تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۵۲۹۹۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۵

چه عواملی وزارت نفت را به عضو دردسرساز دولت تبدیل کرد؟

نامه هفتاد امضایی نمایندگان مجلس خطاب به رییس جمهور در انتقاد به روند مدیریت وزارت نفت و اظهار نگرانی شدید از آنچه خطر ایرانی زدایی در صنعت نفت لقب گرفت
 تدبیر24 :منتقدین- اینکه دولت یازدهم در دو سال حضورش در صحنه اجرایی کشور با مشکلات و کاستی هایی روبرو بوده است البته نباید باعث شود تا خدمات و زحمات این دولت در عرصه های مختلف خارجی و داخلی نادیده گرفته شود بااین حال بررسی کارنامه و عملکرد وزارت نفت در این دولت نشان می دهد این مجموعه بیشترین دردسرها را برای کابینه آقای روحانی به همراه داشته است، این دردسر ها از سختی کسب رای اعتماد برای وزیر نفت در مرداد سال 92 آغاز و تا امروز که شماری از نمایندگان به صورت جدی درصدد طرح استیضاح وزیر نفت هستند ادامه یافته است.
در گزارشی که در ادامه می خوانید مهمترین عوامل و دلایل تبدیل شدن وزارت نفت به مجموعه دردسر ساز دولت را مرور خواهیم کرد.
1)      روحیات خاص آقای وزیر
روحیه و ساختار شخصیتی وزیر نفت همچون هر مدیر دیگری بر روند کلی مدیریت مجموعه های سازمانی تاثیرگذار است ، اینکه ایشان شخصیتی قاطع و سرسخت دارند البته در جای خود ستودنی است اما قاطعیت در رفتارسازمانی یک مدیر زمانی می تواند تاثیر مثبت بر ساختار سازمان برجای گذارد که هدف نهایی ؛ گذار از راه های دشوار و درآمدن در جاده پیشرفت و توسعه باشد اما اگر قاطعیت و سرسختی عامل پیدایش بحران و مساله و مشکل باشد، داشتن این روحیه چیزی جز یک سم مهلک برای سازمان نیست ، درباره مجموعه نفت نیز به نظر می رسد همین اتفاق رخ داده است و روحیه قاطع آقای وزیر به عاملی در بحران زایی برای نفت بدل شده است .
 اینکه ایشان از همان ابتدای حضورشان ، حق طبیعی و بدیهی شان در تغییر مدیران را با تلفیق با روحیه خاص خود ، به  صورت  " پاکسازی نفت از سرجوخه ها و آوردن ژنرال ها " وصف کردند و همین ادبیات و اصرار ایشان بر بی سواد خواندن برخی از مدیران نفتی دولت های قبل( که با کمال تعجب تحصیل کرده در دانشگاه صنعت نفت هم بودند) باعث سرخوردگی ده ها مدیر و کارشناس برجسته در نفت شد ، یکی از مهمترین آثار منفی ساختار روحیات شخصی آقای وزیر در وزارت نفت بوده است.
مضاف بر این موارد، این روحیه خاص و نادر وزیر نفت که سعی در تشکیل حلقه ای یک دست از همفکرانش در زوایای مهم مدیریتی نفت دارد برای یک مجموعه موثر در توسعه اقتصاد ملی بسیار آسیب زا و حاوی خطرات متعدد است ، همین روحیه ایشان که از سوی برخی مدیران نفت با واژه هایی همچون مدیریت پادگانی توصیف شده است یک عامل تشدید بحران در روند مدیریت صنعت نفت است.
شاید بازخوانی بخشی از سخنان اخیر آقای محمدجواد عاصمی پور در نقد عملکرد زنگنه خالی از لطف نباشد ، وی با صراحت می گوید: آقای زنگنه در مدیریت، «پادگانی» عمل می کند به این شکل که باید همه چیز زیر نظر ایشان باشد و کارها بدون تفویض اختیار و اعتماد انجام شود. فرمانده پادگان از بالا می خواهد همه چیز را ببیند و خودش تصمیم بگیرد بر اساس چیزی که می بیند، چنین رویه ای باعث می شود فرد اول سازمان با وجود انتصاب هایی که خودش انجام داده است بی اعتمادی در سیستم را تشدید کند. ( متن کامل مصاحبه آقای عاصمی پور را اینجا بخوانید)
همین روحیات آقای وزیر اصلی ترین محور تبدیل شدن این مجموعه به وزارتخانه ای دردسرساز برای دولت است ، طبیعی است وزیری که بنا به شنیده های موثق ، تمایلی به کار با افرادی که در هشت سال دوری ایشان از نفت سراغی از ایشان نگرفتند ندارد ، تصمیماتش را نه بر اساس منطق مشورتی مبتنی بر حقایق بلکه بر اساس نظر حلقه معدودی از همفکرانش اتخاذ می کند.
نگاهی به برخی واژه های حاشیه ساز در ادبیات گفتاری وزیر همچون" مردم مرض ندارد که.."  ؛  " مرده خوری " خطاب کردن سیاست اروپایی ها در مراوده احتمالی برای خرید گاز ایران آن هم در جمعی که شماری خبرنگار غیرفارسی زبان حضور دارند و ترجمه این واژه می تواند برای شان سیستم دولتی ما در جهان بسیار گران تمام شود! عصبانیت ایشان در برابر هر نوع نقد و اعتراضی از سوی سیستم زیرمجموعه یا پیمانکاران نفتی و موارد مشابه همگی از جمله شاخص ترین وجوه روحیات شخصی ایشان است که می تواند آثار و خطراتی برای کلیت مجموعه مدیریت نفت در پی داشته باشد.
2)      ندیدن تغییر در شرایط جهانی مدیریت صنعت نفت
وزیر نفت امروز کشورمان تجربه هشت سال مدیریت بر این صنعت را طی سالهای 1376 تا 1384 نیز دارد و باید اعتراف کرد خروجی این دوره یکی از بهترین دوران های توسعه زیرساخت های نفت و گاز کشور بوده است ، اشتباه برخی حامیان متعصب آقای وزیر هم در این است که گمان می کنند چون عصر مدیریت سابق ایشان بر نفت با توفیق همراه بوده است ، با تکرار روش مدیریت سالهای 76 تا 84 در نفت می توان به  مشابه آن خروجی مطلوب دست یافت ، غافل از اینکه  در آن هشت سال غیبت آقای زنگنه ، بخش قابل توجهی از قواعد مدیریت و اقتصاد جهانی و کشوری صنایع نفت تغییر یافته است و ادامه روند مدیریتی سابق در این صنعت خطایی فاحش است .
در علم مدیریت امروز جهان ، اگر مدیری ولو با حداکثر کارایی، دوره ای 6 ماهه از حضور در کانون مسسئولیت مدیریتی دور باشد، بازگرداندنش به همان مسئولیت یک خطای مسلم و اقدامی بر خلاف منطق مدیریتی تلقی می شود ، با این حال دومینوی اشتباهات زمانی تکمیل می شود که آقای وزیر که  خود هشت سال از مسئولیت های مدیریتی دور بوده اند، شمار زیادی از مدیران عصر مدیریتی سابق خود را علی رغم  غیبت آن عده از روندهای مدیریتی به کار دعوت می کنند و این دومینو توسط مدیران مدعو در رده هایی پایین تر بازهم به صورتی دیگر تکرار می شود و تکرار.
 
