تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۴۹۸۲۷
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۰

مربیانی که در حسرت تیم‌ملی سوختند

مجید جلالی، ادعا دارد لیاقتش را داشته در یک مقطع زمانی سکان هدایت تیم‌ملی را بر عهده گیرد.
تدبیر24تاریخ فوتبال ایران شاهد حضور بسیاری از مربیان برتر خود در رأس هرم فنی تیم‌ملی بوده است، مربیانی که اکثرا لیاقت این کرسی را هم داشته و براساس موفقیت‌های قدیمی خود به این صندلی جلوس کرده‌اند. مردانی چون صدقیانی، حسین فکری، دهداری، رنجبر، بیاتی، مهاجرانی، حسن حبیبی، علی پروین، پورحیدری، قلعه‌نویی، قطبی و دایی سرمربی تیم‌ملی شدند.

اما در این بین، مربیانی هم بوده‌اند که در حسرت هدایت تیم‌ملی ماندند. مربیانی که حتی در مواقعی خواست عمومی هم حضور آنها در تیم‌ملی بوده است، چهره‌هایی مثل ناصر حجازی در دهه 1370 که البته این آرزو را به گور برد.

علی دانایی فر

مرحوم علی دانایی فر، اولین لایق دورمانده از تیم‌ملی بود، باوجود او تاج بارها قهرمان مسابقات مختلف شد. وقتی دانایی فر به تیم‌هایی مثل شعاع و نادر پیوست این تیم‌ها قهرمانی را به‌جای تاج به دست آوردند. دانایی فر در دهه 30 و 40 به فعالیت مشغول بود، کسی که می‌شود او را بنیانگذار فنی استقلال امروز نامید.

اوفارل به‌جای راجرز

در سال‌های 48 تا 52، تیم‌های پیکان و پرسپولیس با یک مربی انگلیسی به نام «آلن راجرز» تحولی شگرف در فوتبال ایران ایجاد کردند، راجرز می‌توانست مربی تیم‌ملی باشد اما حساسیت پرسپولیس و استقلال و انتصاب راجرز به سرخ‌ها باعث شد که جای راجرز، فرانک اوفارل وارد حریف فوتبال ایران شود.

ابوطالب دور از تیم‌ملی

امیر ابوطالب، یک مربی نوگرا بود، شاید پرویز ابوطالب را بتوان از برادر بزرگتر خانواده معروف‌تر دانست اما امیر ابوطالب، چه در رشد اولیه فوتبالیست‌های راه‌آهن و چه در قدرت دادن به تیم‌های متوسط راه‌آهن و در دهه 60 دارایی مردی موفق بود. همه رژیم بازیکن سازی راه‌آهن در دهه 40 و 50 را اگر مدد نوعی در سطح اولیه تنظیم می‌کرد که ابوطالب در نسل قهرمانی می‌پروراند دارایی 66 و 67 او را کمتر کسی از یاد می‌برد. در آن سال‌ها هدایت تیم‌ملی با مرحوم دهداری بود.

عمونصی خودش هم نمی‌خواست!

در سال‌های 58 تا 63، مردانی چون هوشنگ قاسمی، بیوک وطنخواه، کاظم رحیمی، ناصر ابراهیمی و محراب شاهرخی سرمربی شاهین بودند اما همه‌کاره واقعی تیم، نصرالله عبداللهی بود که وقتی در سال 64 خود، فوتبال را کنار گذاشته و سرمربی شد، تیمی بزرگ با حضور محمودی، اردستانی، محرمی، شکورزاده، معمار، قلعه‌نویی، ضیایی، پازوکی، کریم باوی، یکه، سائلی، قاسم موافق و سلطانی فر در کنار محمد صادقی و دینورزاده باتجربه آفرید که پشت همه را لرزاند. عبداللهی در سال‌های 73 و 74، استقلال و سایپا را هدایت کرد. البته خود عبداللهی هم چندان علاقه‌ای به حفظ موقعیت سرمربیگری‌اش نداشت. درنهایت سرپرست استقلال شد.

