این
بود که به فکر افتادم سری به کمپهای ترک اعتیاد بزنم و از نزدیک و در گفتوگوی رو
در رو و چشم تو چشم، به من بگن که وقتی به قول خودشون فاز توهم میگیرن چی میبینن.
با
هماهنگی رئیس کنگره احیای انسانی 60 قرار ملاقات با یک معتاد شیشهای که انگار
خیلی هم در زمان مصرف، توهم داشته جور شد.
ترسی
ناشناخته برای انجام اولین تجربه گفت و گو با این افراد، تمام وجودم رو گرفته بود
اما برخلاف تصورم با ظاهری آراسته مثل آدمهای معمولی وارد اتاق مصاحبه شد.
با
لبخندی بر لب خواست که اول من شروع کنم و من هم گفت وگو را با این سؤال آغاز کردم:
* چی شد که به سمت شیشه رفتی؟ اینکه میگن معتادای شیشهای
توهم میزنن درسته؟
من
5، 6 سال
مصرف کننده تریاک بودم برای اینکه تریاک رو بذارم کنار با شیشه آشنا شدم و به سبک
سقوط آزاد در خونه یا به قول بچهها ترک یابویی تریاکو گذاشتم کنار.
دو،
سه ماهی پاک بودم اما همیشه یک خلائی داشتم و به دنبال حال بهتری بودم، همیشه خمار
بودم، خواب خراب داشتم، مشکل گوارشی پیدا کرده بودم اما به خاطر یه باور غلط که
شیشه اعتیاد نداره مصرفش کردم.
اون
موقع گل کرده بود که شیشه اعتیاد نداره چون مرفین نداره و مثل تریاک و حشیش سیمکشی
و درد نداره، پس بدن هم تخریب نمیشه.
منم
برای حل مشکل روحی رفتم سمتش.
* اولین بار از کجا تهیه کردی؟
از
خیابون، البته اولین بار یکی از دوستام منو به یه مکانی دعوت کرد. همه تریاک رو
گذاشته بودن کنار و میخواستن شیشه بکشن و در حق من مثلاً ثواب کنن، ما هم رفتیم و
کشیدیم. دم اول، دوم به سوم نکشید که گُر گرفتم.
هیچ
وقت یادم نمیره انگار کسی داشت منو از زمین بلند میکرد، من واقعاً اینو حس کردم،
موهام سیخ شده بود و انگار یکی از موهام منو بلند میکرد، حالا که فکر می کنم باید
بگم شاید اولین مصرفش یک مقدار لذت داشته باشه اما فقط برای بار اول این طوریه.
لذت مصرفش همون یکبار خیلی زود تموم شد .بعد من موندم و درد اعتیاد شیشه که بدتر
از تریاک بود.
اینجوری
شد که هفتهای یکی تا دو بار شیشه مصرف کردم. 3، چهار ماه نشد که یک معتاد شیشهای
کامل شده بودم چون شیشه سیر صعودی سریعی داره و زودتر از مشتقات مرفین به بدن اثر
میذاره.
3 ماه نشد که به خودم اومدم و دیدم هر روز دارم شیشه میکشم
و یه مصرف کننده حرفهای شدم.
* روی ظاهرت هم اثر گذاشته بود؟
بعد
از 7 تا 8 ماه شیشه اثرش رو روی ظاهر نشون میده، 7 سال تریاک کشیدم، هیچ کس
نفهمید تریاکی هستم اما 6 ماه نشد که شیشه میکشیدم که بابا، مامان، نامزد، هر کی
که فکر کنی فهمید و بو برد.
* وقتی مصرف میکردی چه حسی داشتی؟
من
شکاک شده بودم، هر روز با نامزدم دعوا میکردم، بهش میگفتم چرا دست دادی، کجا
رفتی، چرا نشستی، پرخاشگر شده بودم، من که سرمو جلوی پدر و مادرم بلند نمیکردم با
پدرم درگیر میشدم، توی روشون میایستادم، شب زندهدار شده بودم، صبح تا شب میکشیدم،
شب تا صبح بیدار بودم.
