اکنون تاوان حمایتهای خود را میدهند ولی چه حیف که مردم بیگناه فرانسه در این راه کشته میشوند و عموما نمیدانند چرا و به چه دلیل؟ آنها فکر میکنند اسلام و مسلمانان از راه رسیده و . . .
تدبیر24: اسلام رابطهای با تندروی و خشونت ندارد و برعکس اهل اعتدال، سلم و صفا و صلح و دوستی است. اینکه چند نفر پس از طی آموزشهایی در کشورهای عربی به فرانسه برگردند و بیدلیل یا با دلیل به این و آن حمله کنند و آنها را به قتل برسانند در هیچ مکتب انسانی و هیچ مذهب الهی توجیهپذیر نیست و محکوم است. چنانچه احساسات مذهبی، انگیزه چنین اقداماتی باشد، اینها ترورهای کور است. ما درک میکنیم که مردم فرانسه در موقعیتی بحرانی قرار گرفتهاند که ممکن است به دگرگونی اجتماعی و سیاستهای افراطی سوق پیدا کنند. اما دولت و مردم فرانسه باید احساسات خود را کنترل و مهار نمایند و اجازه ندهند مسلمانان این کشور به حاشیه رانده شوند و جامعهای دوقطبی بهوجود آید. یقینا مسلمانان فرانسه هم این اعمال تروریستی و خشونتبار را محکوم میکنند و رابطهای با آن ندارند. چنانچه مختصرا به ریشهیابی این حوادث پرداخته شود، میتوان گفت از یکسو 10 درصد مردم فرانسه غیربومی و عمدتا الجزایری هستند که سالهاست برای حقوق اجتماعی- سیاسی خود در فرانسه میجنگند و از سوی دیگر فرانسه بعد از انقلاب معروف خود، بهعنوان مهد آزادی شناخته شده و به اصول دموکراسی پایبند است. از سوی سوم، فرانسه همواره در سیاست خارجی، تهاجمی عمل کرده و با عملکرد خود برخی از کشورها یا ملتها را ناراضی ساخته که الجزایریها در صدر قرار دارند. بهعبارت دیگر اصول آزادی و دموکراسی در سیاست خارجی فرانسه کمتر تبلور یافته است و مردم فرانسه نقش کمی در این انتخاب دارند. شاید این معادله چندپارامتری را بهسادگی نتوان تفسیر و تحلیل کرد ولی تبعات آن بعضا چنین است: راستهای افراطی فرانسه بهدنبال موقعیتی هستند که اصول خود را در شرایط بحرانی تبلیغ و به پیش برند که ازجمله سیاستهای ضدمهاجرت آنهاست که در این شرایط فرصت تبلور پیدا میکند و نتیجه آن آزار و اذیت و ایجاد محدودیت علیه مسلمانهای غیربومی فرانسه است. چنانچه کمی به عقب برگردیم با شروع بهار عربی، از چهارسال پیش که دگرگونی اجتماعی- سیاسی در سوریه شروع شد، چند کشور منطقه و در راس آنها عربستان و ترکیه درصدد برآمدند از تظاهرات آرام مردم سوریه، گروههایی جهادی بسازند که به سرنگونی بشاراسد پرداخته و این گروههای جهادی ابزاری برای این قبیل کشورها جهت پیادهکردن سیاستهای منطقهای آنان شدند. همین مدل در دهههای 1360 و 1370 در افغانستان پیاده شد و از دامان آنان طالبان و القاعده متولد شدند که مظهر خشونت و تروریسم شناخته شدند. اما قدرتهای جهانی چون آمریکا و فرانسه بدون توجه به آثار و تبعات این قبیل اقدامات، به حمایت از این تندرویها پرداخته و با ارائه اسلحه، پول و آموزش نظامی، نسل سوم از افراطگرایان را در سوریه بهوجود آوردند به ترتیبی که داعش و القاعده شروع به سربازگیری از جوامع غربی و ازجمله فرانسه نمودند و چون نتوانستند با بشاراسد مقابله کنند، راهی خارج از مرزها شده و به بیثبات نمودن عراق، یمن و دیگر نقاط پرداختند. تروریسم هیچوقت حد و مرز نمیشناسد و صاحب خاصی ندارد. عربستان و ترکیه از کشورهای منطقه و آمریکا و فرانسه از قدرتهای بینالمللی که خود بهوجود آورنده این گروههای تروریستی بودهاند، اکنون تاوان حمایتهای خود را میدهند ولی چه حیف که مردم بیگناه فرانسه در این راه کشته میشوند و عموما نمیدانند چرا و به چه دلیل؟ آنها فکر میکنند اسلام و مسلمانان از راه رسیده و جامعه آنها را دچار تلاطم و بیثباتی و وحشت و ترور نموده است. درحالی که مشاهده میشود حمایتهای اشتباه دولت فرانسه از گروههای تکفیری موجب این تبعات شده است. بههر حال جمهوری اسلامی ایران از ابتدا هشدار داده بود که برخورد با تروریسم نباید گزینشی باشد بلکه تروریسم در هر زمان و مکان و توسط هر گروه و مکتب باید محکوم شود تا افراطگرایان روزنه امیدی پیدا نکنند که به اعمال تروریستی دست زنند. امروز مردم ایران در کنار مردم فرانسه قرار دارند و در احساسات آنها شریک هستند و امید میرود دولتهای ایران و فرانسه هم فصل مشترکهایی پیدا کنند که با تحلیل درست از حوادث و وقایع خاورمیانه به همکاری مشترک علیه گروههای تروریستی بپردازند. ایران از پیشقراولان مبارزه با تروریسم داعش در سوریه و عراق بوده درحالی که اجلاس پاریس برای مقابله با تروریسم داعش بدون حضور ایران برگزار شد و هرکدام راه خود را جداگانه طی کردند.