چند سال پیش وقتی یکی از دوستان خودارزشی پندار می گفت ما به هرکس که در هفته بیش از یک بار برود حمام می گوییم لیبرال فکر می کردم شوخی می کند اما وقتی این گفته مضحک او تبدیل به یک باور درمیان عده ای از سیاست بازان شد فهمیدم که حقیقتا جهالت انتها ندارد و گاهی خیلی چیزها که تو جدی شان نمی گیری می توانند به یک معضل هولناک تبدیل شوند.
تدبیر24: سیدعبدالجواد موسوی - این که امروزه به هر کس که گوشی برای شنیدن داشته باشد و در مقابل حرفی که شاید خیلی هم آن را نپسندد رگ گردن کلفت نمی کند و کف برلب نمی آورد می گویند لیبرال ریشه در همان بلاهتی دارد که آدمی را که در هفته بیش از یک بار به حمام می رفت لیبرال می خواندند. تنزل مفاهیم عمیق البته ریشه دارتر از این حرف هاست. از قدیم همین گونه بوده. هر مفهومی که پایش به کوچه و خیابان باز شده و به دست اراذل و اوباش افتاده فرجامی بهتر از این نداشته. دراین سال ها کم نبوده اند مفاهیمی که سرنوشتی این چنینی یافتند. نمونه بارزش غربزدگی. بحثی مهم و فلسفی که وقتی به دست اراذل و اوباش افتاد تبدیل شد به فحش ناموسی و جماعت فاقد فکر و ذکر بلایی بر سر این مفهوم آوردند که واضعان و مفسران اهل نظر هم جرئت نکردند در این باره سخن بگویند و میدان را به کسانی که خود مظهر تام و تمام غربزدگی مضاعف بودند واگذار کردند. حالا هم حکایت لیبرال و لیبرالیزم است. اول انقلاب این لفظ را به کسانی نسبت می دانند که اگر هم لیبرال نبودند دست کم از حیث ظاهر چنین اتهاماتی به آن ها می چسبید. حالا کار به جایی رسیده است که تلویحا و این اواخر تصریحا می گویند شهید بهشتی و شهید مطهری هم لیبرال بودند. چرا؟ فقط به این دلیل که معتقد نبودند هرکس را که مانند آن ها نمی اندیشد باید از حیزانتفاع ساقط کرد. آش آن قدر شور شده که صدای آن هایی که هیچ وقت درنمی آمده هم درآمده. بدون شک آن ها که به منافع زود گذر خود می اندیشند از این عوام زدگی در حوزه سیاست و مباحث نظری به شدت استقبال می کنند اما این عوام زدگی فقط و فقط به چنین حوزه هایی محدود نخواهد ماند و اتهامات احمقانه ای از این دست روزی دامن کسانی را خواهد گرفت که نباید بگیرد.