تدبیر24: او سالهاست در سیاست ایران حضور دارد. کهنه سیاستمداری که مبارزات سیاسی خود را ازقبل از انقلاب اسلامی آغاز کرده است. مرتضی الویری فعال و زندانی سیاسی دردوران پهلوی، نماینده دودوره اول مجلس، رئیس سازمان مناطق آزادتجاری، شهردار اسبق تهران وسفیرایران دراسپانیا بودهاست. الویری هماکنون در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور دارد. برای بررسی مهمترین مسائل روز کشور به دفتر الویری در مرکز تحقیقات استراتژیک رفتیم و با وی گفتوگو کردیم. شهردار اسبق تهران با تذکر به روحانی برای استفاده نکردن از ادبیات احمدینژادی درمقابل مخالفان دولت عنوان میکند: «این نوع ادبیات به برنامههای سازنده و راهگشای آقای روحانی لطمه وارد میکند. استفاده از عباراتی مانند «تازه به دوران رسیدهها»، «بروید به جهنم» و یا «بیسواد» به نوعی تکرار ادبیات احمدینژادی است. بنده از آقای روحانی دعوت میکنم که بهجای استفاده از ادبیات احمدینژادی به ادبیات آقای خاتمی روی بیاورد. الویری درمورد فساد اقتصادی در دولتهای نهم و دهم انحلال سازمان مدیریت از یک سو و افزایش غیرمنتظره و چشمگیر قیمت نفت را بهعنوان مهمترین عوامل برشمرده و میگوید: دلارهای پرحجم نفتی به مثابه سیل سهمگینی بود که تمام ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور را بههم ریخت. درحالی که اگر توسط سازمان مدیریت کنترل و هدایت میشد کشور بهخوبی به رشد اقتصادی سالانه هشت تا ده درصد میرسید و حصول به اهداف سند چشمانداز قطعی بود. اما آشفتگی مالی و بیبرنامگی، فساد اقتصادی را دامن زد. الویری همچنین درباره رابطه ایران و آمریکا تصریح میکند:«گفت و گوی دو جانبه ایران و آمریکا در حین برگزاری مذاکرات هستهای «یخهای» رابطه ایران و آمریکا را ذوب کرده است. دولت باید مذاکرات دوجانبه با آمریکا را فتحالباب مذاکرات آینده قرار دهد. در شرایط فعلی ما در مسائل مختلف به صورت غیرمستقیم با آمریکا در ارتباط هستیم و این ارتباط غیرمستقیم باعث شده که بسیاری از دلالها در این ارتباط به سودهای هنگفتی دست پیدا کنند. چرا ما کاری را که خود توانایی انجام آن را داریم به دست دیگران و با هزینه بیشتری انجام دهیم. ما باید دست دلالیسم در رابطه ایران و آمریکا را قطع کنیم و خودمان به صورت مستقیم با آمریکا وارد مذاکره بااحترام متقابل شویم. در ادامه
مبارزه با فساداقتصادی با افشای فساد 12هزار میلیاردی در دولتهای نهم و دهم وارد فاز جدید شده است.این در حالی است که دولت و قوای مقننه و قضائیه پیگیر دلایل فسادهای اخیر در کشور هستند. به نظر شما چرا دولت احمدینژاد در این زمینه موفق نبود؟
