گروه سياسي| محمود احمدينژاد به دنبال بقا است. در سياست يا فضاي علمي؛ شايد هم هر دو. تاسيس يك حزب يا بنياد سياسي توسط او با توجه به حساسيتهايي كه روي رفتارش به ويژه در سالهاي پس از 88 وجود دارد به اين سرعت شدني نيست. ضمن آنكه كميسيون ماده احزاب تركيبي متفاوت از آراي رييس دولت فعلي دارد و بعيد است حتي در صورت درخواست رسمي احمدينژاد او بتواند به اين زوديها جبهه سياسي مورد نظر خود را عينيت بخشد. در تمام 8 سال گذشته احمدينژاد اصرار داشت خود را فردي دانشگاهي معرفي كند كه حتي از نهاد رياستجمهوري حقوقي دريافت نميكند و مايحتاج زندگياش را با حقوق معلمي در دانشگاه علم و صنعت تامين ميكند. طبيعي است او وقتي ميخواهد خود را چهرهيي فرهنگي معرفي كند نياز به پايگاه فرهنگي داشته باشد و چه پايگاهي بهتر از دانشگاه. سابقه تاسيس دانشگاه توسط حاميان تفكر او كه چند سالي است انحرافي خوانده ميشوند به سال 89 بر ميگردد. آن زمان اسفنديار رحيممشايي در خواست مجوز تاسيس دانشگاه غيرانتفاعي جامع بينالمللي ايرانيان را به شوراي انقلاب فرهنگي داد و با معرفي خود و مرضيه وحيددستجردي، وزير وقت بهداشت، علي اكبر صالحي، وزير امور خارجه، لطفالله فروزنده، معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني، ابراهيم عزيزي، معاون برنامهريزي و نظارت راهبردي، حميد بقايي، معاون اجرايي، محمد شريف ملك زاده، دبيركل شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور به عنوان 7عضو پيشنهادي هيات موسس دانشگاه جامع بينالمللي ايرانيان موفق شد از شوراي عالي انقلاب فرهنگي مجوز بگيرد. با اين حال نمايندگان مجلس با انحرافي دانستن اين حركت با اساسنامه آن مخالفت كردند و عملا تاسيس دانشگاهي توسط مشايي منتفي شد. از ميان اعضاي هيات موسس پيشنهادي مشايي مرضيه وحيددستجردي به دليل مخالفت با رييس دولت از كابينه اخراج شد، لطفالله فروزنده يكي از گزينههاي حسن روحاني، رييسجمهور منتخب براي سمتهاي حساس در هيات دولت است و ملكزاده نيز راهي جدا از مشايي در پيش گرفت. علي اكبر صالحي هم با مواضعي كه درباره رييسجمهور منتخب گرفته است نشان داده قرابتي با مشايي ندارد. پرونده دانشگاه مشايي اگرچه بسته شد اما محمود احمدينژاد توانست در هفتههاي پاياني دوران مسووليتش مجوزي را از شوراي عالي انقلاب فرهنگي بگيرد كه يقينا پس از اتمام مسووليت نميتوانست به اين راحتي آن را اخذ كند. حال محمود احمدينژاد و اطرافيانش با وجود ممنوعيت تاسيس دانشگاه غيرانتفاعي در تهران – مگر با مجوز خاص- بايد در تهران كار آساني انجام دهد. آين آساني البته متعلق به اوست و نه افراد عادي. او بايد به دنبال 1500 متر مربع زمين باشد تا دانشگاهش را در آن تاسيس و 8 عضو هيات علمي را هم به كادر خود اضافه كند. 1500 متر زمين در تهران با توجه به اطرافيان احمدينژاد كار سختي نيست همانطور كه يافتن 8 عضو هيات علمي كه بخواهند در كنار رييسجمهور سابق باشند. اگر چه در دولتهاي پس از انقلاب معمولا وزرا يا نزديكان دولت چنين درخواستهايي داشتهاند و اغلب هم دانشگاههايي را تاسيس كردهاند اما اينكه رييس يك دولت درخواست تاسيس دانشگاه داشته باشد و مجوز آن را هم به راحتي طي يك هفته بگيرد امري است كه مثل بسياري از رفتارهاي احمدينژاد براي نخستين بار رخ ميدهد.