اصول گرایان نزدیک به مصباح یزدی و یا حداد عادل و دوستانش در صورت کسب اکثریت مجلس قطعا دیگر به لاریجانی برای ریاست مجلس اعتماد نخواهند کرد به خاطر همین به دنبال رسیدن به گزینهای مطلوب برای این کار هستند.
تدبیر24:«اصولگرایان هیچ وقت نمی توانند با اصلاح طلبان ولو معتدلین آنها ائتلاف کنند بلکه فقط باید با خودشان وحدت داشته باشند.» این سخنان از سوی آیتالله مصباح یزدی و یا از زبان یکی از اعضای ارشد جبهه پایداری بیان نشده است بلکه این حکم قطی از زبان محمدرضا باهنر سیاستمدار کارکشته اصول گرا و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی خارج شده است. پیامی که میتواند حاوی ناگفتههای فراوانی از آینده سیاسی محمدرضا باهنر باشد.
پس از پیروزی حسن روحانی که حاصل اتحاد سیاسی « خاتمی، هاشمی و ناطق نوری» بود بسیاری بر این باور بودند که میشود این استراتژی را در انتخابات مجلس دهم پیاده کرد و جریانهای معتدل اصول گرا و اصلاح طلب در کنار یکدیگر قرار بگیرند و اعتدال در کشور را نهادینه کنند. اما سخنان محمدرضا باهنر در مورد عدم ائتلاف با جریان اصلاح طلب نشان میدهد که اردوگاه اصول گرایان شاهد تحولات گستردهای است.
محمدرضا باهنر در دسته بندیهای سیاسی بعد از سال 88 به طیف اصول گرای نزدیک به لاریجانی تعریف میشود. سیاستمداری که بسیاری او را مرد لابیهای مجلس و البته قدرت پنهان آن میدانند. کسی که با سابقه نمایندگیاش« شیخ النمایندگان» است و همین امر هم باعث شده است او تبدیل به یک شطرنج باز ماهر در فضای سیاسی کشور شود.
باهنر شاید سیاست را بر اساس علم و روشهای آکادمیک یادنگرفته باشد اما به خوبی نشان داده است که دوران وکالتش در مجلس او را تبدیل به یک سیاست ورز ماهر کرده است که میداند کجا و چگونه زمین بازی خود را تغییر دهد. برای فهم بهتر این معنا بهتر است باردیگر سخنان او در یک برنامه تلویزیونی را باهم مرور کنیم:«بنده اصولاً از خیلی وقت قبل اعتقاد نداشتم که حرف مرد یکی است و واقعاً این موضوع را باور نداشتم، همیشه میگفتم مرد همانی که آن لحظه میفهمد را بیان میکند. اگر قرار باشد یک سیاستمدار عصا قورت داده باشد، نمیتواند کار سیاسی انجام دهد. برای کار سیاسی باید فرد راحت باشد و اعصاب آرامی داشته باشد، باهنر 1370 با باهنر 1380 فرق میکند.»
آری، باهنر از جمله سیاستمدارانی است که تغییر میکند. روزی حامی سرسخت احمدی نژاد است و دگر روز تبدیل به مخالف شماره یک او میشود. روزی دولت روحانی را میستاید و چند روز بعد شدیدترین انتقادها را نثار رئیس دولت میکند. امروز نیز به نظر میرسد باهنر تغییر کرده است. تغییری که میتواند آینده سیاسی او را نیز تغییر دهد.
باهنر، از عدم ائتلاف با اصلاح طلبان سخن میگوید، مسئلهای که شاید او پیش از این به آن اعتقاد نداشت اما امروز فضای اصول گرایی بوجود آمده باعث شده است تا محمدرضا باهنر نیز تصمیم بگیرد مهرههای خود را به گونه بچیند که در کنار مهرههای آیتالله مصباح و جبهه پایداری قرار بگیرد.