فساد در سیستم اجرایی کشور ما تنها مربوط به دولت آقای احمدینژاد نیست.ریشههای فساد اقتصادی در کشور ما به سالهای قبل از انقلاب اسلامی بازمیگردد. یک نمونه از فسادهای اقتصادی مربوط به دهه1340 و شخصی به نام تیمسار «کیا» بود که مالکیت برج معروف و بلند تهران را برعهده داشت.در نهایت املاک ایشان مصادره شد و یک موجی برای مبارزه با فساد در کشور در آن زمان به وجود آمد تحت عنوان «از کجا آوردهای». فساد اقتصادی پس از انقلاب اسلامی هم به شکلهای متفاوت و در دورههای مختلف در کشور وجود داشته است.مهمترین عامل فساد اقتصادی در کشورهم بازمیگردد به پررنگ بودن نقش دولت در اقتصاد کشور که آن هم به اقتصاد نفتی مربوط است.در کنار این مسئله باید به فقدان نظارتهای کافی در این زمینه اشاره کنم.اقتصاد نفتی، وابستگی نفتی را به ساختار سیاسی و اقتصادی کشور دیکته کرده است. به همین دلیل هنگامی که حجم عظیمی از فعالیتهای اقتصادی جامعه در اختیار دولت باشد و سیستم اقتصادی هم شفاف نباشد زمینه برای فساد اقتصادی مهیا میشود. دو عامل مهم در افزایش فساد اقتصادی در دولت احمدینژاد را میتوان رصد کرد. مهمترین عامل افزایش فسادها انحلال سازمان مدیریت وبرنامهریزی است. از وظایف چهارگانه سازمان مدیریت و برنامهریزی نظارت و ارزشیابی عملکرد بودجه کل کشور است. هنگامی که این سازمان تعطیل میشود میتوان عنوان کرد که «نظارت» تعطیل شده است.نبود نظارت و ارزشیابی مناسب باعث به وجود آمدن زمینههای فساد در سیستم اجرایی کشور میشود. عامل مهم دیگری که در زمینه فساد در دولت آقای احمدینژاد موثر بوده وفور دلارهای نفتی بدون کنترل و نظارتهای دقیق بوده است. کشوری که سالانه با بیست میلیارد دلار در زمان خاتمی اداره میشد، به یکباره با درآمد صد و بیست میلیاردی مواجه شد و با تصمیمات نابخردانه آقای احمدینژاد به مانند انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی و عدم تمکین به قوانین به سمتی هدایت شد که بهجای اینکه وضعیت مردم و کشور بهتر شود، روزبهروز با اقتصادی آشفته و فسادخیز مواجه شد. دلارهای پر حجم نفتی به مثابه سیل سهمگینی بود که تمام ساختارهای اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی کشور را بههم ریخت. درحالی که اگر توسط سازمان مدیریت کنترل و هدایت میشدکشور بخوبی به رشد اقتصادی سالانه هشت تا ده درصد میرسید و حصول به اهداف سند چشم انداز قطعی بود. اما آشفتگی مالی و بی برنامگی فساد را دامن زد. بنده تاحدودی از برخی از پرداختهای عجیب و غریب که توسط دولت احمدینژاد در سفرهای استانی صورت میگرفت اطلاع دارم.پرداختهایی که هیچ گونه کنترل و نظارتی روی آنها صورت نمیگرفت. دیوان محاسبات کشور در سال 1389گزارش داد که دو هزار مورد تخلف از بودجه توسط دولت آقای احمدینژاد در یک سال مالی صورت گرفته است. در کنار این مساله نامنظم بودن بودجه تنظیمی دولت و همچنین تأخیر در ارائه بودجه به مجلس و انفعال مجلس مزید برعلت شده بود که عملأموجب شد کارآیی بودجه کل کشور از بین برود و تصمیمات سیاسی و اقتصادی بیشتر به شخص و گروهی خاص مبتنی باشد.
مطالبات جریان اصلاحطلبی به عنوان حامی اصلی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به چه میزان از دولت تدبیر و امید محقق شده است؟آیا اصلاحطلبان به اهدافی که از دولت آقای روحانی انتظار داشتند دست پیدا کردهاند؟
این مساله برای همگان روشن است که آقای روحانی نامزد اصلی اصلاحطلبان نبوده بلکه نامزد مورد حمایت آنها بوده است.گزینههای اصلی اصلاحطلبان به دلایل مختلف در لیست نهایی کاندیداهای ریاستجمهوری جایی نداشتند.کاندیدای اصلی اصلاحطلبان آقای خاتمی بودند که ایشان بنا به دلایل مختلف از حضور در انتخابات انصراف دادند. بعد از ایشان آقای عارف جریان اصلاحطلبی را در بین هشت گزینه ریاستجمهوری نمایندگی میکردند.در نهایت اما بنا به تشخیص عقلای اصلاحطلبی آقای عارف به سود آقای روحانی که بهترین گزینه برای پیروزی در انتخابات بودند از انتخابات کنار کشید و آقای روحانی با حمایت کامل اصلاحطلبان به ریاستجمهوری برگزیده شد.اصلاحطلبان بعد از اینکه آقای روحانی کار خود را آغاز کردند به دنبال حمایت از ایشان بودند و در تمام مراحل تشکیل دولت در کنار آقای روحانی قرار داشتند و از ایشان حمایت میکردند.نکته مهم دیگر اینکه آقای روحانی وارث یک سیستم آسیبدیده در طول هشت سال گذشته بودند. زمانی که آقای روحانی سکان هدایت قوه مجریه را به دست گرفتند فضای بیاعتمادی از دولت وجود داشت. دولت آقای روحانی در زمان تشکیل، در عرصه بینالمللی نیز در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد و با مشکلات متعددی روبهرو بود. تحریمها در ابعاد مختلف کشور را با مشکلات زیادی روبهرو کرده بود. ارائه آمارهای غلط از سوی دولت دهم بیاعتمادی زیادی را در بین مردم به وجود آورده بود.دانشگاهها در وضعیت خوبی بهسر نمیبردند. در نتیجه سامان دادن به این همه مشکلات آن هم در طول مدتی کم ناممکن است. در کنار همه این مسائل، برخی از شکستخوردگان انتخابات ریاستجمهوری سال 92 هم تلاش میکردند از دولت آقای روحانی انتقامگیری کنند.با این وجود دولت در عرصه بینالمللی عملکرد قابل قبولی داشته است. وزارت خارجه دولت تدبیر و امید به بهترین شیوهای که امکان تعامل با جهان وجود داشته است موفق شده که چهره مناسبی را از ایران به جهانیان عرضه کند.اقتصاد کشور وضعیت سامانمندی پیدا کرده و مشکلات داخلی تا حدودی کاهش پیدا کرده است.درباره مطالبات اصلاحطلبان باید عنوان کنم که مطبوعات در دولت آقای روحانی وضعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده و فعال تر از گذشته هستند. تحرک و جنب و جوش بیشتری در بین احزاب و گروههای سیاسی به وجود آمده است.خرابیهای دولت گذشته که بنده آن را قبلا به زلزله هشت ریشتری تشبیه کردم به آن اندازه زیاد بوده که آواربرداری آن در سیستم اجرایی کشور نیاز به زمان بیشتری دارد. همینطور که شاهدید در روزهای اخیر برخی از مدیران میانی دولت احمدینژاد که در سیستم اقتصادی کشور به فساد پرداخته بودند شناسایی و دستگیر شدند. من نسبت به آینده خوش بین هستم. بهرغم آسیبهایی که تحریمها به اقتصاد کشور وارد آورده است و همچنین تبعات نامناسب کاهش قیمت نفت به اقتصاد کشور، من به آینده کشور امیدوار هستم زیرا میبینم که تصمیم گیران و مدیران ارشد در دستگاه اجرایی کشور با نگرشی علمی و کارشناسی و کلان نگر دنبال حل مشکلات هستند.
