مقامات عربستان سعودی اعلام کرده اند، با حمایت متحدان عرب خود در صدد تشکیل یک نیروی نظامی عربی واحد متشکل از 40 هزار نیروی آموزش دیده هستند.
تدبیر24: مسلم، متین - با توجه به مواضع پاره ایی کشورهای منطقه شبیه پاکستان،سودان و افغانستان در قبال عربستان، سیاست آتی دستگاه دیپلماسی ایران در قبال این کشورها چه خواهد بود؟ تا پیش از یافتن پاسخ این پرسش که چه اتفاقی رخ داده که این فاصله مخاطره آمیز بوجود آمده،به این سوال نمی توان پاسخ روشنی داد. ساده کردن صورت مسئله که سعودی ها پول وامکانات دارند و کشور می خرند هم برای رفع ابهام چندان قانع کننده و کافی نیست.پس اشکال در کجاست؟
مقامات عربستان سعودی اعلام کرده اند، با حمایت متحدان عرب خود در صدد تشکیل یک نیروی نظامی عربی واحد متشکل از 40 هزار نیروی آموزش دیده هستند. مصر، سودان و دیگراعضای شورای همکاری خلیج فارس برای پیوستن و حمایت از آن اعلام آمادگی کرده اند.امانباید گذشته را فراموش کرد. نه سیسی، جمال عبدالناصر است و نه شاه سلمان ،ملک فیصل دهه های 60 و 70میلادی که جوانان عرب را سوار بر احساسات ناسیونالیزم امت عرب ،به خیابان های پایتخت های عربی می کشاندند. طرفه آنکه همان زمان هم بیروت و دمشق و امان و قاهره در تب 40 درجه نا کامی های اتحاد امت عرب با صدای ام کلثوم می سوخت و گریه می کرد.آن دوران به قول عمرموسی طلایی گذشت و دیگرباز نخواهد گشت.
اما در یک ارزیابی کلی کارشناسان نظامی گفته اند این نیرو ظاهرا واکنش سریع!!قرار است به صورت کلی 3 هدف عمده را به طور همزمان دنبال کند.1- دفاع فعال ازخلیج فارس و دریای عمان. 2-دفاع از منطقه آبی باب المندب و دریای سرخ .3- دفاع از سرزمین های عربی در برابر هر گونه تهدید ارضی و حاکمیتی.
ولی سوال بزرگ این است" صرف گسترده بودن این برنامه نظامی و اهداف آن می تواند دلیلی بر موفقیت آن هم باشد؟بسته به انتظار و توقعی که از رهبران عرب ونیز قدرت بالفعل و واقعی چنین ارتشی در ذهن وجود دارد پاسخ متفاوت است. به باور من در کوتاه مدت پاسخ مثبت است،اما دربلند مدت قطعا اینگونه نیست.باید اذعان کرد مقامات عربستان در اینگونه اقدامات خود ضمن آنکه در صددند بر پاره ایی نابسامانی جدی در ساختار قدرت داخلی فائق آیند، بیشتر مترصدند معادلات آتی منطقه در حال تحول رابا قدرت نمایی نظامی کنونی به نفع خود تغییرو در آینده در تقابل های دیپلماتیک با ایران نزدیک شده به واشنگتن از موضع بالاتری با این کشور برخورد کنند.چراکه مایل به رویارویی نظامی مستقیم با ایران نیستند .به اعتقاد کارشناس المانیتور "جنگ کنونی یمن موجب رفع اختلاف های داخلی عربستان خواهد شد. ضمن آنکه رهبری این کشور را از شرمندگی پیروزی ایران در سوریه و عراق و سیاست جدید واشنگتن در قبال ایران رها می کند".
یک دیپلمات ارشد عرب مقیم مسقط نیز که مایل به افشای نام خود نبود اما کشورش روابطی عادی با تهران دارد می گوید" بیش از امروز بهتر است آینده را ببینیم. 2 نکته را فراموش نکنید. اولا، سعودی ها تحت هیچ شرایطی مایل به رویارویی نظامی و مستقیم با تهران نیستند و این ارتش مطرح شده بیشتر یک ارتش روانی خواهد بود تا عملیاتی. عربستان نه توان بلند مدت ونه تمایل به رویارویی نظامی با ایران ندارند. ثانیا ریاض به خوبی می داند دیر یا زود، اگر نه در فردا اما پس فردای حل نهایی مناقشه اتمی ایران، مجبوربه تصحیح روابط با تهران خواهد بود ". این دیپلمات می افزاید" رهبران عربستان درشرایط کنونی هرگونه مذاکره با تهران را به صلاح نمی داند چون در موضع آسیب پذیری قرار دارند . آنها در صددند با پیروزی در یمن و تثبیت موقعیت نظامی خود از موضع محکم تری با تهران مواجه شوند.تا آنجا که میدانم سعود الفیصل و محمد بن سلمان وزیر دفاع مبتکر این سناریو هستند".
اما در بلند مدت با توجه به تجربه سیاسی جامعه عرب، تشکیل این ارتش که تحت تاثیر یک سناریو سیاسی صورت گرفته تا ضرورت ها و بایست های امنیتی واستراتژیک، مسلما کاری از پیش نبرده و مانند دیگر تجارب مشابه عربی شکست خواهد خورد. پاره ایی کارشناسان نظامی و امنیتی معتقدند حتی اگرپای فشار و مواضع تهران در میان نباشد، این نیرو به اهدافی که برای آن طراحی شده قطعا دست نخواهد یافت. چراکه از فردای تشکیل آن بر سرمسائلی چون مسئولیت مدیریت واحد، مقرفرماندهی مرکزی،ستاد عملیاتی، تعریف اهداف و اولویت ها، هزینه ها ، اولویت های امنیتی و عملیاتی میان اعضا و... اختلافات جدی میان مدعیان بروز خواهد کرد. هم اکنون مصر داعیه رهبری آن را مطرح کرده است. با این اوصاف تصور اینکه ریاض در اثباتی ترین حالت اجازه دهد کشوری چون مصر در منطقه خلیج فارس و دریای سرخ دارای همان منافع و راهبرد امنیتی باشد که عربستان مدعی آن است، تصور بسیار اشتباه و باطلی ست .در موضعی اجتماعی افکار عمومی جامعه عربی و بین المللی شاید تجربه سالهای دور وپر ادعای قدیمی اتحاد های سیاسی،تشکیل کشور واحد امت عرب ویا تاسیس ارتش متحد عربی (شبیه همین اقدام سعودی ها)رهبران منطقه همچون اسد،ناصر،بورقیبه،قذافی، بومدین،علی ناصر محمد،البکر و حتی ملک حسین را تا حدی فراموش کرده باشند، اما بی شک تجربه مشابه تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و یا سپر جزیره که به بهانه های مشابهی صورت گرفت را فراموش نکرده اند. تنها نکته ایی که باقی می ماند موضع ایران است.با توجه به مواضع پاره ایی کشورهای منطقه شبیه پاکستان،سودان و افغانستان در قبال عربستان، سیاست آتی دستگاه دیپلماسی ایران در قبال این کشورها چه خواهد بود؟ فعلا نمی دانم!.تا پیش از یافتن پاسخ این پرسش که چه اتفاقی رخ داده که این فاصله مخاطره آمیز بوجود آمده،به این سوال نمی توان پاسخ روشنی داد. ساده کردن صورت مسئله که سعودی ها پول وامکانات دارند و کشور می خرند هم برای رفع ابهام چندان قانع کننده و کافی نیست.پس اشکال در کجاست؟ matinmos@gmail.com