حتما با همین اختلاسهای افشا شده می شد همه ی مدارس ، بیمارستانها، جاده ها و راهها و ده ها پروژ ه ی دیگر را باز سازی و نو سازی کرد یا حداقل می شد دستمزد کارمندان و کارگران را به حدی افزایش داد که برای یک زندگی روی خط فقر منت کش" هرکس و ناکس" نباشند .حتمأ می شد و بعد از این هم می شود ولی افسوس...
تدبیر24: ابوالقاسم عابدینپور - حکایت کنند که مردی را دشنام دادند. بسیار ناراحت شد و پرخاش کرد. او را ببستند و همراه با دشنام کتکش زدند. سپس او را گشوده و باز دشنام دادند. این بار هیچ نگفت. پرسیدند چرا از دشنام به خود نپیچیدی؟ گفت: دشنام بدون کتک بهتر از دشنام با کتک است .
حکایت ما با اختلاسها همانند این حکایت است.
واقعأداستان اختلاسها ریشه در کجا دارد؟
کی قرار است آنچه به عنوان بیت المال به دست چند نفر حیف و میل شده است باز پس گرفته شود؟
چه کسی باید مسوولیت این امور را به عهده بگیرد؟
سیستمهای نظارتی وجود خارجی دارند یا فقط شعارش را می دهیم؟
اسامی و نامهایی که با این اختلاسها سرو کار دارند فقط به ثروت مملکت دست درازی نمی کنند بلکه اعتقادات ملت را نشانه رفته اند.می خواهند ثابت کنند اگر صحبت از تقوی و پاکی و امانتداری و... به میان می آید تا وقتی اعتبار دارد که به مراکز قدرت دست نیافته ای و گر نه اگر توانستی بردار و ببر!.هیچ اتفاقی نمی افتد !.تازه گیر هم که افتادی چند صباحی در خلوت بازداشتگاه و زندان به سر می بری و از داشتن ثروتهای باد آورده قکر خود را به کرسی لذت می نشانی تا به ترفندی بیرون آیی و هر چه خواستی بکنی.
انگار همین دیروز بود که رئیس دولتی مدام تهدید می کرد که لیست اختلاس کنندگان(مفسدان اقتصادی) را در جیب دارد و به زودی نشان می دهد که البته نشان نداد و اختلاس پاک ترین مرد دولتش در خدمتگزارترین دولت(!) نوعی سوء برداشت تعبیر شد و احتمالأ ملت ایران برای این مظلومِ گرفتار در بند، چندین عذرخواهی هم، به دولتمردان گذشته بدهکارند!
نکند آنچه به نام مفسدان اقتصادی قرار بود بشود در حد چند نفر در قضیه ی "خاوری" شدّت و حدّت خود را از دست داده است؟!.
چه زود ارقام اختلاس برای همه عادی شده. ارقام آنقدر بزرگ است که تلفظش مشکل شده چه برسد به تفکّرش.
عده ای هم پای ماشین حساب نشسته اند و با حسابرسی دارند سهم هر ایرانی را از پولهای اختلاسی محاسبه می کنند. جالب است اگر سی سال در وزارت خانه ای مثل آموزش و پرورش کار کنی و حقوق بالایی هم داشته باشی ،پاداش آخر خدمتت به پنجاه میلیون نمی رسد!
راستی این پولها قبل از اختلاس کجا بودند؟ چقدر از این سرمایه ها(اختلاسهای آینده ی نه چندان دور) از دسترس مردم دورند و منتظرند کسی به سراغشان برود و از انزوا خارجشان کند؟
در سیستم واگذاری اعتبارت چه نظارتی وجود دارد که اطمینان داشته باشیم یک بام و دو هوا اعمال نمی شود و کی قرار است دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی این محدوده را از ناپاکی ها پاک کنند؟
حتما با همین اختلاسهای افشا شده می شد همه ی مدارس ، بیمارستانها، جاده ها و راهها و ده ها پروژ ه ی دیگر را باز سازی و نو سازی کرد یا حداقل می شد دستمزد کارمندان و کارگران را به حدی افزایش داد که برای یک زندگی روی خط فقر منت کش" هرکس و ناکس" نباشند .حتمأ می شد و بعد از این هم می شود ولی افسوس...