دولتها همواره با نقاط ضعف و قوت همراه بودهاند. شما چه انتقاداتی را به دولت آقای روحانی وارد میدانید؟
من معتقدم آقای روحانی در زمینه مسائل داخلی میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. هم اکنون وعدههای سیاسی یکی از مطالبات جدی افکار عمومی جامعه است که این مساله نیازمند تدبیر دولت آقای روحانی است. بنده انتقاد دیگری که نسبت به آقای روحانی وارد میدانم این است که ایشان برای بیان برخی مواضع خود بعضا از ادبیات احمدینژادی استفاده میکنند.این نوع ادبیات به برنامههای سازنده و راهگشای آقای روحانی لطمه وارد میکند.استفاده از عباراتی مانند «تازه به دوران رسیدهها»، «بروید به جهنم» و یا «بیسواد» به نوعی تکرار ادبیات احمدینژادی است. بنده خاضعانه از آقای روحانی دعوت میکنم که به جای استفاده از ادبیات احمدینژادی به ادبیات آقای خاتمی روی بیاورد.ادبیات آقای خاتمی به شکلی بود که در عین حالی که با صراحت و شفافیت مواضع خود را بیان میکرد اما هرگز از دایره ادب واخلاق خارج نمیشد وحرمت منتقدین خود را نگه میداشت. انتقاد دیگری که بنده به آقای روحانی وارد میدانم به سفرهای استانی دولت تدبیر و امید مربوط میشود.من هر بار که مشاهده میکنم آقای روحانی در یک ماشین سوار شده، دستانش بلند است و عدهای در پشت ماشین ایشان درحال دویدن و شعاردادن هستند عمیقا متأثر میشوم و بهصورت ناخودآگاه دوران احمدینژاد در ذهنم متبادر میشود. خوشبختانه در دولت آقای روحانی تصمیمات بودجهای بهصورت شخصی گرفته نمیشود و آقای روحانی در یک سازوکار قانونی بودجه را بین دستگاههای اجرایی تقسیم میکنند. آقای احمدینژاد در این زمینه کشور را به چند صد سال قبل بازگرداند.در گذشته یک حاکم خورجینهای قاطر خود را پر از سکه یا آذوقه میکرد و بعد به هر شهر که میرفت مردم دنبال قاطر او راه میافتادند و او سکهها و کالا را در بین رعیت توزیع میکرد و مردم هم از بذل و بخشش حاکم استقبال میکردند و خوشحال میشدند. این گونه اتفاقات در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته تحت هیچ شرایطی رخ نمیدهد. در کشورهای توسعهیافته برای خط به خط هزینههای عمومی برنامه ریزیهای قوی و همه جانبه صورت میگیرد و این برنامهریزیها در مقام اجرا و هزینه با شدیدترین تدابیر مورد نظارت و بازبینی قرار میگیرد. در کشورهای مدرن کسی نمیتواند به دلخواه و یا سلیقه خود پول بیتالمال را در جایی که برخلاف منافع ملی است هزینه کند. در این کشورها هیچگاه مشاهده نمیکنید که رئیسجمهور یک کشور در قالب سفر به شهرها و استانها اعتبارات دولت را توزیع کند. آقای روحانی باید هرچه زودتر سازمان برنامه وبودجه را فعال کند تا چهار عمل اصلی در حوزه دخل و خرج کشوریعنی برنامهریزی، بودجهریزی، نظارت و ارزشیابی متولی پیدا کند و از استفاده بدون ضوابط از بودجه در کشور جلوگیری به عمل آید.
آقای روحانی در سخنرانیهای اخیر خود عنوان کردند که عدهای «تازه به دوران رسیده» نگران ارزشهای انقلاب و اسلام نباشند.با توجه به سابقه مبارزاتی شما از قبل از انقلاب تاکنون، به نظر شما انقلابیون واقعی دارای چه ویژگیهایی هستند و تازه به دوران رسیدهها چه کسانی هستند؟
افرادی که آقای روحانی درباره آنها از تعبیر«تازه به دوران رسیده» استفاده کرده است شامل کسانی است که دارای اندیشههای افراطی هستند که عمق مبارزات سیاسی این افراد به دوران انقلاب بازنمیگردد و حتی در دوران دفاع مقدس هم حضور جدی نداشتند. بنده در این زمینه باید بگویم که برخی از افراد اصیل انقلابی هم با سیاستهای ایشان مخالف هستند.به همین دلیل اگر تعبیر «تازه به دوران رسیدهها» را برای تمام مخالفان دولت تدبیر و امید به کار ببریم به نوعی اجحاف در حق کسانی است که برای انقلاب زحمات زیادی کشیده اند.مسئله دوم این است که لفظ«تازه به دوران رسیده» معمولأ به کسانی اطلاق میشود که به دنبال کسب ثروت و منافع مادی هستند.این در حالی است که حتی کسانی را که برمبنای احساسات شخصی و یا جریانی دست به اقدامات رادیکال میزنند را نمیتوان مصداق لفظ «تازه به دوران رسیده» اطلاق کرد.استفاده از چنین الفاظی باعث کینهورزی و نقارمخالفان دولت میشود که به نظر من اصلأ به صلاح نیست.اگر آقای روحانی همان طور که بارها عنوان کردهاند از انتقاد استقبال میکنند باید به عنوان متولی اجرایی کشور زمینه انتقاد را هم مهیا کند.اگر کسی که انتقاد میکند با الفاظی مانند«تازه به دوران رسیده» مورد خطاب قرار بگیرد ممکن است تمایل خود را برای انتقاد از دست بدهد. البته منظور من انتقادهای سازنده و دلسوزانه است و نه تخریب وجهه دولت بر اثر غرضورزیهای شخصی و یا جریانی.یک سیستم و یا فرد هنگامی که بخواهد خود را اصلاح کند باید تلاش کند که منتقدین دلسوز که خیرخواه آن سیستم هستند را با خود همراه کند.هنگامی که آقای روحانی از چنین ادبیاتی درباره مخالفان خود استفاده میکند باعث بسته شدن فضای انتقادات نسبت به دولت میشود که در درازمدت ممکن است خود ایشان و دولت را با مشکلاتی روبهرو کند.
شما درصحبتهایتان عنوان کردید که برخی از انقلابیون اصیل هم نسبت به دولت آقای روحانی انتقادهایی را مطرح میکنند.این انتقادات کدام است؟
یک مورد از موضوعاتی که مورد انتقاد برخی از دلسوزان نظام قرار گرفته است مسئله مذاکره با آمریکا بوده است.آنها بر این عقیده هستند که مواضع سعید جلیلی و محمود احمدینژاد درباره مذاکرات هستهای صحیح تر بوده و با ارزشهای انقلاب و منافع ملی سازگاری بیشتری دارد.این عده اصل مذاکره با آمریکا را به هر قیمتی و به هر شکلی نفی میکنند و معتقد هستند که با دشمن نباید وارد مذاکره شدو این خط قرمز نظام و خون شهداست. همچنین در مورد سیاستهای داخلی، دولت روحانی را در مورد بهکارگیری نیروهای اصلاحطلب بهویژه آنان که درمورد انتخابات سال ٨٨ و اتفاقات آن مقطع حرف و تحلیلی غیر از تحلیل حاکمیت دارند مورد انتقاد قرار میدهند. من در عین اینکه با این دوستان اختلافنظر جدی دارم ولی آنها را نهتنها «تازه به دوران رسیده» نمیدانم بلکه در میان آنها آدمهای اصیل و شلاق خورده قبل از انقلاب نیز یافت میشود.
