تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۰۸۲۸
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۴

با وجود دوستی مثل آقای صالحی، ایران نیاز به دشمن ندارد

چنین القا می کند که به دلیل کمی راندمان یا گرانی IR۱، در مذاکرات قبول کردند که ۱۳ تا ۱۴ سال کاری نکنیم تا IR۸ را تولیدی کنیم.
  تدبیر24: منتقدین -  دکتر محمد سلیمانی نماینده مردم تهران، در یادداشتی با انتقاد به موضع گیری های اخیر رئیس سازمان انرژی اتمی نوشت: 
 
 
اگر یادم باشد نزدیک سی سال است دکتر صالحی را می شناسم. در یکدوره سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ همکاری نزدیک شانه به شانه داشتیم، ایشان معاون آموزشی و من معاون دانشجویی وزارت علوم. اخیراً چندین مصاحبه اعم از تلویزیونی، رادیوئی، روزنامه ای از ایشان در مورد هسته ای دیدم و در مجلس هم در جلسه غیر علنی صحن به دقت فرمایشات او را گوش دادم. نکاتی را در آن دیدم که بنظرم رسید بهتر است تا دیر نشده است عرض کنم، شاید اثری داشته باشد:  
 
۱-صحبت تلویزیونی ایشان در مورد سانتریفیوژ آنقدر نازل بود که دل هر استاد، دانشمند، پژوهشگری در هر زمینه ای را بدرد آورد. استدلال ایشان در این مورد اگر به هر حوزه ای تعمیم داده شود به معنی آن است که هیچ کشوری، هیچ جامعه ای، هیچ فردی نباید دست به نوآوری و تولید و ساخت و ساز بزند! کدام فناوری را سراغ دارید که نسل اول، نسل دوم، نسلهای بعدی نداشته باشد و حتی نسلی هم در فرایند زمانی منقرض نشده باشد؟ استدلالات تلویزیونی ایشان اگر چه کمک شایانی به طرف¬های خارجی مذاکره و همچنین شخص رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی کرده و می کند، ولی ضربه ای مهلک بر فکر و اندیشه جامعه و افراد کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته می زند که کمر شکن است و مسئولیتش با خود ایشان است، چون به عنوان یک مسئول جمهوری اسلامی بیان می کنند. ایشان با استدلال شاذ خود هر نوع تحقیق و توسعه ای را تحقیر کردند و هر پژوهشگری را نا امید نمودند و صرفاً غرب را ناخودآگاه مرجع قرار دادند. شکی نیست که با حاکمیت این تفکر و استدلال، از سازمانی که ایشان ریاستش را بعهده دارند، هیچ نوآوری بیرون نخواهد آمد. به عبارتی تا دوستی ایشان باشد، ایران نیازی به دشمن ندارد. البته خدا را شکر آنچه بر سازمان انرژی اتمی حاکم است روحیه خودباوری، تلاش و امید، نوآوری و ما می توانیم بدنه است و مطمئنم دانشمندان و متخصصان این حوزه به تبعیت از تفکر و شیوه شهید دکتر علی محمدی ها، شهید دکتر شهریاری ها، و شهید احمدی روشن ها گام بر می دارند و می دانند رؤسا می آیند و می روند. بدنه در عین تحمل، کار خودشان را می کنند.
 
۲-دکتر صالحی خیلی از توان تخصصی خود در حوزه هسته ای تعریف و تمجید کردند. ناگهان نگران شدم نکند ایشان هم در لیست ترورهای آمریکا و اسرائیل قرار دارند. ولی تحقیق کردم بحمدالله دیدم اینگونه نیست. نتیجه گرفتم که آمریکا و اسرائیل حرفهای ایشان و تعریف های ایشان در مورد خودشان را قبول ندارند و الا ایشان را هم در کنار دکتر فریدون عباسی در لیست ترور خود می گذاشتند. 
 
۳-ایشان به جای ایراد به روند مدیریتی یا تصمیم گیری غلط یا سیاست گذاری اشتباه یا اجرای مشکل دار، عملاً به نفس تحقیق و توسعه حمله ور شدند و آن را خوار و خفیف شمردند، که حق نبود. اگر چه حضور قبلی ایشان در سازمان انرژی اتمی و حضور فعلی ایشان در ریاست آن، این نوع ایراد گیری را برای ایشان سخت می کند. چون بلافاصله سؤال می شود ایشان که نزدیک به دو سال در رأس این سازمان هستند! چرا اصلاح نکردند؟ و اصلاً غیر از تعطیلی و یا انقباض مراکز پژوهشی و صنعتی چه کرده اند؟ اگر بگویند محدودیت خارج سازمانی داشتم، خوب قبلی ها هم داشتند. ولی ایشان با این جهت گیری ریشه اقتصاد مقاومتی را نشانه رفتند. چون عملاً خط بر هر نوع تحرک علمی کشیدند و از ایشان بعید است. ظاهراً ایشان می گویند بدلیل راندمان کم سانتریفیوژ نسل اول بقیه را تا ۱۸ هزار عدد، علی رغم آماده بودن برای کار، به بهره برداری نرساندند و به زیر ۱۰ هزار اکتفا کردند. اگر این صحیح باشد، تاریخ ایشان را نخواهد بخشید و ملت ایران و نسلهای بعدی به چشم دیگری به ایشان نگاه خواهند کرد. 
 
۴-ایشان صحبت از تبدیل فردو به مرکز تحقیقاتی کردند. این امر آنقدر خنده دار است که یکی از اساتید دانشگاه می گفت: مگر پژوهشگری که می تواند کاری را در درون آزمایشگاه خودش در شهرش انجام دهد، اینقدر نادان است که برود در بیابان فردو و دهها متر زیر زمین؟! سعدی از دست دوست فریاد!
 
۵-فرمایشات دکتر صالحی، مصمم بودن ایشان بر تعطیلی کل امور تحقیق و توسعه را در ذهن دانشگاهیان جای داد و پاک کردن این ذهنیت به این سادگی امکان پذیر نیست. 
 
۶-از ایشان که استاد دانشگاه هستند بعید است که حاصل کار عظیم صنعتگران و پژوهشگران دانشمند در سایت اراک را اینقدر کوچک بشمارند. تخریب دیگران آسان است. ولی دانشگاهیان می فهمند عظمت کار در اراک را. آنها به درستی متوجه هستند که نابود کردن راکتور اراک را ایشان در چند روز یا چند ساعت انجام می دهند، ولی باز طراحی و ساخت آن به کمک خارجی های موهوم یعنی پروژه ای دهها ساله. لذا اعتماد به سخنان ایشان کم رنگ و کم رنگ تر می گردد. ایشان در همه این صحبتها سرمایه های ملی را نه تنها فراموش کردند، بلکه حقیر و خفیف شمردند. پدیده ای جدید که قبلاً در ایشان سراغ نداشتیم. گرچه از ابو مشاغل دولت شنیده بودیم. ولی اظهارات ابومشاغل های معروف مبتلا به آلزایمر سیاسی را کسی جدی نمی گیرد. 
 
۷-دکتر صالحی در تلویزیون فرمودند که ۱۱ سال طول می کشد تا IR۸  را تولیدی می کنیم. این حرف آن قدر غیر کارشناسی است که هیچ انسان عاقلی آن را نمی پذیرد و احتمالاً خود ایشان هم پشیمانند از این گونه حرف زدن. مگر اینکه قبول کنیم ایشان به مراحل تولید قطعات ناآشنا هستند و همت و توان ایرانی را درک نکرده اند و یا صرفاً برای توجیه وادادگی در مذاکرات اینگونه اظهار می کنند. البته با این روندی که ایشان ترسیم می کنند ۱۱ سال که هیچ احتمالاً ۱۱۰ سال طول می کشد. 
 
۸-حرف ایشان چنین القا می کند که به دلیل کمی راندمان یا گرانی IR۱، در مذاکرات قبول کردند که ۱۳ تا ۱۴ سال کاری نکنیم تا IR۸ را تولیدی کنیم. عجبا، همین امتیازاتی که تاکنون داده شده و داده می شود، و همه مایه افتخار بوده و هست، همه حاصل از IR۱ فکسنی است. بگذریم که ۲۰% داده شد و پوچ هم گرفته نشد و الان در فکت شیتها خبری ازش نیست! اینها جز توجیه چیز دیگری نیست و گرنه چند سالی که دکتر صالحی رئیس سازمان هستند، چرا به جی IR۱ اقدام نکردند که نسلهای بعدی نصب شود، تا امروز در مذاکره دست بالا داشته باشیم؟
 
ذکر چند نکته زیر نیز خالی از لطف نیست: 
 
۱-همیشه میگفتیم کاش دکتر صالحی دربان بهشت شود چون موجب می گردد همه گناهکاران عالم نیز به بهشت بروند،در نتیجه همه بهشتی می شویم؟ 
۲- روحیه لطیف تسلیم پذیری ایشان بحدی بود که همه را راضی می کرد؟ 
۳- هرکسی هر خواسته ای حق یا ناحق از ایشان داشت برآورده می شد؟ 
۴- شاید سیاسیون تصمیم گرفته باشند که کاسه و کوزه ها را بر سر ایشان بشکنند!
با این وصف و با این روحیه، حضور ایشان در مذاکره را دغدغه آمیز می دانم و نگرانم که ایشان به رسم روحیه خود و تابعیت لطیف از سیاست خارجی مرحوم حافظ شیرازی، اشتباهاً امنیت و کرامت و عزت و توانمندی ملت ایران و نسلهای آتی را با یک کرشمه یا لبخند یا ماچ و بوسه بدهد برود، خدا نکند. دست به دعا بر می داریم.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: