تدبیر24: عربستان همواره در حسرت رهبری جهان اسلام، جهان عرب و حداقل جهان تسنن به سر میبرد. بعد از انقلاب اسلامی ایران، این بلندپروازی سعودی فرصتی طلایی به این کشور داد تا شانس خود را در این زمینه آزمایش کند. ابتدا امکانات و دلارهای نفتی اعراب را در حمایت از صدام به کار برد تا با شکست ایران، اعتباری برای خود کسب کند که به جایی نرسید و شکست خورد. به دنبال آن روابط ایران و عربستان به طور تاکتیکی دوستانه شد ولی عربستان در دوره آقای احمدینژاد که با سخنان تبلیغاتی خود، بهانه کافی برایش فراهم شد، درصدد برآمد آرزوی دیرینه خود یعنی حمله آمریکا به ایران را عملی کند. با روی کارآمدن دکتر روحانی و تغییر رویکرد ایران دربرابر جامعه بینالمللی، این آرزوی عربستان هم نقش بر آب شد و عربستان خشمگین از عدم سرنگونی بشار اسد و خشمگین از اعتمادسازی بین ایران و آمریکا، درصدد برآمد انتقام خود را از یمن بگیرد. آمریکا هم که درمورد سوریه و پرونده هستهای ایران خود را بدهکار عربستان میداند، بیچون و چرا در قبال مظالم آلسعود در صحنه یمن سکوت کرده و از عملیات نظامی عربستان همچون عملیات نظامی رژیمصهیونیستی در قبال فلسطین حمایت میکند. از نظر حقوق بینالملل هنگامی یک دولت حاکم بر اساس قراردادهای نظامی از کشور مورد قرارداد میتواند طلب حمایت نظامی کند که مورد تهاجم خارجی واقع شده باشد. امور داخلی کشورها و حمایت از نوع نظام آنها نمیتواند موضوع قرارداد نظامی باشد، چراکه در آن صورت همه دیکتاتورها برای حفظ خود با کشورهای خارجی قرارداد نظامی میبستند. اگر چنین شود نقض آشکار حقوق بشر و سلب آزادی و دموکراسی ملتها خواهد بود که منشور ملل متحد به این حقوق ملتها و عدم نقض آن تاکید دارد. در یمن بخشی از مردم که 50 سال پیش هم سابقه حکومت در این کشور داشتند به علت نادیده گرفته شدن حقوقشان سالهاست که با دولت درگیر بوده و در مقطعی برای احیای حقوق خود دست به اسلحه برده و توانستهاند بر بخشهای عمده کشور تسلط پیدا نمایند. این معضل صرفا موضوع داخلی یمن بوده که همسایگان یمن یا شورای امنیت سازمان ملل متحد صرفا میتوانند با میانجیگری نوعی صلح و سازش بین اقوام مختلف یمن برای حل معضل اخیر بهوجود آورند. اعزام نیروی نظامی و کشتار مردم یمن به بهانههای واهی یک جنایت آشکار جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب میشود که قابل تعقیب در مجامع بینالمللی و ازجمله دادگاه بینالمللی جنایی است. عربستان قبلا هم سابقه مشابهی در جنایت علیه مردم بحرین دارد که خاندان آلسعود باید در هر دو مورد جوابگوی جنایات وحشیانه خود در یمن و بحرین باشند و خون بیگناهان یقینا پای آلسعود را به زودی خواهد گرفت. ایالات متحده آمریکا هنگامی به عراق حمله کرد که جنایتکار بودن صدام در دو جنگ با ایران و کویت و در بهکارگیری سلاحهای شیمیایی و میکروبی علیه نیروهای ایرانی و در نسلکشی و پاکسازی قومی از مردم کشورش مکررا در مجامع بینالمللی به اثبات رسیده بود و آمریکا به عنوان امین منشور ملل متحد و در چارچوب ماده42 منشور، این عملیات نظامی را رهبری کرد. در حالی که عربستان نه برای تعقیب و سرنگونی یک جنایتکار جنگی و نه برای دفاع از یمن در قبال یک دشمن خارجی و نه براساس مصوبه شورای امنیت به مردم یمن تجاوز کرده است. به عبارت دیگر «عمل تجاوز» که طبق ماده 39 منشور ملل متحد، یکی از خصوصیات ناقضان صلح جهانی است که مستوجب قطعنامههای تحریم و سپس حمله نظامی میشود، کاملا بر تجاوزات عربستان به یمن قابل انطباق است. امید است جامعه حقوقدانان ایران با بر پایی یک کمپین، صدای خود را به منطقه و سپس جهان برسانند و نقش انسانی و تخصصی خود را در این موضوع ایفا نمایند تا عربستان و دیگر متجاوزان حقوق انسانی، جرات ادامه جنایات خود را نداشته باشند. اگر جنایات عربستان در یمن با جنایات رژیمصهیونیستی در سرزمینهای اشغالی مقایسه میشود بدین جهت است که هر دو برای تحقق امیال بلندپروازانه و توسعهطلبانه خود است که جان انسانها را ناچیز شمرده و در دنیای سیاست و بدهبستان برای خود حریم امنیتی بهوجود آوردهاند تا به جنایات خود ادامه داده و به اهداف سیاسی نایل آیند. در سوریه و عراق بهرغم اینکه طرفهای مقابل از سوی کشورهای خارجی رسما حمایت میشدند و ماهیت تروریستی آنها نظیر داعش، القاعده و جبهه النصره برای جهانیان روشن بود ولی ایران هیچگاه در جایگاه ارتش سوریه یا ارتش عراق برای حمله به شهرها ننشست و فقط در جبهه مقابل گروههای تروریستی به منظور مبارزه با تروریسم بینالملل قرار گرفت. لذا استناد احتمالی عربستان و حامیان آن به نقش ایران در سوریه و عراق به اقدامات آن کشور قابل انطباق نیست.