3)      تسلط اندیشه کاردانی خارجی ها و نفی کاربلدی ایرانی ها
بی تردید حضور سرمایه گذاران خارجی در صنعت نفت ایران البته می تواند در صورت مدیریت صحیح و هدایت سرمایه ها زمینه ساز شکوفایی و رونق در بخش های بالادستی و پایین دستی شود اما اینکه اندیشه غالب و مسلط در حوزه نفت به سویی گرایش یابد که در حالتی افراطی علاقه مند به حضور خارجی ها و نفی کاربلدی داخلی ها شود قطعا در کوتاه مدت، هم به توسعه این صنعت و هم به سیاست های کلی اقتصاد ایران آسیب خواهد زد، در این واقعیت ، مخالفان و موافقان روش مدیریتی آقای زنگنه هم عقیده اند که ایشان تمایل زیادی به کارکردن با خارجی ها دارد و اصلا توسعه یافتن بخش های مهم صنعت نفت به ویژه در بالادست این صنعت را عرصه حضور خارجی ها می داند ، چه بسا اگر چنین روش مدیریتی از سوی ایشان در صنعت نفت حاکم نمی شد پیمانکاران ایرانی امروز یکی پس از دیگری فریاد " در آستانه ورشکستگی" سر نمی دادند و برای ادامه حضورشان در طرح های توسعه ای به بحران و چالش گرفتار نمی شدند.
این روند اندیشه پردازی در سیستم مدیریت کلان صنعت نفت در خطرناک ترین حالت خود ، در تضاد با اندیشه راهبردی اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی است ، اینکه وزیر محترم نفت بدون چشم پوشی از خطای شرکت های خارجی در عدم وفاداری به همکاری های بین المللی و  ترک صحنه توسعه نفتی ایران طی ده سال گذشته ( ولو به بهانه تحریم ها) برای آنها دعوت نامه می فرستد و در سخنان متعدد خود زمینه را آماده برای پذیرش همگی شرکت های خارجی اعلام می کند در کجای راهبردهای بنیادین اقتصاد مقاومتی جای دارد؟
 از آن مهمتر اینکه به موازات دعوت عام و فراگیر از شرکت های خارجی ، شرکت های ایرانی تا آن حد با عدم توجه وزیر مواجه می شوند که بیکاری کارکنانشان به موضوعی فراشرکتی تبدیل می شود و هفتاد نماینده مجلس به رییس جمهور نامه تذکر آمیز می نویسند ، به تعبیری دیگر خطر اصلی اینجاست که همزمان با ارسال پالس های دعوت از شرکت های خارجی ، داخلی ها در محاق رکود و بیکاری قرار می گیرند ، این رویه کجای دنیا معمول است که آقای زنگنه آن را توجیه میکنند؟
پیام مستتر و مهمی که در متن نامه نمایندگان به رییس جمهور است نه وضعیت یک یا چند شرکت حفاری بلکه سیاستی است که امروز در وزارت نفت به عنوان پیشران تحرک اقتصادی کشور به وجود آمده و متاسفانه تداوم این سیاست می تواند علاوه بر آسیب رساندن به اصل توسعه صنعت نفت ، باعث انحراف در اجرای سیاست های مهمی همچون اقتصاد مقاومتی و کاهش روحیه مدیریت جهادی در حوزه اقتصاد ملی شود.
منبع:
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۸
0
2
24 جان اگر از دستان ساخته است به وزیر نفت اطلاع دهید تا فکری به حال پالایشگاه نفت ستاره خلیج فارس نمایید تا این مدیران دلواپس احمدی نژادی سرکارند این پالایشگاه را نمی افتد
نظر شما: