سعید لیلاز، تحلیلگر مسائل سیاسی و اقتصادی بیان کرد
برهم خوردن بساط رادیکال ها
همانطور که دیدید این گروه تندرو به خوبی موفق شدند چنان روابط خارجی ایران را رادیکالیزه کنند که دولت ایالات متحده، مهمترین بهرهها را از ..
تدبیر24: پیش
از سخن گفتن از دستاوردهای سفر آقای روحانی به نیویورک برای شرکت در اجلاس عمومی
سازمان ملل باید به شرایطی که این سفر در آن صورت گرفت، پرداخت. در 25سال
گذشته یک جریان مشخص در جمهوریاسلامی که من آن را جریانی رادیکال میدانم، تلاش
روشنی داشته است برای حاکم کردن رادیکالیزم در عرصههای داخلی و سیاست خارجی. این
جریان قصد داشت تا از طریق منزوی کردن جمهوریاسلامی ایران و ترسیم چهرهای تندرو
از جمهوریاسلامی و مردم ایران، با نظم بینالمللی موجود وارد چالش شود تا با بهرهگیری
از متشنج کردن فضا، مطامع اقتصادی و ژئوپلیتیک خود را برآورده کند. متاسفانه
در چند سال گذشته بخشی از این گروه در حاکمیت نفوذ پیدا کردند. همانطور که دیدید
این گروه تندرو به خوبی موفق شدند چنان روابط خارجی ایران را رادیکالیزه کنند که
دولت ایالات متحده، مهمترین بهرهها را از شرایط ببرد. تا پیش از این دولت ایالات
متحده در هیچ کجای جهان در منزوی کردن یک کشور یا در اعمال تحریمهای اقتصادی علیه
کشوری، چنین موفق نبوده است. اقتصاد ایران از کنترل خارج شد، اما نه به علت اعمال
تحریمهای پیدرپی؛ اقتصاد ما را ارادهای نابود کرد که به صورت مشخص و ویژه به
دنبال رادیکال کردن فضا بود. اما نباید این رادیکالیزم را مختص تهران دانست. در
واشنگن و تلآویو نیز تفکر رادیکال به صورت تاثیرگذاری فعال شده بود. تامین
منافع واشنگتن و تلآویو نیز در گرو حاکم شدن تندروهای داخلی در ایران بود. هرچند
دو گروه تندرو در ظاهر یکدیگر را مورد نکوهش قرار میدادند، اما در واقعیت مانند
دو تیغه یک قیچی عمل میکردند. با تشویق تندروی در کل منطقه خاورمیانه، تندروهای
داخلی به صورت سازمانیافته سرمایههای ملی را غارت کردند و بیکفایتیشان در
اداره اقتصاد کشور را از طریق تشویق تحریمها پوشش دادند؛ از سوی دیگر آمریکاییها
و اسراییلیها هژمونی خود را در منطقه خلیجفارس و کشورهای عربی تقویت میکردند.
آقای روحانی در چنین شرایطی، اقدام به برهم زدن اراده رادیکالهای جهانی کرد.
محصول اقدامات حسن روحانی بسیار مهم بود زیرا پس از تلاش برای تنشزدایی دولت یازدهم
دیگر رادیکالها نمیتوانند از غبار موجود در عرصههای داخلی و خارجی منتفع شوند.
به همین علت است که گروهی در داخل و گروهی در خارج از این تغییر سیاست جمهوریاسلامی
با لنگه کفش و سنگ استقبال کردند. معترضان داخلی در شرایطی حسن روحانی و دولت او
را به عقبنشینی متهم میکنند، که میدانند آقای روحانی نه امتیاز خاصی به طرف
مقابل داده است، نه قصد این کار را و نه فرصت کافی برای این کار را داشت. از سوی
دیگر ملت ایران یا گروههای اصلاحطلب حامی آقای روحانی نیز چنین توقعی از او
نداشتند. ما به دنبال دستیابی به اقتصادی قدرتمند هستیم تا بتوانیم با تکیه بر آن
به هژمونی ایالات متحده آمریکا «نه» بگوییم. یعنی هم حرف حساب بزنیم و هم به صورت
حسابشده حرف بزنیم؛ نه اینکه بیربط سخن بگوییم آن هم به روش غیراصولی. اما برای
کمک به حسن روحانی در پیمودن این راه دشوار، ناگزیر از آن هستیم که وفاق داخلی را
همچنان محکم و مستحکم نگه داریم. اراده جریان حاکمیت باید در این مسیر پابرجا باقی
بماند. حامیان دولت یازدهم باید توانایی لازم برای قانع کردن حاکمیت را داشته باشند.
حاکمیت باید مطمئن باشد که ما هم مانند حکومت قصدی جز سربلندی ایران و برخورداری
از حق غنیسازی انرژی هستهای نداریم؛ اما درعینحال میخواهیم در جهت توسعه
اقتصادی کشور گام برداریم. اما در بعد بینالمللی این دولت باید درکنار تکیه بر
اصل تنشزدایی بینالمللی، در صحنه منطقهای نیز به سرعت هرچه تمامتر روابط خود
را با ترکیه و عربستان احیا کند. احیای این رابطه منجر به تحکیم سیاست تنشزدایی
بینالمللی ایران میشود؛ البته ایران نیز باید بداند که بدون کمک گرفتن از ترکیه
و عربستان نمیتواند هیچ سیاست کلانی را در سطح منطقه اجرا کند. البته
لزوم تحکیم رابطه سهجانبه ایران، ترکیه و عربستان را باید به این دو کشور نیز
گوشزد کرد. بدون کمک ایران پیشبرد هیچ استراتژی در منطقه ممکن نخواهد بود. پس از
تحکیم این رابطه سهجانبه است که میتوان به سوی حل مشکل سوریه قدم برداشت.