در جریان مذاکرات هسته ای شاهد این قضیه بودیم که مقام اول سیاست خارجی ایران و آمریکا بارها به شکل دوجانبه با یکدیگر به گفت و گو و مذاکره پرداختند. به نظر میرسد که در متن این مذاکرات گفت و گوی محتوایی ایران و آمریکا هم شکل گرفته است. شما آینده روابط ایران و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
من بر این باور هستم که به جز کشورهایی که ما موجودیت آنها را بنا به دلایل مبنایی به رسمیت نمیشناسیم باید با همه کشورهای جهان تعامل و ارتباط سازنده داشته باشیم.اگر ما نتوانیم با کشورهای جهان تعامل سازنده و دو طرفه داشته باشیم به ضرر منافع ملی مان در عرصه بینالمللی حرکت کردهایم. به هر حال آمریکا کشوری است که در اغلب مسائل جهانی حضور فعال دارد و با تولید ناخالص داخلی حدود پانزده تریلیون دلار در جایگاه اول کشورها قرار گرفته وحدود یک چهارم اقتصاد جهان را در اختیار دارد . در نتیجه ایجاد گفتمان مثبت و سازنده که در آن احترام متقابل و استقلال کشورها مورد تأکید باشد نمیتواند مسئله ناخوشایندی تلقی شود. من از حرکت و تدبیر آقای روحانی در این زمینه استقبال میکنم. بنده معتقدم این مذاکرات نباید تنها در حد مذاکرات هستهای باقی بماند و باید به دیگر عرصهها نیز کشیده شود. چه اشکال دارد که ما در زمینه مسائل منطقه، خاورمیانه و داعش که برای همه کشورهای جهان دارای اهمیت است و ایران در این موارد دست برتر را دارد با قدرتهای جهانی و از جمله آمریکا مذاکره کنیم. گفتوگوی دوجانبه ایران و آمریکا در حین برگزاری مذاکرات هستهای «یخهای» رابطه ایران و آمریکا را باز کرده است.دولت باید مذاکرات دو جانبه با آمریکا را فتح الباب مذاکرات آینده قرار دهد.در شرایط فعلی ما در مسائل مختلف اقتصادی و سیاسی به صورت غیرمستقیم با آمریکا در ارتباط هستیم و این باعث شده که بسیاری از دلالهای اقتصادی و سیاسی در این ارتباط به سودهای هنگفتی دست پیدا کنند.چرا ما کاری را که خود توانایی انجام آن را داریم به دست دیگران و با هزینه بیشتری انجام دهیم. ما باید دست دلالیسم اقتصادی و سیاسی در رابطه ایران و آمریکا را قطع کنیم و خودمان به صورت مستقیم با آمریکا وارد مذاکره و تعامل سازنده و با احترام متقابل شویم. نکته دیگر اینکه رقبای ما در منطقه به شدت با رابطه ایران و آمریکا مخالف هستند و از این «آب گل آلود ماهی میگیرند».در شرایط فعلی مهمترین رژیمی که مخالف رابطه ایران و آمریکاست رژیم صهیونیستی است.این رژیم به خوبی به این مساله آگاهی دارد که اگر رابطه ایران و آمریکا وضعیت خوبی پیدا کند،اسرائیل در مسائل مختلف متضرر خواهد شد.در نتیجه ما میتوانیم با حفظ منافع ملی و در جهت این منافع، وارد ارتباط مستقیم با آمریکا شویم و دلیلی برای هراس از مذاکره با آمریکا وجود ندارد.
