«اگر واقعه چپلهیل، یک دعوا بر سر پارکینگ بود... لابد حمله 11 سپتامبر به برج های دو قلو هم دعوای (خلبانان) بر سر تعیین مسیر هواپیما بوده است»!
تدبیر24: پرویز اسماعیلی - این طنزِ گزنده، بخشی از واکنش کاربر یکی از شبکه های مجازی به عملکرد رسانه های غربی در پوشش جنایت «چپلهیل» است.
یک دین ستیزِ افراطی در «چپل هیل» آمریکا سه دانشجوی مسلمان را به گلوله بست و کشت. همزمان؛ عوامل گروهک القاعده 21 مسلمان شیعه را در نماز جمعه پیشاور به گلوله بستند. انعکاس این دو واقعه، بار دیگر دستورالعمل رسانه های اصلی غرب را در اسلام هراسی و منتسب کردن خشونت به مسلمانان به خوبی نشان می دهد.
معمولا در حوادثی مثل حادثه اول؛ که مسلمانان قربانی اند و جانی شهروندِ مذهب ستیز یا غیر مسلمانِ غربی است، جنایت در حد یک «دعوا» تنزل می یابد. شبکه بی بی سی، علیرغم اشتهارِ جنایتکارِ «چپل هیل» به دین ستیزی و تنفر از ادیان (و نه فقط اسلام)، از قول برخی منابع پلیس و همسر او اختلاف و درگیری بر سر پارکینگ را از عوامل احتمالی این جنایت عنوان کرده است.
در حادثه دوم و یا حوادثی که جنایتکار به هر نوعی به اسلام مرتبط می شود؛ عموما خبرها با پوشش وسیع و برانگیزانندۀ احساسات عمومی بازتاب داده می شود. تصاویر قربانیان گاه حتی بر خلاف مرامنامه اخلاقی همین رسانه ها بازتاب عمومی پیدا می کند. چنانچه «تصویرِ» جنایات و جنایت پیشگانِ داعشی (که مدعی دولت اسلامی هستند)، آشکارا در رسانه های غربی، تکرار می شوند و نفرت تکثیر می کنند ...
جهل، افراط، خشونت و جنایت در امتداد یکدیگرند؛ و برای محو جنایت، ابتدا دیو جهل باید به زمین افتد. حال سوال اینجاست که چرا لااقل در کنار این تصاویر، تحلیل درستی از متفکرین جهان اسلام(حتی غربگرایان آنها) ضمیمه نمی شود تا حساب جنایتکاران از دین محمد (ص) جدا شده و این «نفرت کور» از مسلمانان تقویت نشود؟!
در همین راستا؛ رسانه های مسلطِ غربی میلی به انعکاس پیام روشنگر و دعوت مشفقانه رهبر معظم انقلاب از جوانان غربی برای مطالعه در باره حقیقت اسلام نداشتند. همچنین پیشنهاد رییس جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «جهان عاری از خشونت و افراطی گری» (که سال 2013 با اجماع و به عنوان سند WAVE در سازمان ملل تصویب شد) را به عنوان سوژه ای راهبردی علیه تروریسم در دستور کار خود قرار ندادند.
پیام رهبر انقلاب البته در شبکه های اجتماعی و در لایه های جوامع غربی مخاطب خود را یافته و باز هم خواهد یافت. زیرا فناوری های نوین ارتباطی ظرفیت این را دارند که هژمونی رسانه های غربی را بشکنند و اینگونه پیام ها را به وجدان های آگاه برسانند که «آنها که بذر نفرت به ادیان و اسلام هراسی می کارند، خشونت در جامعه درو می کنند.»
سه حادثه دیگر را نیز مرور می کنیم تا دریابیم ایران هراسی روی دیگر سکه اسلام هراسی است. سال گذشته پرواز ام. اچ 370 خطوط هوایی مالزی که عازم پکن بود از صفحه رادار ناپدید شد. در همان ساعت اولیه، و بعد از اعلام اینکه دو نفر از مسافران ایرانی بوده و احتمالا گذرنامه جعلی داشته اند، مخاطبی ناشناس کامنتی در ادامه خبر یک رسانه آمریکایی گذاشت و مدعی شد که این دو نفر از عوامل حادثه (یا هواپیما ربایی) بوده اند و تفکرات تند مذهبی در راستای رویکردهای جمهوری اسلامی داشته اند! این ادعایِ بی پایه، اگر چه ساعاتی «کد» و به عنوان یک فرضیه تکرار شد، اما بلافاصله بعد از اعلام پلیس مالزی در رد این فرضیه متوقف و حتی کامنت مربوطه از صفحه آن رسانه حذف شد!
حادثه دوم؛ گروگانگیری یک پناهنده سیاسی در سیدنی استرالیا به نام «هارون مونس» بود. وی دو دهه قبل مدتی لباس روحانیت پوشیده بود و بعد از بارها کلاهبرداری و انواع فساد، مخفیانه به استرالیا گریخت. دولت این کشور درخواست ایران برای استرداد او را نپذیرفت و به او پناهندگی سیاسی اعطا کرد. در این مورد هم رسانه های غربی در ابتدا تلاش کردند اقدام او را به روحانیت شیعه و ایران نسبت دهند اما بعد از کشف ماهیتِ فرد مذکور، آرام آرام عقب نشستند.
و حادثه سوم نیز اخیرا در قضیه کاریکاتورهای توهین آمیز نشریه «شارلی ابدو» و رویدادهای بعدی رخ داد. «رسانه های خاص» اهانت به مقدسات دینی یک و نیم میلیارد مسلمان را آزادی بیان دانستند و در عوض؛ حمله به دفتر این نشریه را (که آن نیز مورد سوال است) با پیوستی تبلیغاتی - رسانه ای، در قواره یک تراژدی انسانی، تصویر کردند. نمایشی از راهپیمایی سرانِ جهان در پاریس را سامان دادند که البته طنز تلخی هم در گوشه تصاویر آن دیده می شد؛ نتانیاهو رییس رژیم کودک کش نیز پیشگامِ راهپیمایان بود و از خشونت برائت می جست!