کار را به جایی رساندند که معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای حفاظت از آثار تاریخی ایران از کمبود لشکر و نیروی حفاظتی شکایت میکند.
تدبیر24:گرچه این ضعف سالهاست بر حفاظت از آثار تاریخی ایران سایه انداخته و دست چپاولگران فرهنگ این دیار را در غارت این آثار باز گذاشته، اما این تنها دلیل عمده بیمهری به فرهنگ و آثار فرهنگی و بهویژه آثار تاریخی کشور ما نیست. آنجایی که تیغ تیز ارابههای ویرانگر، یکشبه بخشی از هویت ما را به «خاطرات فرهنگ» تبدیل کرده و توسعه را در نگاهی متفاوت میبینند، فرهنگ بیدفاع بوده و هیچ لشکری یارای جلوگیری از آن را نمیتواند حتی در ذهن بپروراند! مشکل امروز فرهنگ و آثار فرهنگی و تاریخی سرزمین ما، در حفاظت فیزیکی آن خلاصه نمیشود که برعکس، فراموشی داشتههای فرهنگی جامعهای است که در آن توجه به پاسداشت فرهنگ کهن ایرانی هرروز بر اساس تلقینهای غیرفرهنگی به افرادش، سر از تخریب و ویرانی آثار و اماکن تاریخی درآورده و بسط و گسترش «فرهنگ تخریب» در تمام ارکان اجتماعی نمود پیدا میکند. روی سخن ما نیز با معاون محترم این سازمان عریضوطویل و بیبنیه مالی است که از روی اجبار حاضر به بهرهبرداریهای غیرتخصصی از اماکن تاریخی به قصد سودآوری و منافعی است تا بخش خصوصی نیز از آن منتفع شود؛ غافل از آنکه این واگذاریها خود اولین گام در تخریب اینگونه اماکن است یا سازمان متبوعش که متاسفانه هیچ اهرم قدرت و اجرایی در به کرسینشاندن رسالت واقعی خود در مقابله با دیگر سازمانهایی که به قصد توسعه به تخریب وسیع آثار اقدام میکنند، نداشته و بیشتر در حاشیه، به تلاشهای بیمزد و مواجب خود ادامه میدهد. مگر در سایر کشورها، لشکریان همه حافظان فرهنگاند و تجهیزات، ابزار نگهداشت آن؟! که اگر چنین باشد، سایر مرزها به روی سلطهجویان گشوده میشود و مرزهای سیاسی و جغرافیایی هرروز در تغییرند و مگر در سایر کشورها و از جمله کشور ما، فرهنگ نیازمند به نگهبانی است که بر عکس نیازمند نگهداری است تا نسلبهنسل با آگاهی از اصالت آن، عناصرش را به نسل دیگر منتقل کند. درد جای دیگری است نه انبوه لشکریانی که شبوروز در کمین غارتگران تا سپیده، چشم برهم نگذارند! درد آنجایی است که نقش «فرهنگ و تاریخ» در توسعه و برنامهریزیهای بلندمدت و جایگزینی در اقتصاد غیررقابتی جای خود را به توسعه آنی و زودبازدهی داده تا از منافع آن جمعی به سودهای کلان رسیده و فرهنگ تنها در چنین وضعیتی به تفاخر تهی از ارزشهایش بسنده و معرفی میشود. به خود آییم که ما همیشه حافظان فرهنگ کهن خویشیم بیآنکه بر ما محافظانی گمارند.