریشسفیدی، شیخوخیت، روابط شخصی و نسبی، احساسات، شجرهنامه افراد، سیاستهای یک طرفه و از بالا به پایین، عدم دخالت خرد جمعی در تصمیمگیریها، نامدون و کوتاهمدت بودن برنامهها، محدود کردن اعضا در کف مجموعه و... تعیین کننده هستند اما در کار تشکیلاتی حرفهای و مدرن مفاهیمی چون برنامه محور و آینده نگر بودن، برتری منطق بر احساسات، رشد برنامهریزی شده توان تحلیل و مسئولیت اعضا، قانونمند بودن، انضباط، دخیل بودن اعضا در تصمیمگیری و محدود بودن مسئول حزب به اعلام برآیند نظرات، اتخاذ تصمیمات طی سازوکار مدون تشکیلاتی و با توجه به خرد جمعی، توجه به آموزش، در نظر گرفتن ضوابط به جای روابط، توجه به سوابق و توانمندی افراد به جای نام خانوادگی و... جایگزین میشوند و شالوده کار را شکل میدهند.
بدیهی است که با توجه به در حال تکامل و تغییر بودن فرهنگ جامعه ایرانی در بین سه منشاء فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی، نمیتوان انتظار داشت که به ناگهان بتوانیم تمام قواعد کار حزبی مدرن را در احزاب ایرانی بگنجانیم و آن را جایگزین کار هیاتی نماییم. اما با در نظر گرفتن تحولات اجتماعی لازم است که فعالین سیاسی نیز تدریجیگرایانه این الزامات کار حزبی را در نظر بگیرند تا به مرور بتوانیم نهال نحیف تحزب در ایران را به درختی تنومند و پرمیوه تبدیل کنیم.
مهدی جعفری / سردبیر – عضو هیات موسس ندای ایرانیان