جبهه پایداری و رهبری معنوی آن، هیچگاه ائتلاف با اصلاح طلبان را بر نمی تابند و حتی به آن فکر نمیکنند حتی در برخی مواقع آنان اصلاح طلبان را خائن به نظام و انقلاب میدانند در کنار آنان اما برخی از جریانهای اصول گرایی اعتقاد دارند که میشود با اصلاح طلبان نیز ائتلاف کرد. باهنر حالا بعد از گذشت یک سال و نیم از میان این دو دیدگاه سخنان اعضای جبهه پایداری را تکرار میکند و میگوید با اصلاح طلبان ائتلاف نکینم. این در حالی است که باهنر پیش از این در مورد وحدت با آیتالله مصباح گفته بود:« طfعا آيتالله مصباح نميتواند محور وحدت اصولگرايان باشد. محور اين وحدت جامعتين است»
در این میان سوالی ایجاد میشود که آیا توافقی میان باهنر و جبهه پایداری شکل گرفته است؟ آیا اعضای جبهه پایداری وعده بزرگی به باهنر دادهاند که او دچار چرخشی اساسی شده است و سخن عدم از وحدت را در دیدار با عضو ارشد جبهه پایداری یعنی آقا تهرانی بیان میکند.
به نظر میرسد باهنر نیز مانند حداد عادل به این نتیجه رسیده است که باید مجلس آینده یک مجلس اصول گرا باشد و البته قرقی نمیکند این اصول گرایی، اصول گرای باهنری باشد یا اصول گرایی کوچک زادهای بلکه فقط رسیدن به کرسیهای سبز پارلمان مهم است. اما راضی کردن باهنر برای این چرخش کار سختی است و او به همین راحتی تغییر تاکتیک و استراتژی نمیدهد. این تغییر بزرگ باید برای باهنر صرف بی شماری داشته باشد و آنهم میتواند ریاست باهنر بر مجلس اصول گرای دهم باشد.
اصول گرایان نزدیک به مصباح یزدی و یا حداد عادل و دوستانش در صورت کسب اکثریت مجلس قطعا دیگر به لاریجانی برای ریاست مجلس اعتماد نخواهند کرد به خاطر همین به دنبال رسیدن به گزینهای مطلوب برای این کار هستند. آنها میدانند که جذب باهنر و آمدن او به اردوگاهشان یک گل بزرگ به لاریجانی و طیف نزدیک به اوست که میتواند شوک بزرگ به این جریان اصول گرایی باشد. به خاطر همین پایداریها حاضر شدند در ازای این گل بزرگ در صورت پیروزی، ریاست مجلس را تقدیم محمدرضا باهنر کنند. قطعا تجربه بالای باهنر مقبولیت بیشتری نزد نمایندگان و جریانهای سیاسی در مقابل سعید جلیلی دارد و باعث شده است تا جبهه پایداری و برخی جریانهای اصول گرایی به این نتیجه برسند که باهنر گزینه مناسبی برای ریاست مجلس است.
باهنر به عنوان دبیرکل جبهه پیروان و به واسطه داشتن قدرت لابیگری میتواند، بسیاری از جریانهای اصول گرایی را وارد این بازی تازه سیاسی خود کند. یا به نوعی بهتر باهنر با این حرکت میتواند لاریجانی را دور بزند و به صندلی سبز ریاست مجلس برسد.
این اتفاق باعث میشود کع لاریجانی نیز به اردوگاه حسن روحانی برای انتخابات مجلس دهم نزدیک تر شود تا شاید ایرانیان شاهد رقابت نفس گیر این دو دوست دیروز و رقیب امروز باشند. قطعا همانگونه که خود باهنر گفته است میتواند باهنر 94 یا باهنر 90 و 91 متفاوت باشد. تفاوتی که میتوان به آن لقب متفاوت ترین باهنر تمام سالها را داد. باید دید آیا این استراتژی عملیاتی میشود یا بازهم باهنر با یک حرکت سیاسی در روش سیاسی خود تغییر ایجاد میکند.