تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۴۴۱۲۶
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۸

بیشتر اختلافات سیاسی ناشی از حسادت‌های شخصی هستند

تدبیر24: سعید سیف - معتقد است که «رقابت سیاسی از‌‌ همان ابتدای انقلاب وجود داشت و آنچه امروز دیده می‌شود باز گشایی برخی عقده‌هایی است که به دلایل شخصی و سیاسی به وقوع می‌پیوندد» می‌گویم از کجا چنین حرفی را می‌زنید و او به ندای ایرانیان توضیح می‌دهد «می‌خواهم واقعیتی را به شما بگویم، در میان کسانی که انقلاب حضور داشتند همه یکدیگر را می‌شناختیم حتی از سال‌های قبل از انقلاب؛ متاسفانه آنچه امروز با نام دشمنی از آن یاد می‌شود و عده‌ای اخلاق را به نام آن زیر پا گذاشتند و می‌گویند اصول گرا و اصلاح طلب دشمن هستند و از هر روشی برای حذف هم استفاده می‌کنند زیر سوال بردن واقعیت است. بخش اعظم آن به خاطر حسادت‌ها و مشکلات شخصی برخی از افراد است که از سال‌ها پیش به جای مانده است» این‌ها بخش‌ها و بریده‌هایی از مصاحبه رسول منتجب نیا، قائم مقام اعتماد ملی با پایگاه خبری تحلیلی ندای ایرانیان است. این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:


طی روزهای اخیر برخی از افراد منتسب به جریان اصولگرایی مدعی‌ شده‌اند که اصلاح طلبان به دنبال براندازی بودند. چرا این روز‌ها جریان اصلاحات با این شکل مورد هدف قرار گرفته است؟

من اتهاماتی که به جریان اصلاحات طی چند روز اخیر صورت گرفته است را بی‌اخلاقی سیاسی می‌دانم. چراکه منتقدان اصلاحات پا را فرا‌تر از رقابت‌های جناحی نهاده‌اند و در این فضا اخلاق سیاسی دیگر معنا ندارد. متاسفانه فضا و گفتمان سیاسی در ایران به اتهام زنی، تهمت، دروغ و افترا آلوده شده است. بهترین تعبیر برای رفتار کسانی که مدعی هستند اصلاح طلبان برانداز هستند و اصلاح طلبی براندازی است انحطاط اخلاق سیاسی است. برخی از کسانی که این حرف‌ها علیه ما مطرح کردند یاران دیرین ما اصلاح طلبان در جریان انقلاب و دوران دفاع مقدس بودند. خوب می‌دانند که اصلاح طلبان با در دورن نظام پرورش یافته و محصول همین انقلاب هستند. بنابراین اتهام زدن این دوستان به جریان اصلاحات برای ما جای تعجب دارد.

شاید به دلیل رقابت سیاسی بخواهند این اتهام‌ها را بزنند، آیا اصلاح طلبان جوابی برای آن‌ها ندارند؟

رقابت سیاسی میان چپ و راست یا اصلاح طلب و اصول گرا امر تازه‌ای نیست. سال‌ها است که دو جناح سیاسی در کشور رقابت می‌کنند. اما هیچ‌گاه حجم تهمت‌ها و تلاش برای حذف کردن یک جناح با وارونه نشان دادن گفتمان آن به حدی که امروز است وجود نداشت. پس از وقایع و اتفاقات نا‌گوار ۸۸، این رسم بر جای ماند که هر کس هر جور که دلش می‌خواهد علیه فعالین سیاسی تهمت بزند. تهمت اخلاقی، سیاسی و همه چیز این روز‌ها رسم شده است. به جرات می‌توانم بگویم وارد دوران انحطاط اخلاق سیاسی شده‌ایم. تهمت زدن به شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی چنان عادی شده است که هیچ کس حتی رسانه‌ها هم از آن ابائی ندارد. متاسفانه در میان تمام افراد و گروه‌های سیاسی این انحطاط اخلاقی ریشه دوانده است. تهمت زدن آسان شده است، اما پذیرش اشتباه و نقد کمتر شده است. اتفاقات این روزهای صحنه سیاسی ایران در طول ۳۷ سال گذشته شاید بگوییم بیشتر کاملا نادر است. شما می‌گویید رقابت اما اتفاقاتی که میان گروه‌های سیاسی این روز‌ها می‌افتد رقابت نیست، انحطاط اخلاقی برخی از فعالین سیاسی است.