آقافیروز، دم در تیم‌ملی ماند

فیروز کریمی مربی خوش‌شانسی بود. وقتی در یک بازی تدارکاتی سال 68 و قبل از شروع فصل، فیروز کریمی مدافع 35 ساله تیم پاس که بین 16 تیم 67، چهاردهم شده بود، سوتی داد، او را کنار گذاشته و برای آنکه سنگ قلابش کنند دستیاری مناجاتی، سرمربی تیم را به او دادند.

مناجاتی در بهار 68 سرمربی تیم‌ملی و کریمی مربی پاس شد. کریمی باهوش 2 سال در پاس کارکرد و از سال سوم، قهرمانی در لیگ و آسیا را تجربه کرد، او از تیم گذشته پاس، امری ـ استیلی و حکیم زاده را حفظ کرد و با جذب خاکپور، غلامپور، نوآموز، گروسی، رضایی منش، مدیرروستا یکی از قدرتمندترین مجموعه‌های تاریخ پاس را ساخت. فیروز کریمی، بعدها تیم‌هایش را بارها مدعی قهرمانی کرد و هیچ‌گاه حتی او را از بغل تیم‌ملی نوجوانان عبور ندادند، البته او در آذر سال 74، 2جلسه در محل وقت فدراسیون (ورزشگاه شیرودی) با مصطفوی، رئیس وقت فدراسیون برای هدایت تیم‌ملی مذاکره کرد اما به علت شرایط به فوتبال ملی در آن مقطع، مسوولیت را نپذیرفت.

حیف از ناصرخان

مرحوم ناصر حجازی برای آنکه در سال‌های میانی دهه 70 مربی تیم‌ملی شود هیچ کم نداشت. بازیکن و کاپیتان سابق تیم‌ملی بود، بین مردم و 2 طیف تماشاگر رنگی فوتبال بهره‌مند از محبوبیت و وجاهت بود و بالاخره با تیم‌هایی چون محمدان بنگلادش، شهرداری کرمان، بانک تجارت تهران، سپاهان و ماشین‌سازی خوب کارکرده و این تیم‌ها را به بهترین شرایط وقت در مقاطع مورد اشاره رهنمون ساخته بود، حجازی در سال 76، استقلال را هم قهرمان لیگ کرد. ناصر حجازی زمانی می‌توانست سرمربی تیم‌ملی شود که فوتبال ایران از سر ترس مربیان داخلی، سکان تیم‌ملی فوتبال را به دست مایلی‌کهن سپرده بود. درجایی که هدایت تیم‌های ملی بزرگسالان و امیدها، دست مایلی‌کهن، استانکو، پورحیدری، انور عبدویچ، یورگن گده و ... بود، حق حجازی کمتر از یکی، دو سال کار در یکی از این تیم‌ها نبود .

... و مجید جلالی

او در سال 82 با یکی از پرستاره‌ترین تیم‌های باشگاهی تاریخ فوتبال ایران، تیمی که نیما نکیسا، رودباریان، هاشمی نسب، رهبری‌فر، نکونام، خداداد عزیزی، محمد نصرتی، هادی شکوری، رسول خطیبی، ابوالقاسم پور، ایمان رزاقی، آرش برهانی، علی جانملکی، رضا ترابیان، عباس آقایی و ... را داشت، قهرمان لیگ شد. این تنها افتخار بزرگ و قهرمانی آقا مجید در لیگ برتر است . جلالی، جزو مربیان پرافتخار فوتبال ما نیست و بیشتر به علت بهره‌مندی از علم روز فوتبال که به آن مشهور شده شناخته می‌شود ولی فعالیت او تیم‌هایی چون نوجوانان و جوانان ملی، شهید قندی یزد، سایپا، استقلال اهواز، فولاد به عنوان خاصی منجر نشده. البته او در زمانی که با پاس قهرمان شد هم هدایت تیم ملی با برانکو ایوانکوویچ بود اگرچه آقا مجید جدا دوست داشت جای او سرمربی تیم ملی باشد ...
منبع: ورزش سه
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: