تدبیر24: طی ماههای اخیر شاهد نوسانات قیمت نفت هستیم.ارزیابی شما از این تغییر قیمت و احتمال افزایش قیمت چیست؟
نفت سیاست کالا است. قطعا اتفاقات و تحولات سیاسی میتواند بر قیمت آن تاثیر بگذارد؛ یعنی میزان عرضه و تقاضا بحث سیاست جهانی و هماهنگی کشورهای صادر کننده نفت پارامترهایی هستند که میتوانند روی قیمت آن تاثیر بگذارند. در حال حاضر همه چیز علیه قیمت نفت عمل می کند. به عبارت دیگر عرضه در بازارهای جهانی بیش از تقاضاست مضاف بر آنکه اوضاع اقتصاد جهانی مانند اروپا و ژاپن در وضعیت مطلوبی به سر نمیبرد از سوی دیگر قیمت دلار 7 الی 10 درصد افزایش پیدا کرده است و از آنجایی که نفت با دلار مبادله میشود این امر موجب می شود تا نفت گرانتر برای دیگر اعضا تمام شود. از سوی دیگر اوضاع سیاسی دنیا نیز نتوانسته است با این چالشها به مقابله بپردازد و این درحالی است که کشورهایی مانند عربستان و حامیان او نیز چندان تمایلی ندارند تا به این وضعیت خاتمه دهند و این شرایط را با تحول مواجه سازند و حتی مسئله مرگ ملک عبدا... نیز نمی تواند تغییر فاحشی در سیاستهای این کشور ایجاد نماید کما اینکه جانشین وی نیز اعلام داشت ما ادامه دهنده سیاستهای قبلی هستیم بنابراین نمی توان خیلی دل خوش کرد که چرخشی در سیاستهای عربستان به وجود بیاید لذا بازار هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است و به نظر میرسد هنوز در یک سر درگمی به سر میبرد و هیچ کدام از این قیمتهای را نمیتوان قیمت واقعی تصور کرد. بر این اساس باید تا پایان ژانویه صبر کنیم وببینیم که چه اتفاقی رخ خواهد داد اما به اعتقاد من اصولا از این به بعد باید شاهد افزایش قیمت نفت باشیم.
امروز بحث بودجه نیز یکی از مهمترین مباحث مطروحه است. به نظر شما باید چه تغییری در آن رخ دهد؟
ما حدود 700 هزار میلیارد منابع بودجه را می خواهیم از طریق فروش نفت تامین نماییم، قطعا اگر سطح قیمتها قیمت کنونی باشد امکان تامین وجود نخواهد داشت. بنابراین لازم است تا دولت و مجلس همت خود را به کار ببندند و میزان وابستگی 30 درصدی را نیز کاهش دهند که دچار مشکل نشویم و البته باید به فکر مواردی برای جایگزینی باشند ولی اینکه پیشنهاد داده میشود قیمت بودجه تا مرز 40 الی 50 دلار کاهش پیدا کند این نیز نمیتواند راه حل مناسبی باشد چرا که این مسئله علامتی به بازار میدهد که ما قیمت نفت را پذیرفتهایم. بنابراین بهتر است قیمت نفت در بودجه با همان قیمت فعلی یا حداقل با تغییر کمی مواجه ساخت اما از سوی دیگر دولت را مکلف نماییم که به همان میزان که درآمد دارد هزینه بودجه را پیش بینی کند و به عبارت مشخصتر درآمد هزینهای بودجه را تنظیم نماید. لذا در این رابطه اگر دولت درآمدهای نفتی اش تحقق پیدا نکند مجبور میشود بخشی از بودجهای را که برای کارهای عمرانی پیشبینی کرده است را کنار بگذارد یا آنکه مجبور شود قیمت دلار را افزایش دهد و یا پایههای مالیاتی را افزایش دهد و یا اینکه دولت وارد عمل شود و بتواند بخشی از بودجه خود را از طریق هدفمندی یارانهها با حذف اقشار مرفه تر جامعه تامین کند تا فشار را از بودجه بردارد.
در مجلس طرح بودجه بدون نفت مطرح است، به نظر شما تا چه میزان امکان دارد که امسال این طرح قابلیت اجرایی پیدا کند؟
این مسئله بسیار بعید است و به نظر نمیرسد که ما در عرض یک سال بتوانیم به بودجه بدون نفت دست پیدا کنیم. با نگاهی دقیق تر به اوضاع اقتصادی کشور میتوان دریافت که شرایط امروز شرایطی نیست که بتوانیم به این مسئله عینیت ببخشیم. درحقیقت در چنین فرصت کوتاهی نه دولت قادر است هزینههای خود را کاهش دهد و نه میتواند برای جایگزین کردن درآمدهای نفتی تامین بودجهای درنظر بگیرد لذا اینکه بخواهیم بیش از 700 هزار میلیارد را در بودجه یکباره حذف کنیم به نظر میرسد این مسئله شدنی نیست . مضاف بر آنکه ما هیچ کشوری در دنیا را نمی توانیم مثال بزنیم که به یک کالای خاص وابسته نباشد و در هرصورت هر دولتی بخشی از تامین منابع مالی کشور مربوط به درآمدهای مالیاتی است بخشی از آن مربوط به درآمدهای متفرقهای است که دولت دارد و بخشی از آن مربوط به عرصه سیاست خارجی است که دولت در اثر رابطه با یکدیگر به آن دست پیدا میکنند و بخشی از آن مربوط به استقراض خارجی میباشد که دولتها از آن طریق کسب درآمد میکنند. این مسئله که تصور شود دولت می تواند در کوتاه مدت کل بودجه جاری را از محل درآمدهای خود تامین نماید به نظر می رسد نیاز به مدت زمان بیشتری دارد.
به نظر شما بحث روابط بینالملل ایران و تعامل با کشورهای دیگر به ويژه عربستان تا چه حد می تواند معضل قیمت نفت را حل کند؟
در سال 76 قیمت نفت به 8 دلار کاهش پیدا کرد و در آن زمان که دولت اول آقای خاتمی مستقر بود، مشکلات امروز نفت نیز پدیدار گشت، در چنین شرایطی بود که روابط میان ایران و عربستان و همکاری که میان دو کشور به وجود آمد، یک فضای همکاری و هماهنگی را در سازمان اوپک به دنبال داشت که اوپک توانست با کاهش میزان تولید خود قیمت نفت بار دیگر افزایش دهد و به مرز 50 دلار رسید. بر این اساس باید گفت قاعدتا همکاری میان ایران و عربستان می تواند بر میزان همکاری دیگر کشورها تاثیر بگذارد. بنابراین همکاری میان ایران و عربستان موجب می شود منافع و دیدگاههای دو طیف نزدیک به عربستان و ایران به یکدیگر نزدیک شوند و از این رو موجب تصمیم قاطع در رابطه با اتخاذ سیاستهای مناسب در رابطه با افزایش قیمت نفت درپیش گرفته شود. در حال حاضر که روسیه اعلام کرده است میتواند یک میلیون از میزان تولید نفت خود را کاهش دهد قاعدتا اگر در راستا توافق با عربستان تحولی به وجود آید می تواند کمک کند تا اوپک رانیز به میدان بکشاند و اوپک بر خلاف آنکه برخی از اعضا اصرار دارند تولید خود را کاهش ندهند تولید خود را تقلیل دهد و از این رو قیمت نفت افزایش پیدا کند. این مسئله در صورت تقویت رابطه میان ایران و عربستان ممکن است موجب تشویق کشورهای دیگری از جمله نروژ و دیگر کشورهای اروپایی نیز شود و از سوی دیگر با همکاری کشورهای اوپک می توان از میزان آزاد عرضهای که بیشتر در نتیجه انقلاب فناوری و کاسته شدن از میزان مصرف نفت به وجود آمده است، کاست. لذا در شرایط کنونی آنچه اهمیت ویژه دارد کنترل بازار است که قطعا نقش ایران و عربستان میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
زمانی زمزمهای بود تا آقای هاشمی سفری به عربستان داشته باشد برای نزدیکی رابطه دو کشور، این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران از ظرفیتی به نام آقای هاشمی رفسنجانی برخوردار است که روابط شخصی قوی با ملک عبدا... داشت و از اعتبار ویژه ای در کشور عربستان برخوردار است. به نظر میرسد دست اندرکاران نظام و دستگاه دیپلماسی کشور باید از این ظرفیت استفاده کند و با توجه به نقشی که عربستان هم در ثبات قیمت نفت و هم در مذاکرات هستهای می تواند داشته باشد، این سفر همانطور که در دوران اصلاحات توانست روابط ایران را با این کشور دگرگون سازد و حتی در دولت آقای خاتمی قیمت نفت از 69 دلار به 8 دلار رسید که تقویت رابطه ایران و عربستان توانست تاثیر عمدهای بر تقویت قیمت نفت بگذارد. با تجربه گذشته به نظر می رسد سفر آیتا...هاشمی رفسنجانی به عربستان می تواند روابط ایران و عربستان را وارد فاز جدیدی نماید.
یک سال و نیم از عمر دولت می گذرد تصمیمها و سیاستهای دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت هم راه درستی را می رود و هم درست راه می رود. این مسئله خیلی مهم است. تصمیماتی را که دولت اتخاذ میکند تصمیمات درستی است و بهرغم مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد تلاش میکند تصمیمات درست را اجرایی کند و این در حالی است که دولت یک سال تنها می توانست آواربرداری کند و تلاش کند آرامش را به کشور بازگرداند. در طول این مدت دولت حتما حرکت درستی داشته است و از نیروهای کارآمد استفاده کرده و از این طریق توانسته است رشد منفی کشور را به سمت رشد مثبت سوق دهد و از اول امسال ما نسبت به سال گذشته 4 درصد رشد مثبت اقتصاد را داشتیم اما این گلایه وجود دارد که با وجود آنکه این تحولات در اقتصاد رخ داده است اما هنوز آثارش در بنگاههای اقتصادی و خانوادهها قابل مشاهده نیست یعنی هرچند دولت از شدت تورم کاسته است و تورم 38 درصدی را به 17 درصد کاهش داده است اما این مسئله خیلی در بازار مشهود نیست و مردم هنوز این کاهش تورم را احساس نکردهاند یا رشد اقتصادی در بنگاه ها هنوز ملموس نشده است. بر این اساس باید گفت از آنجایی که این تغییرات مثبت هنوز در کشور احساس نشده است. لذا قضاوت کردن در رابطه با دولت و سیاستهای اقتصادیاش به نظر هنوز زود است. آنچه لازم به اشاره می باشد اگر این اعتقاد وجود دارد که سیاستهای اقتصادی دولت صحیح بوده است از اصلاح سیاست های گذشته گرفته تا اتخاذ سیاست های جدید باید منتظر ماند تا این سیاستها تاثیر خود را در کشور بگذارد. البته ناگفته نماند انتقاداتی نیز در رابطه با عدم هماهنگی و عدم تغییرمدیران پایینتر وجود دارد و از سوی دیگر دولت با سنگاندازیهایی مواجه هستند در مجلس و دیگر ارگانها که دست دولت را برای عملکرد بهتر می بندد.
اولویت دولت برای سال آینده چه باید باشد؟
به نظر می رسد دولت باید اولویت خود را متوجه سیاست خارجی قرار دهد و تلاش نماید مانع اصلی اقتصاد یعنی تحریمها از پیش پا برداشته شود و اگر بتواند تحریمها لغو نماید قطعا برنامهها و سیاستهای کشور با سیاست های فعلی متفاوت خواهد بود چرا که تصمیمات امروز با این پیش فرض است که رابطه با دیگر کشورها به همین صورت باقی خواهد ماند. و تحریم ها نیز بر سر جای خود خواهد ماند. قاعدتا اگر در این مدت دولت موفق شود به توافقی با دنیا دست پیدا کند و حتی بخشی از تحریم ها نیز لغو شود قطعا سیاستگذاریهای متفاوتی را طلب میکند و ما حتما می توانیم بر منابع مالی بیشتر حساب کنیم و حتی میتوانیم روی فاینانسها و سرمایهگذاریهای مستقیم حساب باز کنیم. در چنین شرایطی است که نوع تصمیم گیری ها درباره تغییر اوضاع متفاوت خواهد بود. بنابراین اولویتها در صورت حذف تحریمها و دست یافتن به یک تعامل با جامعه جهانی متفاوت خواهد بود.