بحثهای مختلفی مبنی بر اجماع شخصیتهای مختلف برای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم به وجود آمده است. تاکنون نام اشخاصی مانند آیتا... هاشمی، سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی، علیاکبر ناطقنوری و دکتر عارف در بین اصلاحطلبان به میان آمده است. شما احتمال اجماع این شخصیتها بر حول لیست اصلاحطلبان را چقدر جدی میدانید و گمان میکنید سرلیست اصلاحطلبان برای این انتخابات چه کسی خواهد بود؟
هم اکنون تا زمان انتخابات مجلس نزدیک به 15ماه زمان باقی مانده است. در طول این 15ماه هم اتفاقات متفاوتی ممکن است در فضای سیاسی کشور رخ بدهد که همه این اتفاقات در روند برگزاری انتخابات تأثیرگذار خواهد بود.بدون تردید در شرایط فعلی کشور که احزاب و سازمانهای سیاسی هنوز نفوذ و جایگاه بایسته خود را ندارند شخصیتهایی که نام بردید نقشی تعیین کننده در انتخابات میتوانند داشته باشند. درباره آقای ناطق نوری هم باید عنوان کنم که بنده شخصأ با ایشان در این زمینه صحبت کردم و نظر ایشان را برای انتخابات مجلس جویا شدم. ایشان هیچ گونه تمایلی برای حضور در انتخابات مجلس و همچنین ریاست مجلس آینده ندارند و به صراحت عنوان کردند که به هیچ عنوان در انتخابات مجلس شخصا ورود نمی کنند.اینکه ایشان کمک کنند که افراد خوش فکر ودلسوز در مجلس حضور پیدا کنند بحث دیگری است. علاوه بر ایشان کمکهای شخصیتهای تأثیرگذاری چون آیتا... هاشمی، سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی به جریان اصلاحطلبی میتواند این جریان را بیشتر وبهتر به اهدافی که برای خود تعیین کرده است نزدیک کند.در این بین تنها کسی هم که میتوان احتمال داد در انتخابات مجلس حضور پیدا کند دکتر عارف است. دکتر عارف در بین اصلاحطلبان و در بین چهرههای معتدل جریان اصولگرایی دارای جایگاه مطلوب وقابلتوجهی است و به همین دلیل میتواند به مجلس آینده کمک بسیاری کنند. با این وجود اگر فضای سیاسی بازتر شود با سعهصدر چهرههای جدیدتری هم به انتخابات مجلس ورود میکنند که باعث رونق و حضور گسترده مردم در انتخابات آینده خواهند شد.
از سوی دیگر اصولگرایان قرار دارند که با سه مشکل عمده مواجه هستند. اول اختلافات بین تندروهای این جریان و اصولگرایان سنتی،دوم درگذشت آیت الله مهدوی کنی به عنوان نقطه ثقل وحدت جریان اصولگرایی و سوم بازگشت محمود احمدینژاد به عرصه انتخابات که باعث برهم خوردنهارمونی جریان اصولگرایی شده است.به نظر شما اصولگرایان برای رسیدن به یک اجماع واحد چه استراتژی را در پیش خواهند گرفت؟
برخلاف جریان اصلاحطلبی که همه حول محور آقای خاتمی در حال برنامه ریزی برای انتخابات هستند،اردوگاه اصولگرایی حال و روز خوبی ندارد و با مشکلات متعددی دست به گریبان است.در نتیجه اجماع اصولگرایان برای انتخابات مجلس مسئله ای غیر محتمل است. اختلافات جبهه پایداری با اصولگرایان معتدل بسیار عمیق است. تصور هم میشود که این اختلافات همچنان به حال خود باقی بماند و اصولگرایان نتوانند برای انتخابات به وحدت برسند.
درباره دولت قبل هم باید عنوان کنم، جریان احمدینژاد را نه باید زیرمجموعه جریان اصولگرایی تلقی کرد و نه باید همراه با جریان اصلاحطلبی قلمداد کرد و بلکه این جریان را باید جریان پوپولیستی سیاست ایران نام گذاری کرد. تمسک به آمار و ارقام، ارائه وعده وعیدهای ناممکن به مردم و شیرین کردن کام آنان با درآمدی موقتی و ناپایدار از خصوصیات بارز این جریان است. تصور من این است که آقای احمدینژاد و تیمش خواهند آمد و در زمینه هزینههای انتخابات هم مشکلی نخواهند داشت. اینکه چرا میخواهند بیایند تصور میکنم مهمترین دلیل متوقف کردن پروندههایی باشد که یکی یکی در حال رو شدن است. تخلفات آقای احمدینژاد و گروه ایشان در طول هشت سال گذشته کم نیست. برخی از تخلفات این دولت هم اکنون درحال بررسی است. همین تخلف 12هزار میلیاردی هم یکی از تخلفات دولت قبل است. بهترین راه مسکوت ماندن این پروندهها و پروندههای مشابه دیگر هم این است که
احمدینژاد و تیم ایشان مجددا به قدرت برسند. احمدینژاد قصد بازگشت به قدرت دارد.