پاکترین، خدمتگزارترین و محبوبترین؛ تنها بخش کوچکی از صفات مردی از جنس مردم و لُب کلام سیاستمداری است که معجزه هزاره سوم نامیده میشد. زمانه چرخی خورد و بسیاری از آنان که او را میستاییدند یا دیگرگونه موضع گرفتند یا آنکه ترجیح دادند سکوت اختیار کنند و کنج عزلت سیاسی بجویند اما هنوز حلقه یاران خاص احمدینژاد پروپا قرص و بدون هیچ فروکاستی از دکتر دفاع میکنند.
تدبیر24:به
گزارش روزنامه آرمان آنان نه به انتقادات توجهی دارند و نه به آمار و
ارقامی که گویای چیزهایی دیگر است. هنوز در موضع بازخواست هستند و در مقام
مطالبه گر، خود را در چنان مرتبهای از شوکت و جلوت میبینند که روزی
آمرانه به رئیسجمهور نامه مینویسند و درخواست ارقامی میکنند که هر
شنوندهای را در بهت و حیرت فرو میبرد و روز دیگر مدعیاند که محبوبیت
احمدینژاد قابل قیاس با دیگری نیست و دولت دهم آنچنان خدماتی به منصه ظهور
رسانده که نه پیش و نه پس از آن تکرارشدنی نیست.
این یاران انگشت
شمار اما پابرجا حتی مدعیاند که وضعیت اقتصادی مردم در دوران دولتهای نهم
و دهم آنچنان ارتقایی یافت که قابل قیاس با هیچ برههای نخواهد بود. حال
آمارها و وضعیت عینی که جملگی مردم آن را حس کردند، گواهی بر نکتهای دیگر
میدهد چندان مهم نیست.
از منظر جوانفکر هنوز که هنوز است گفتمان
غالب در میان مردم گفتمان احمدینژاد است و لابد حسن روحانی نیز ادامه مسیر
منطقی احمدینژاد است! این جمع ضدین شاید تنها از آنان برآید اما هر چه
هست این بروننماییهای عجیب و غریب که سابقه دیرینی در آن دولت و
کارگزارانش داشت یک دلیل دارد و بس؛ عدم میل به حذف از عرصه عمومی. هر
موضوعی در برابر ثبت کنش در عرصه عمومی برای یاران احمدینژاد و شخص خود وی
در اولویت ثانویه است؛ کنشی که یاد خدمتگزار مردم را در اذهان عمومی زنده
نگه دارد.
کم و کیف این فعل و انفعال نیز مهم نیست، او میخواهد
طرح موضوع شود؛ دولت در سایه، ساختمان لادن، تقدیر در مسجد نارمک، دانشگاه
ایرانیان، جنجال نامهنگاری بقایی، درخواست غیرمتعارف کمک مالی و بالاخره
مصاحبههای گاه و بیگاهی که ادعاهای مطروحه در آن گاه آنچنان عظیم و
غیرقابل هضم است که مشابهی برای آن نمیتوان یافت.
احمدینژاد و
تیم همراه وی عقبه مالوف و با ثباتی در سپهر سیاسی ندارند و عملکردهای آنان
وفق آمار رسمی در مرتبهای است که هیچ ارزش افزودهای برای آنان رقم
نمیزند و لاجرم باید به همین امور متوسل شوند تا خودی نشان داده و به رقبا
بگویند که هنوز جایی برای بازی در میدان سیاست دارند. در آخرین نمونههای
این رویکردهای برونریزانه دو اقدام از سوی احمدینژاد و یار همراه وی جامه
عمل پوشیده که در پی اشاراتی به آن خواهیم داشت.
از پژو 504 تا کاروان اسکورت
احمدینژاد
رئیسجمهوری بود که هنگام ورودش به پاستور کفشهای کتانی میپوشید تا برای
باز و بسته کردن بند کفشهایش روزی چند بار خم شده و حس مردم عادی را درک و
لمس کند. او در آن روزها یک پژوی 504 داشت اما به گفته روزنامه جمهوری
اسلامی به نقل از گزارشهای مردمی وی اکنون که ریاستجمهوری را پس از 8سال
ترک کرده سوار پژوی پرشیا میشود و علاوه بر ماشین چراغگردان و پلیسهای
موتور سوار چهار خودروی محافظ نیز او را اسکورت میکنند.
فارغ از
الزامات قانونی، این عبور و مرور در انظار عمومی و دست تکان دادن برای مردم
کوچه و خیابان با این دبدبه و کبکبه، با شعارهای مطروحه وی چه در فضای
پیشاانتخاباتی و چه پس از آن همخوان نیست و همگان میدانند که میشد و
میتوان چنین آرایشی را برای حضور در میان مردم نداشت. مگر اینکه چنین فرض
کنیم که در آن برهه آن بروننمایی سادهمنشانه اقتضای طرح وی در فضای عمومی
بود و امروز لاجرم برای کسب جایگاه در افواه عمومی نیازمند چنین فعل و
انفعالات پرطمطراقی است.
احمدینژاد پرانتز بسته نیست
علیاکبر
جوانفکر مشاور رسانهای محمود احمدینژاد و رئیس پیشین خبرگزاری جمهوری
اسلامی از نزدیکترین چهرهها به وی است. او گفتوگویی با نشریه نسیم
بیداری انجام داده و در این مصاحبه به نکات جالبی اشاره کرده است؛ طبق
معمول خدمات احمدینژاد در پیشرفت و توسعه کشور را بسیار عالی و بینظیر
خوانده و مدعی شده گفتمان احمدینژاد هنوز گفتمان غالب جامعه است.
وی
در پاسخ به این سوال که دورترین تفکر به وی در انتخابات دوره یازدهم حائز
اکثریت آرا شده و چگونه چنین ادعایی را مطرح میکند؟ میگوید: نماینده آقای
احمدینژاد یعنی مشایی به انتخابات راه نیافت تا معلوم شود ایشان چه مقدار
حامی در جامعه دارد و ایشان اگر میآمد در میان مردم جذابیتهای زیادی
داشت. گفتمان آقای احمدینژاد را یک پرانتز بسته نمیدانم، زیرا گفتمان
انقلاب اسلامی، همیشه جاری و مورد اقبال جامعه است. وی نتایج انتخابات
دوره یازدهم را نشانهای از شکست جریان و گفتمان احمدینژاد نمیداند و
معتقد است در سال88 وزن این طیف مشخص شد و آن مشارکت گسترده به دلیل
احمدینژاد رقم خورد.
باز هم دستهای پنهان
رئیس
خبرگزاری جمهوری اسلامی که نمیتواند منکر معایب و افزایش قیمتهای
وحشتناک و تورم بالای 40درصدی در سالهای پایانی دولت شود و درخصوص تورم و
افزایش نقدینگی و اخطارهای کارشناسان در این خصوص پاسخگو باشد طبق روال
مالوف مدعی میشود که دولت احمدینژاد 5/6 سال به خوبی مملکت را اداره کرد و
برخی اقدامات خائنانه باعث افزایش قیمت ارز و رقم خوردن این وضعیت شد.
وی به اظهار نظر رئیس مجلس درخصوص قیمت بنزین اشاره کرده و این اقدام را ضربهای مهلک به اقتصاد و بالا رفتن قیمتها اعلام میکند.
وی
همچنین قالیباف شهردار تهران را نیز مقصر افزایش قیمتها معرفی کرده و
میگوید: چرا شهرداری تهران در ازای بدهی خود به پیمانکاران، به آنها
کیسههای سکه، آن هم به قیمت روز میداده است؟
وی با تاکید چند
باره بر اقدامات خائنانه خواستار محاکمه عاملین این اقدامات میشود و
آمارها درخصوص اشتغال و تورم را درست نمیداند و مخلص کلام اینکه معتقد است
دولت در یکسال و نیم آخر بر اقتصاد کشور حاکمیت نداشت.
جوانفکر،
احمدینژاد را نماینده گفتمان انقلاب اسلامی دانسته و معتقد است وی به هیچ
وجه مورد حمایت اصولگرایان نبوده و در اظهار نظری جالب رای روحانی را
شکننده عنوان کرده و خوشحالی مردم از آمدن وی و عدم ناراحتی از رفتن
احمدینژاد را قابل مانور دادن نمیداند.
وی در مجموع دوران
احمدینژاد را درخشان دانسته است. حال باید دید این اظهارات تا کی ادامه
خواهد داشت و آیا این طیف قصد دارند توجهی به آمار و ارقام اعلامی هم بکنند
یا خیر؟ هر چه هست از منظر آنان هنوز احمدینژاد یک اسطوره بیتکرار است.