به هر حال خاصیت یک فعال سیاسی تلاش برای دستیابی به جایگاه بهتر است. شاید گروه‌ها هم از این معیار و متر استفاده کنند؟

معیار اگر اخلاق باشد، این روز‌ها نه فقط در این مورد که بار‌ها بخشی از فعالین سیاسی زیر پا گذاشته‌اند و این انحطاط اخلاق سیاسی است نه رقابت سالم. باید بنشینیم برای ابتذال اخلاقی کسانی که فضای سیاسی کشور را به هر صورت ممکن نه فقط در این مسئله خاص بلکه امروز فعالین سیاسی زیادی مورد تهمت واقع شدند و برای کسانی که فضای سیاسی کشور را به تهمت و افترا آلوده می‌کنند تا خود را ثابت کنند گریه کنیم. در مورد اتهام براندازی به اصلاح طلبان هم این نکته کافی است که بدانیم، اصلاحات برای بهبود خواهی، قانون مداری، شرایط بهتر و مطلوب‌تر جامعه ودموکراسی خواهی آمد. طبیعتا نقد هم در جریان بهبود خواهی این گفتمان برای جامعه سیاسی معنی پیدا می‌کند. هر آنچه غیر از این معنا و مفهوم را معنی دهد. اصلاح خواهی و اصلاح طلبی نیست و باید حساب آن را از اصلاح طلبی جدا کرد. کسانی که می‌گویند باید نظام جمهوری اسلامی ساقط شود و ساختارهای سیاسی آن باید تغییر پیدا کند اصلاح طلب نیستند. اما حالا چرا عده‌ای قلیل و ضعیف از به اصطلاح اصول گرایان، آن‌ها را اصلاح طلب می‌پندارند؛ تنها یک دلیل دارد آن‌ها از قدرت یافتن اصلاح طلبان و پایگاه اجتماعی این جریان می‌ترسند.

چرا باید بترسند به هر حال ممکن است قدرت اجرایی را نداشته باشند. اما حضور موثری در دیگر قوا دارند؟

با رویکردی که جامعه ایرانی به سمت روش اعتدال و گفتمان اصلاح طلبی دارد. می‌ترسند دو سال دیگر مجلس را هم از دست بدهند، بنابراین بهتر می‌دانند که اصلاح طلبان را یک خطر برای نظام قلمداد کنند. در میدان بی‌رقیب برنده بودن همیشه راحت است. البته اشتباه می‌کنند، جامعه ایران اعتدال گرا است هم در روش و هم در منش و افراطی شدن فضا را نمی‌پسندد.

از جمله اتهاماتی که به اصلاح طلبان وارد می‌کنند عبور آن‌ها از قانون اساسی و ولایت فقیه است؟

احترام به قانون و پایبندی به آن شعار انتخاباتی اصلاح طلبان از دوم خرداد به این سو همیشه بوده است. شما به عبور از قانون در دولت قبلی نگاه کنید و آن را با دولت اصلاحات مقایسه کنید چه چیزی را می‌بینید؟ طبیعتا واقعیت‌ها گویای همه چیز هستند. اما برخی دوست ندارند واقعیت‌ها را ببینند. چه کسی می‌گوید اصلاح طلبان از ولایت فقیه عبور کردند. واقعیت را بگوییم شخصیت‌های اصلاح طلب از پدید آوردندگان اصل ولایت فقیه بودند. بعد از رحلت حضرت امام (ره)، بیشترین نقش را در رهبری آیت ا... خامنه‌ای همین اصلاح طلبان شناخته شده بازی کردند. هر کسی راجع به این موضوع بحث دارد من مورد به مورد می‌توانم راجع به آن بحث کنم. تنها هدف حذف اصلاح طلبان با این بهانه‌ها است.

