بیپولی انگیزهای بود که مرد جوان را به قتل دختری که با او رابطه داشت وادار کرد. متهم در دادگاه مدعی شد فقط قصد داشت سرقت کند و نمیخواست دست به جنایت بزند.
تدبیر24: بیپولی انگیزهای بود که مرد جوان را به قتل دختری که با او رابطه داشت وادار کرد. متهم در دادگاه مدعی شد فقط قصد داشت سرقت کند و نمیخواست دست به جنایت بزند.
به گزارش شرق، در جلسه رسیدگی به این پرونده که در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد؛ او در توضیح کیفرخواست گفت: «خانواده دختری جوان به نام لاله یکسال قبل به پلیس خبر دادند این دختر گم شده است. پلیس در حالی تحقیقات خود را برای پیداکردن این دختر آغاز کرده بود که هیچ سرنخی در دست نبود تا اینکه بعد از مدتها زنی جوان به نام فرشته به پلیس مراجعه کرد و گفت شوهرش دختری را به قتل رسانده است. این زن گفت: شوهرم وقتی که خیلی ناراحت بود جلوی من ایستاد و اعتراف کرد برای سرقت طلاهای دختری او را به خانه کشانده و سپس به قتل رسانده و حالا هم خیلی ناراحت است. از حرفی که زده بود شوکه شدم، اما نمیتوانم تحمل کنم. شوهرم زنی را بکشد و بعد هم موضوع را پنهان کند، به همین خاطر تصمیم گرفتم به پلیس خبر بدهم. وقتی گفتههای فرشته مورد بررسی قرار گرفت و شوهرش احمد نیز بازجویی شد؛ مشخص شد مقتول همان فرشته است. با راهنمایی احمد پلیس موفق شد جسد دختر جوان را کشف کند. با توجه به اعترافات مقرونبهواقع متهم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه او صادر شد.» سپس اولیایدم مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند و پذیرفتند که تفاضل دیه را نیز پرداخت کنند. در ادامه احمد -متهم پرونده- در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «مدتی بود کار نداشتم بیپولی فشار زیادی به من آورده بود و با همسرم به مشکل برخورده بودم، تا اینکه دوستم دختری را به من معرفی کرد تا با او ارتباط داشته باشم. دوستم گفت: با برقراری این رابطه آرام میشوی و چون با همسرت هم مشکل داری بهلحاظ عاطفی حالت بهتر میشود. من خیلی همسرم را دوست داشتم اگر بیکاری نبود به این وضعیت نمیافتادم. با دختر جوان که آشنا شدم، متوجه شدم طلای زیادی دارد. با خودم گفتم مدتی با این دختر ارتباط برقرار میکنم و بعد هم طلاهایش را میدزدم و حداقل برای مدتی پول دارم. از ابتدا فقط برای اینکه بتوانم پولهایش را سرقت کنم با او دوست شدم. در این مدت فهمیدم این دختر بهجز من با افراد دیگری هم ارتباط داشته است.»متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز با فرشته تماس گرفتم و گفتم میخواهم در خانه کمی خلوت کنیم. همسرم در منزل نبود، میدانستم که بهزودی برنمیگردد همهچیز را در خانه آماده کرده بودم و میدانستم اگر فرشته بیاید حتما طلاهایش هم همراهش خواهد بود. وقتی وارد خانه شدم اول با او رابطه برقرار و بعد هم خفهاش کردم و هرچه طلا در دست و گردنش بود درآوردم، سپس جسد را در ماشین گذاشتم و به جایی منتقل کردم. بعد از قتل حال روحیام خیلی بد بود هرروز هم بدتر میشدم و اصلا نمیتوانستم خودم را کنترل کنم ضمن اینکه رابطهام با همسرم هنوز ترمیم نشده بود. یک روز درحالیکه بهشدت عذاب وجدان داشتم دیگر نتوانستم تحمل کنم و به همسرم گفتم بهخاطر تو و بیپولی مجبور شدم آدم بکشم. ماجرای قتل را کامل تعریف کردم. فکر نمیکردم زنم مرا لو بدهد ولی چند ساعت بعد ماموران آمدند و من را بازداشت کردند. راستش اگر او هم مرا لو نمیداد خودم را تسلیم میکردم چون عذاب وجدان شدیدی داشتم.» بعد از متهم، وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیاتش را مطرح کرد زمانی که نوبت به متهم رسید تا در آخرین دفاعیاتش را بیان کند، گفت: بیکاری و بیپولی باعث شد این کار را بکنم و بهخاطر قتلی که مرتکب شدهام واقعا پشیمان هستم و درخواست دارم اولیایدم مرا ببخشند. اشتباه بزرگی کردم، قصدم این نبود که به دختر آنها آسیبی وارد کنم؛ فقط بهخاطر اینکه طلاها را بدزدم این کار را کردم.» بنا بر این گزارش هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.