تدبیر24 : متاسفانه در جامعه ما بحث نقد و نقادی و به تبع آن انتقاد به خوبی تعریف نشده و چارچوب مشخصی ندارد اما امروز و در شرایط فعلی کشور همین امر به بهانهای برای عرضاندام برخی افراد تندرو تبدیل شده است. برخی انتقاد را با بیمنطقی و عملکرد نادرست خود برابر میدانند و تعریف انتقاد را وارونه متوجه میشوند یا به عمد از این تعریف به صورت وارونه استفاده می کنند. انتقاد درست و علمی نسبت به عملکرد یا گفتار یک فرد، بخشی از موازین اصولی دموکراسی است که تمام آحاد جامعه از گسترش آن استقبال میکنند.
اتفاقی که چند روز پیش در فرودگاه مهرآباد تهران در مراسم استقبال رئیسجمهور افتاد شاید به نظر عدهای اینگونه دیده شود که یک اعتراض و انتقاد به عملکرد و گفتار رئیسجمهور در جریان سفر نیویورک بوده است اما واقعیت این است که عمل عدهای از هموطنان ما در جریان استقبال از رئیسجمهور در فرودگاه مهرآباد انتقاد نبوده، بلکه نوعی انتقام محسوب میشود. این حق مسلم هر گروه و تشکلی است که براساس موازین دموکراسی و حقوق شهروندی انتقاد و اعتراض خود را به عملکرد و سخنان رئیسجمهور یا هر فرد دیگری نشان دهند و افکار و مواضع خود را بیان کنند. بالاخره 18میلیون ایرانی به آقای رئیسجمهور رای دادهاند و بقیه ممکن است حامی تمام شعارهای رئیسجمهور منتخب نباشند. منتقدین عملکرد رئیسجمهور طبق قانون مختار و آزادند که در چارچوبهای تعیینشده و با رعایت ضوابط قانونی دست به راهپیمایی یا تجمع بزنند حتی اعتراض و انتقاد خودشان را به عملکرد یا گفتار او یا تیم همراه او نشان دهند. اما آنچه در فرودگاه مهرآباد اتفاق افتاد فراتر از اعتراض و انتقاد بود. موضوع کسانی که تحریک شده بودند به رئیسجمهور در فرودگاه مهرآباد بیاحترامی کنند؛ انتقام بود.
ناکامی در انتخابات سال 92 یکی از دلایل این رفتار محسوب میشود. دلیل دیگر را شاید بتوان این دانست که عدهای در جامعه سیاسی امروز ما منافعشان در قطع ارتباط و دشمنی بین ایران و آمریکاست. با وجود گفتوگوی تلفنی و مذاکرات روسای جمهور و بحثهایی که در سطح وزرای امور خارجه شد دیگر بازگشت به روند قبل در روابط ایران و آمریکا مشکل به نظر میرسد. روابطی که پیشتر بر مبنای تهدید شکل گرفته بود. دو طرف به جای آنکه مانند دیروز مبنای گفتوگوی آنها تهدید همدیگر باشد، امروز میتوانند براساس منافع ملی خود به گفتوگو بنشینند. اما همانطور که آمد، با به وجود آمدن چنین فضایی و استمرار آن گروههایی در دو کشور متضرر خواهند شد. در آمریکا جنگطلبان و لابی صهیونیستها سعی می کنند این شکاف و عدم مذاکره بین ایران و آمریکا همچنان برقرار بماند تا منافع سیاسی و نظامی خود را از این طریق دنبال کنند.
بطور کلی میتوان گفت تندروهای هر دو طرف در یک چیز مشترکند و آن آرزوی عدم برقراری روابط عادی بین دو کشور است. البته باید در نظر داشت که هر کدام منافع گروهی و جناحی خود را در این قضیه دنبال میکنند. در ایران منافع عدهای از تندروها در عدم برقراری این ارتباط است. اکنون که تابوی مذاکره با آمریکا تاحدودی شکسته شده است میتوان گامهای بعدی را با اطمینان و دقتنظر بیشتری برداشت. نگرانی برخی دیگر از مخالفان گفت وگوی ایران و آمریکا اما از این بابت است که منافع اقتصادیشان در دو کشور به تحریمها گره خورده است. گروه دیگری هم هستند که به دلیل برداشتشان از دین و انقلاب در داخل کشورمان با این موضوع دچار مشکل شدهاند. تعدادی سایتها هم از صبح روز ورود روحانی شروع به خط دادن برای انتقاد به اقدامات اخیر رئیسجمهور و تیم همراه وی در نیویورک کردند که ظاهرا هدف از این تجمعات انتقال این پیام به طرف آمریکایی بود که روحانی نمیتواند به این راحتی دم از مذاکره با آمریکا بزند.
منتها وقتی تعداد مخالفان کمتر از استقبالکنندگان در مهرآباد شد اتفاقی که افتاد این بود که مخالفان تصمیم گرفتند برای اینکه خشم خود را نشان دهند، از شیوههای غیراخلاقی استفاده کنند. بنابراین یه گمان نگارنده می توان گفت انتقامجویی هدف نهایی گردانندگان و دعوتکنندگان ماجرا بود.