آن‌ها می‌گویند وقایع ۸۸ عامل این بحث‌ها بود؟

منزوی کردن اصلاح طلبان برنامه‌ای است که پنج سال است حداقل کلید خورد. در انتخابات ۸۸ دو طرف باختند و کشور بیش از همه آسیب دید. ما اصلاح طلبان تندروی‌های برخی از افراد منتسب به این جریان را می‌پذیریم، اصول گرایان هم باید اشتباهات خود را بپذیرند. ماجرای ۸۸ دو طرف داشت اما برخی دوست دارند فقط یک طرف را ببینند. اجازه بدهند تا همه کسانی که این روز‌ها نامشان به کرات برده می‌شود حرف بزنند و حتی اگر معتقدند که کسی جرمی مرتکب شده‌اند در میان مردم دادگاهی شود و حرف‌ها شنیده شود. اما به نظر من ۸۸ تمام شده است، تکرار وقایع ۸۸ تنها کاسبان آنرا در دو اردوگاه اصلی کشورمنتفع می‌کند. اما سال ۸۸ کاسبانی داشت که اگر در دکانش تخته شود دیگر نمی‌توانند بهره‌ای از این وقایع در دو اردوگاه اصلی کشور ببرند. ما می‌گوییم، کشور از بابت ادامه این بحث‌های بیهوده بسیار ضرر کرده است بالطبع ما اصلاح طلبان هم ضرر کردیم. ولی در انتخابات ۹۲ حضور پیدا کردیم چرا که دل در گرو نظام و کشور داشتیم، تا جلوی ضرر‌ها را بگیریم این به معنای پایان ماجراهای ۸۸ بود. حال این‌ها چه می‌گویند و چه می‌خواهند نمی‌دانم.

چرا معتقدید پس از خرداد ۹۲ همه چیز پایان یافت. برخی از فعالین سیاسی معتقدند پایان نیافته است؟

اوضاع جامعه، منطقه و جهان بین الملل تغییر کرده است. انتخابات ۹۲ و حضور تمام قد اصلاح طلبان میخی بود که بر تابوت تندروی زده شد. برخی متاسفانه نمی‌خواهند قضیه تمام شود.

ریشه این اختلافات را در کجا می‌دانید؟

می‌خواهم واقعیتی را به شما بگویم. در زمان انقلاب همه یکدیگر را می‌شناسیم حتی از سال‌های قبل از انقلاب. متاسفانه آنچه امروز با نام دشمنی از آن یاد می‌شود و عده‌ای اخلاق را به نام آن زیر پا گذاشتند و می‌گویند اصول گرا و اصلاح طلب دشمن هستند و از هر روشی برای حذف هم استفاده می‌کنند زیر سوال بردن واقعیت است. بخش اعظم آن به خاطر حسادت‌ها و کینه‌های شخصی است که از سال‌ها پیش به جای مانده است.

چرا ریشه تقابل را در این موضوع می‌دانید؟

رقابت سیاسی از‌‌ همان ابتدای انقلاب وجود داشت. آنچه امروز می‌بینید باز گشایی عقده‌هایی است که به دلایل شخصی و سیاسی به وقوع می‌پیوندد. متاسفانه برخی دشمنی شخصی و جناحی خود را جایگزین منافع ملی کردند و به عرصه رقابت سالم ضربه زدند. کینه توزی شخصی و حسادت‌ها از سال‌ها پیش وجود داشت. اما اینکه انتظار دارند مردم به حرف آن‌ها گوش دهند نشان می‌دهد که تحولات جامعه را درک نکردند. متاسفانه واقعیت همین است.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: