تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 06
کد خبر: ۴۵۸۲۲
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۸

واکنش‌خیابانی‌به‌لطیفه‌هایی‌که‌درباره‌اش‌می‌سازند

جواد خیابانی درباره‌ی لطیفه‌هایی که درباره او ساخته می‌شود، گفت: شاید برخی مواقع مردم تفریح ندارند و به این کارها رو می‌آورند؛ عیبی ندارد اگر مردم بخندند، من راضی هستم.
تدبیر24:جواد خیابانی - مجری و گزارشگر ورزشی - با حضور در برنامه «بعضیا» خاطراتی از گذشته خود تعریف کرد؛ به ویژه زمانی که در مدرسه کار می‌کرده و خودش را ناظمی مهربان معرفی کرد.
 
او همچنین درباره محل زندگی‌اش در زمان کودکی توضیح داد: من در کرج به دنیا آمدم اما اصالتا آذری هستم. شش ساله بودم که با خانواده‌ام به تهران آمدیم و در محله جیحون ساکن شدیم؛ کوچه‌ای که بعدها به نام یونس رحمانی از فرزندان خوب آن محله که شهید شد، نام‌گذاری شد. سال 57 بود که وزارت کشاورزی یک خانه سازمانی به پدرم داد که در شهرک نهال کرج است و ما دوباره به این شهر رفتیم. حالا خودشان نیستند اما اثرشان هست و این خانه باقی مانده است.
 
خیابانی درباره گزارشگری‌اش در لحظاتی بعد از اینکه خبر درگذشت مادرش را به او داده بودند، تصریح کرد: مگر یک پزشک حین عمل جراحی اگر خبری به او برسد عملش را رها می‌کند یا یک راننده‌ی اتوبوس تهران مشهد در وضعیت مشابه مسافران را وسط جاده می‌گذارد و می‌رود؟ من فکر می‌کنم نباید کار دیگری جز این انجام می‌دادم و کاری با فخر و مباهات هم انجام ندادم. ما کارگریم و باید کارمان را بکنیم.
 
تهیه‌کننده گفت تو دیوانه‌ای که آمده‌ای
وی افزود: 15 دقیقه قبل از اینکه به استودیو برسم خبر را به من دادند. من هم رفتم و پشت میکروفن نشستم. آن زمان آقای مهدی هاشمی که اکنون در تیم خبری جام ملت‌های آسیا در استرالیا به سر می‌برد، تهیه‌کننده برنامه بود و از من پرسید «چطوری مادر خوبه» من هم گفتم خوبه. اما او وقتی فهمید مادرم فوت کرده به من گفت تو دیوانه‌ای که پا شدی و آمدی. از من سوال کرد حالت خوب است گفتم آره فقط تو را به خدا به کسی نگو.
 
این گزارشگر ادامه داد: گذشت تا اینکه بین دو نیمه برای کاری پایین رفتم و آنجا برخی که موضوع را می‌دانستند مدام به من تسلیت می‌گفتند و همه از این اتفاق باخبر شدند. وقتی در دقیقه 65 روی برد ورزشگاه پیام تسلیت به من پخش شد، بغضم ترکید.
 
هزار سال هم از مرگ مادر بگذرد طاقت‌فرساست
خیابانی با بغض تصریح کرد: اگر هزار سال هم از مرگ مادر بگذرد باز سخت و طاقت فرسا است. افرادی که اکنون مادرشان زنده است مثل پروانه دورش بچرخند. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
 
وی درباره‌ی تحصیلش گفت: این روزها درس می‌خوانم تا فوق لیسانس و بعد دکترای خود در تربیت بدنی را بگیرم. استادها هم کمک می‌کنند. ما در تئوری‌ها نمره می‌گیریم و بچه‌ها در عملی‌ها. من با سعید معروف هم والیبال بازی کردم. ضیاء هم گفت حاضر است در تیمی مقابل معروف بازی کند.
 
13 سال در آموزش و پرورش بودم
خیابانی درباره تجربه تدریسش گفت: بعد از اینکه در هنرستان شهید بهشتی دیپلم مکانیکم را در سال 63 گرفتم، در دانشگاه لویزان تهران قبول شدم و به درسم ادامه دادم. آن زمان به خاطر تعهدی که به خدمت در آموزش و پرورش داشتم به جای سربازی رفتن، معلم شدم و در بندرعباس و بیمارستان توحید تهران درس دادم. قرار بود پنج سال خدمت کنم اما همکاری‌ام با آموزش و پرورش به 13 سال رسید.
 
