تدبیر24:مصطفی مطهری - در بررسی مبانی ساختار قدرت قبل از هر چیز باید متن قدرت یابی گروه ها و احزاب را مورد مطالعه و تامل قرار داد؛ به عبارتی آنچه در قدرت یابی و میزان محبوبیت عمومی این احزاب و گروه ها حیاتی به نظر می رسد نحوه عملکرد، اهداف برنامه ریزی شده و اولویت های ساختمند آنها در شبکه های سیاستی در مراوده انتقال سیاستی در کشور متبوعشان می باشد. لذا کسب و دستیابی به قدرت توسط هریک از آنها، گروه ها و احزاب دیگر را در تقارب با آن به ادامه فعالیت های خود در خارج از کانون رسمی قدرت همراه خواهد ساخت که لازمه این حیات سیاسی برای آنها اصلاح و بازیابی نقایص حزبی خویش بوده تا بر حضور دوباره و هدفمند آنها برای حصول قدرت به تسهیل راه بپردازند.
در این راستا علاوه بر آنچه که ذکر گردید گروه های اپوزیسیون رسمی قدرت حاکم در هر کشور یک کار ویژه حیاتی را دارا می باشند و آن عبارت از نقد قدرت موجود یا حزب رقیبِ مسلط در کانون قدرت است و هدف از این نقدها علاوه بر کانالیزه کردن آگاهی بخشی عمومی، ریشه یابی و گوشزد نمودن قصورهای قدرت موجود حاکم در جامعه در راستای تامین منافع ملی با عنایت به تعمیم های پوششی می باشد؛ به بیانی دیگر این رویکرد های انتقادی از سوی احزاب رقیب حزب حاکم تنها در راستای تامین حداکثری منافع ملی کشور متبوع قابل تحلیل است. مع الوصف این منش انتقادی در نزد اپوزیسیون ها در کشورهای پیشرفته و دمکراتیک تنها در مدار انتقاد و بر محور اصلاح قرار دارد و هیچ گاه شکل و شمایل تخریب و تضعیف دولت را به همراه نداشته و به خود نمی گیرد و در این رهیافت رابطه ای – راهبردی با حزب حاکم نوعی تعامل خفیف را برقرار می سازند.
اما در کشور ما همواره اپوزیسیون در یک عرصه مبارزاتی با پوزیسیون قدرت ( دولت ) منش را بر تخریب و کنش را بر تضعیف استوار می کنند و در تلاش هستند که بر حسب یک مچ گیری سیاسی تبیین موضوعات دولتی بپردازند. در واقع پیامد درک و فهم رهیافتی غلط از موقعیت و موضوع اپوزیسیون که ماحصل کشیدگی مفاهیم از موضوع می باشد که خود را همواره در تقابل با جریان اصلی قدرت یعنی دولت تعریف می کنند که با یک تولید ابهام بی معنا در عرصه سیاست در کشورهمراه می باشد.
وجود این نوع از نگرش همواره سبب گشته که دولت های موجود در کشور ما با یک چالش جدی روبرو شوند و بیشتر وقت و انرژی خود صرف و هزینه پاسخگویی به شبهات ایجاد شده توسط احزاب مخالف در جامعه نمایند؛ فی المثل می توان در این چند ماهه اخیر به برخوردهای تعصبی و به دور از هرگونه عقلانیت اپوزیسیون های رسمی موجود در کشور در رابطه با جریان مذاکرات هسته ای اشاره نمود که با نوعی جهت گیری های منفی در این زمینه نه تنها با سیاست های دولت در این ارتباط همراه بوده بلکه با شیوه های رفتار دیپلماتیک افراد مذاکره کننده کشور نیز مرتبط بوده است. بطوریکه این موضع گیری های غیر علمی و غیر فلسفی از سوی جریانات مخالف دولت علاوه بر متضرر ساختن منافع عمومی در عرصه داخلی، چهره اجماع ملی کشور و نظام را نیز در رابطه با مسئله هسته ای و تاکید اجماعی ملی بر داشتن انرژی هسته ای به نمایندگی دیپلمات های کنونی از سوی دولت را در نزد مذاکره کنندگان (1+5) با جمهوری اسلامی را نیز مخدوش کرده است.
سخن پایانی اینکه ما باید در زمینه مخالفت و یا تضاد در عرصه سیاست به یک درک مفهومی مستحکم و شفاف از پدیده ها و جریانات دست یابیم؛ بطوریکه با درک متقابل و تنها با روابط با یکدیگر و احترام به مبانی و مجموعه های مورد پذیرش عمومی است که می توانیم یک چهره وجیهه صالح در نزد افکار عمومی در عرصه داخلی دست پیدا کنیم و عبور از مسیرهای صعب العبور حزبی با تخریب راه های دیگر برای کسب قدرت و یا تضعیف قدرت دیگر جریانات نه تنها ممکن نخواهد بود بلکه ما را در یک پازل نامعلوم و نامفهوم از مسیر قرار خواهد داد که انعکاس این اعمال اتمیزه کردن خود از جامعه و بسان چنگ زدن در آب و کوبیدن آب در هاون خواهد بود.