توی
مسائل جنسی مشکلات اساسی پیدا کرده بودم، ذهنم تحریک میشد، بعد از چند وقت
پروستاتم مشکل پیدا کرده بود، چون معتادای شیشهای اسپرم و ادرارشون با هم دفع میشه
و یکسری مشکلات اینچنینی.پرده پروستاتم نازک شده بود.خلاصه این روند ادامه پیدا
کرد و روز به روز بدتر شدم.
* خانوادت کی فهمیدند؟
خونواده
بعد از یک سال فهمید و من 4 سال مصرفو ادامه دادم.
* در زمان مصرف ازدواج کردی؟
نه
من بعد از درمان ازدواج کردم.
* اینکه میگن شیشه توهم میاره درسته؟
آره،
بزرگترین توهم من این بود که 2هفته دنبال قاتل پدرم میگشتم در حالی که پدرم زنده
بود، من سراغ همسایهها میرفتم و دعوا میکردم. خاطره خوشی از آن موقعها ندارم.
شاید
برای شما درکش سخت باشه اما من از زمین بلند شدن خودم رو دیدم.
* یعنی توهمش رو داشتی؟
آره،
خواب بودم که از زمین بلند شدم دستم را بردم پشتم اما تختم نبود.
* این توهمات به یک ساعت پس از مصرف که نمیرسید؟
توهم،
شروع و پایان خاصی نداره بستگی به فازش داره، مهمونی بری توهمش فرق میکنه. فاز
پرواز میگیری، گاوهای صورتی رو میبینی که دارن پرواز میکنن.
خوابایی
میدیدم که از این دنیا پرواز میکنم به اون دنیا سلوک دارم.
* خانواده همراهیت میکرد؟
خانواده
ام در اوج مصرف من هم، فکر نمیکردن معتادم، فکر میکردن عاشق شدهام، میدیدن
بدخواب شدهام واسه همین اقدام کردن که برام زن بگیرن در حالی که حلال مشکل من زن
نبود، من دنبال شیشه بودم.
اما
خدا خواست که ما قدم گذاشتیم جلو و فردای بلهبرون مادرم پایپ شیشه رو توی جیبم
پیدا کرد. زنگ زد به خانواده دختره که پسرم مشکل روانی پیدا کرده و منصرف شده. این
شد که دنبال درمان راه افتادیم به چند تا کمپ ترک اعتیاد سر زدیم تا سر از کنگره 60 در آوردیم.
* از توهماتت بیشتر بگو؟
یه
چیز جالب اینکه بازی فوتبال میدیدم حدس میزدم یه دقیقه بعد چی میشه و میشد،
حتی بابام تعجب میکرد و میگفت دیوونه شدم، فکرشون سمت مواد نمیرفت، فکر میکردن
قرص زدم، چون از نظرشون من اهل مواد نبودم، فکر میکردن عاشق شدم.
* بدترین حالی که توی این دوران تجربه کردی چی بود؟
من
نامزدم رو یک بار بدجور زدم. دماغش کامل ترکید. دم در خونش صداش زدم وقتی اومد
بیرون زدم توی صورتش.
یا
یه بار 3 تا از دندونام (با دستش نشون میده) رو با میخ در آوردم.
* چطوری؟
میخ
برداشته بودم و با دندونام بازی میکردم، متوجه درد نمیشدم، یهو دیدم پیرهنم خونی
شده.
* اینکه میگن شیشه استخون رو از بین میبره پس درسته؟
نه،
شیشه لثه رو از بین میبره. لثه رو سست میکنه. برای همین من الان اکثر دندونام
رو یا کشیدم یا کاشتم. تخریبی که توی 2 تا 3 سال مصرف شیشه کشیدم خیلی زیاد بود.
اغراق نکنم هر سال مصرف شیشه با 10 سال تریاک برابری میکند.
* چند ساله که ترک کردی؟
تا
همین لحظه 3 ساله که پاکم، 11 ماه سفر کردم(دوره ترک) و 3 سال از پاکی من میگذره.
* به طول درمان میگید سفر؟
آره،
این سفر 11 تا 12 ماهه و با روش تدریجی دادن تریاک و شربت تریاک درمان میکنن،
کنارش هم کلاسهای روان درمانی میذارن.
* حس مصرف شیشه دیگه برنگشته؟
وسوسه
برای من تعریفی نداره، وسوسه یعنی نیاز، در حالی که من دیگه نیازی ندارم 11 ماهه با تریاک درمان شدم. چون تریاک 25
ماده درمانی داره و نیاز جسمی رو از بین میبره. الان اگه با 100 تا مصرف کننده
شیشه بشینم وسوسه نمیشم چون نیازی احساس نمیکنم.
از
تاریکی به سمت روشنایی حرکت کردم، قدر روشنایی رو میدونم چون تاریکی رو خوب لمس
کردم.
* در زمان مصرف متوجه ناراحتی خانوادت نمیشدی، درکی از
اوضاع نداشتی؟
میفهمیدم،
اما اونها رو اذیت میکردم، مادرم وقتی فهمید شیشه میکشم «توی یک ماه 40 کیلو کم
کرد». من میفهمیدم اما نمیدونستم در مواجهه با این حالم چی کار کنم، چون شیشه
حالم را درگیر کرده بود.
مادرم
غصه میخورد و میدونی من چی کار میکردم؟! تا صبح با دستم به جایی ضربه میزدم.
* چرا اینکار رو میکردی؟
نمیدونم
دست من نبود، مغز من فرمان نمیداد، شیشه فرمان میداد، 5 ساعت میزدم به در یا
پام رو میزدم زمین. الان که فکر میکنم شیطان فرمان میداده کار من نبود.
این
روانگردانها، روان آدم رو برمیگردونه، وقتی به آدم سالم سلام میکنی انتظار جواب
سلام داری اما در مقابل یه فرد شیشهای انتظار داری بزنه توی صورتت چون رفتارش
برگشته.
خیلی
چیزها رو دوست ندارم به یاد بیارم چون باورم نمیشه کار من بوده. «من که سرم رو
بالا نمیگرفتم جلوی پدرم، چند بار زدمش».این چیز کمی نیست.
من
چند مدل آدم بودم، اینارو نمیشه مکتوب کرد نمیشه گفت که یه آدم شیشهای چیا میبینه.
انرژی
که ظرف 10 تا 15 سال یه آدم باید صرف کنه، شیشه یهو توی دو سال از آدم میکشه
بیرون، برای همین داغون میشه.
* پول تهیه موادت رو از کجا میآوردی؟
دزدی
میکردم.چندبار از مغازه بابام دزدی کردم. یه مدت سر مغازه بودم نفهمیدن، آخریها
که متوجه شدن نمیگذاشتن به مغازه برم، کلیدها رو میدزدیدم و یه عالمه جنس رو بار
وانت میکردم و آب میکردم. یهو 10 میلیون رو 5 تومن میفروختم. سه، چهار بار این
کار رو کردم حدود 8 میلیون هم از زنم خوردم. همه
دیگه فهمیده بودن.
ماهی بین 2 تا 2.5 (میلیون) خرجم بود من از گرمی 160 هزار
تومن تا 28 هزار تومن شیشه کشیدم، با دله دزدی یک سالی رو گذروندم. خونه خاله رفتم
جیب زدم، خونه خواهرم دزدی کردم، عروسی دائیم رفتم پولایی که براش جمع شده بود رو
زدم. تا اینکه کفگیرم ته دیگ خورد، وا دادم، رفتم گفتم غلط کردم، منو یه جا ببرید
درمون بشم.
روز
اول قبول نمیکردم با تریاک هم میشه درمان شد اما گفتن اعتماد کن. 2 ماه نشد که
زندگیم عوض شد خانوادم دیگه یادشون رفته من کی بودم، من هم الان یادم رفته.
* خوبه که اعتماد دوباره جلب شد.
آره،
جایگاهی که من الان دارم قبل از مصرف نداشتم، پدری که دزد دست من نمیداد الان به
من اعتماد داره البته الان که دارم این حرفها رو میزنم مو به اندامم سیخ میشه
یاد اون وقتها حالم رو خراب میکنه.
* راستی نگفتی چند سالت بود که شروع کردی؟
من
18سالم بود که توی
دوران سربازی با تریاک آشنا شدم تا 27 سالگی شیشهای حرفهای شدم و الان هم 3 ساله
پاکم، ازدواج کردم و انگار سه ساله که دوباره متولد شدهام.