وی ادامه داد: آن زمان تازه شبکه سه راه افتاده بود. در خانه پدری مشغول تماشای برنامه‌ای به نام «آنچه شما خواسته‌اید» بودم که در آن اعلام کردند گزارشگر ورزشی می‌خواهند. من هم به برنامه نامه نوشتم و گفتم همه چیز پارتی بازی است و شما کسی را به صداوسیما راه نمی‌دهید و...؛ آن زمان تلفن هم نداشتیم و من شماره خانه خواهرم در تهران را داده بودم. مجید خالقی، تهیه‌کننده برنامه مدتی بعد تماس گرفت و من برای دادن تست رفتم و در مدت شش، هفت ماه مسابقاتی چون دوچرخه سواری، هندبال، پینگ‌پنگ، فوتبال و تنیس را گزارش می‌دادم.
 
اولین حقوقم را به مادرم دادم
این گزارشگر پیشکسوت تأکید کرد: اولین حقوقم را هم به مادرم دادم. حدود 3500 تومان بود که سال 73 آن را گرفتم. من که همزمان معلم بودم ماهی چهار، پنج هزار از تدریس درآمد داشتم. آن زمان همه تلویزیون‌ها رنگی نبود و همیشه این را می‌گفتم که بازیکنانی که از چپ به راست بازی می‌کنند کدامند و دیگران کدام. هنوز فکر می‌کنم اگر یک نفر هم در روستا تلویزیون سیاه و سفید دارد به احترام او باید این را بگوییم.
 
خیابانی در پاسخ به اینکه آیا خودش را آغازگر نسل نوین گزارشگری می‌داند یا خیر، گفت: من گزارشگری را شروع کردم اما هنوز که هنوز است از دیگران هم یاد می‌گیرم. ما همه باید کار تیمی انجام دهیم و مهم این است که کار به سازمان ارائه شود.
 
آیتم‌های متفاوت در پخش پنجشنبه‌ شب‌های «بعضیا»
در ادامه مجری برنامه اعلام کرد که قرار است پنجشنبه‌ها آیتم‌های متفاوتی از برنامه پخش شود. ضیاء همچنین به بازی ایران و استرالیا زمانی که او 12 ساله بوده اشاره کرد که برای دیدنش مدرسه نرفته است و معلمی داشتند که با خودش سر کلاس تلویزیون می‌آورده است.
 
خیابانی نیز درباره آن برنامه تصریح کرد:‌ بازی سختی بود ایران و استرالیا. ما 4، 2 چین را بردیم، با کویت 1، 1 مساوی کردیم، قطر را سه هیچ بردیم و در بازی‌های رفت روبراه بودیم اما برگشت خوب نبود. به عربستان باختیم. خداداد بازی نکرد. قطری‌ها بی‌تربیتی کردند مثل دیگر کشورهای کوچک منطقه خلیج فارس که همه غم‌زده و ناراحت بودند. بازی اول آذر استرالیا را هم 1، 1 در تهران مساوی کردیم. همه ناراحت بودیم. ابتدای بازی هم موقعی که سرود ما پخش شد همه سوت کشیدند در حالی که ما در تهران ادب و احترام داشتیم.
 
غزال تیزپا را از عباس مهربان یاد گرفتم
وی ادامه داد: با این حال کریم باقری گل اول را زد که آفساید بود و داور یک بار هم که شده به نفع ما اشتباه کرد. عباس مهربان پیشکسوت گزارشگری به ناصر محمدخانی «غزال تیزپا» می‌گفت. من هم وقتی خداداد گل زد از این اصطلاح استفاده کردم و معمولا چیزهایی که می‌گویم بداهه می‌آید. اما همواره به خودم می‌گویم بهتر است آدم مرور کوتاهی در ذهنش نسبت به حرفش داشته باشد و بعد آن را بزند.
 
خیابانی اظهار کرد: من هر سال می‌گویم قهرمانیم. سال 55، 10 ساله بودم که قهرمان جام ملت های آسیا شدیم. 1980 تیم ما خیلی خوب بود و اگر مسائل جنگ پیش نمی‌آمد و بچه‌ها از نظر روحی افت نمی‌کردند، شاید قهرمان می‌شدیم. تیم ملی خوبی داشتیم و زنده‌یاد حجازی سرمربی بود.
 
استقلالی نیستم
وی در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا درست است استقلالی هستید، گفت: برخی بازیکنان مثل جواد زرینچه، فرشاد پیوس، نامجو مطلق، شاهرخ بیانی، علی پروین، همایون بهزادی و... را همه دوست داشتند. اشکالی هم ندارد. اما من طرفدار هیچکدام از دو تیم آبی و قرمز نیستم و اگر قرار باشد تیمی را دوست داشته باشم آن تیم تراکتورسازی آذربایجان است.
 
در ادامه آیتم تماشای مسابقه فوتبال ایران و امارات در خانه سام درخشانی با حضور رضا یزدانی، پژمان بازغی و علی اوجی پخش شد.
 
با بازگشت به استودیو خیابانی درباره برخی سوالات جواب‌های کوتاه داد: حافظه قوی دارم. همسرم خودش خریدهای منزل را انجام می‌دهد و من فقط بلدم خوب خانه را بهم بریزم. یک دختر دارم.
 
من همانی هستم که در ملبورن بودم
وی در پاسخ به اینکه آیا قبول دارد از دوران اوج خود در گزارشگری فاصله گرفته، توضیح داد: شاید سلایق عوض شده باشد. وگرنه من همان آدمی هستم که در ملبورن بودم. من می‌توانم برای شما مدرک بیاورم که فردای همان گزارش ایران و استرالیا فلان روزنامه از من انتقاد کرد.
 
خیابانی درباره ادامه تحصیلش هم گفت: امتحان آخرم را امروز صبح دادم. دیروز ساعت 16 امتحان داشتم و بعد از آن تمام مدت پای اینترنت بودم و همیشه به خاطر احترام به مردم کاغذهای زیادی همراهم است و از ترکیب تیم، آرایش آنها، نحوه بازی و... پرینت می‌گیرم و پیش خودم زمان اجرا دارم.
 
اگر مردم شاد می‌شوند عیبی ندارد
این گزارشگر درباره لطیفه‌هایی که درباره او ساخته می‌شود، گفت: شاید برخی مواقع مردم تفریح ندارند و به این کارها رو می‌آورند. عیبی ندارد اگر مردم بخندند من راضی هستم.
 
وی درباره اینکه چرا برنامه ثابتی اجرا نمی‌کند گفت: هیچوقت به آن صورت برنامه‌ ثابتی با اجرای من وجود نداشته است. شاید بهتر باشد در این مورد با مدیران سازمان صحبت کنید که چرا؟ خودم هم زیاد دوست ندارم. حوصله تهیه کنندگی در سازمان را ندارم. بیشتر درس می‌خوانم و می‌خواهم تحصیلاتم را ادامه بدهم.
 
نقش «ف»‌ در زندگی خیابانی
خیابانی با بیان اینکه در کلاس درس به شاگردانش می‌گوید او را استاد خطاب نکنند و خودش را یک معلم ساده می‌داند، ادامه داد: فوتبال و فیلم اولویت‌های زندگی من هستند. زیاد فیلم می‌بینم. «بچگی» آخرین فیلمی بود که دیدم.
 
وی درباره فیلم‌های ایرانی که دوست داشته هم گفت: درباره بازیگری چون پژمان بازغی فیلم «دوئل» را خیلی دوست دارم و او بی‌نظیر بازی می‌کرد. سام درخشانی هم در پژمان خوب بود. صدای رضا یزدانی را هم خیلی دوست دارم. فیلم «مرگ هنرپیشه» را خیلی دوست دارم و ماهی یک بار آن را می‌بینم. «سوته دلان» زنده یاد علی حاتمی را نیز دو سه ماه یک بار می‌بینم.
 
مردم ولی نعمت من هستند
این گزارشگر در پاسخ به اینکه از اینکه سوژه پیامک‌ها می‌شود ناراحت نیست، اظهار کرد: من از این چیزها عصبانی نمی‌شوم. کاسه صبر آدم بای بزرگ‌تر از این‌ها باشد. همان مردمی که 75 هزار تا رای دادند و بعد از استاد قمشه‌ای من دومین فرد تأثیرگذار در یکی از سال‌های دهه 70 معرفی شدم، آنها ولی نعمت من هستند و حق دارند انتقاد هم بکنند.
 
خیابانی تصریح کرد: البته از آنها خواهش می‌کنم همه چیز را به طنز نگیرند. مثلا درباره طوفان تهران، گروهی به خاطر این حادثه زندگی‌شان به مرگ منتهی شد. نباید این چیزها را شوخی بگیریم و مردم باید جدی‌تر زندگی و فکر کنند و در این مسائل خانواده عزادار را بهتر درک کنند. اما اگر را من شوخی کنند ناراحت نمی‌شوم و تا به حال هم نشدم.
 
توصیه خیابانی به شاگردانش
وی ادامه داد: با این حال اگر چکی برگشت خورد، دعوایی شد، تصادفی صورت گرفت و من به کسی بی‌احترامی کردم از او می‌خواهم مرا ببخشد. عصبانیت من فقط به خاطر درس نخواندن بچه‌هاست. تحصیلات من در زمینه نقشه کشی صنعتی است و رسم فنی گسترش درس می‌دهم و بچه‌ها یکشنبه امتحان دارند. از پای تلویزیون بلند شوید و بروید درس بخوانید.
 
ضیاء هم در ادامه به امتحانی اشاره کرد که با تقلب 16 شده است.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: