تدبیر24 : افشین اعلاء _درست در کوران مذاکرات هستهای نفسگیر ایران و غرب، سند مظلومیت ملت ایران پیچیده در پرچم سه رنگ تابوت 175شهید غواص، به آغوش وطن بازگشت. اشاره به مذاکرات کردم، از آن جهت که طرفهای غربی ما بدانند و به یاد بیاورند که طرف مذاکره آنها نمایندگان ملتی هستند که علاوه بر پشتوانه افتخارات بیشمار سندهای بسیاری از مظلومیت خود را نیز در دست دارند. مظلومیتهایی که نهتنها اسباب خشونت و انتقامورزی نزد ملت بزرگ ایران نشده است بلکه شاهد آنیم که با سرنگونی جنایتکار سفاکی چون صدام و روی کار آمدن دولت مردمی در عراق از هیچ مساعدت و خیرخواهی برای ملت ستمدیده آن کشور دریغ نکردهاند. درست نقطه مقابل آنچه در بسیاری از صفحات تیره تاریخ و با کمال تاسف حتی در روزگار معاصر، مشاهده کردهایم که دولتها یا اقوام غالب چه بر سر اقلیم و اهالی و فرهنگ سرزمین مغلوب خود میآورند. از جناب آقای ظریف و همکاران گرامیاش میخواهم این برگهای مظلومیت و افتخار را زینتبخش مذاکرات وزین و عزتمند خود با سردمداران کشورهای غربی کنند. هرچند اصل ماجرا به ظاهر ربطی به پرونده هستهای ایران ندارد، اما همانگونه که شهید رجایی در سازمان ملل با نشان دادن زخمهای خود سند مظلومیت ایرانیان در روزگار پهلوی را به نمایش گذاشت، ما نیز باید به یاد رقبای غربی خود بهویژه دولت ایالات متحده بیاوریم که اگر ملت ایران بر سر مواضع اصولی خود پافشاری میکند، پیشینهای چنین پر از عزت و مظلومیت دارد. به تعبیر دیگر نمایندگان فهمیم دستگاه دیپلماسی کشور مقاماتی نیستند که از سر سیری و بدون درنظر گرفتن جنایات و فجایعی که با حمایت دولتهای غربی توسط فردی چون صدام در حق ملت ایران روا داشته شده است، صرفا برای چانهزنی به آنجا آمده باشند. هرچند این به معنای اصرار بر خصومت و دشمنی با غرب نیست چراکه ما نه آغازکننده هیچ خصومتی بودهایم و نه به بحران در خاورمیانه دامن زدهایم. اگر غربیها امروز شاهد تروریستهایی چون داعش در منطقه هستند باید بدانند که ما سه دهه پیش از این با دولت متجاوزی رودررور بودهایم که زنده به گور کردن 175غواص مظلوم ایرانی آن هم با دستهای بسته تنها یکی از نمونههای جنایات باورنکردنی و فجیع آن است. در داخل نیز پیام این سروهای به خاک خفته چیزی جز یادآوری نسل مظلوم، سر به زیر اما عزتمندی نیست که بهترین سالهای عمر خود را در خطوط مقدم دفاع مقدس سپری کرد و برای امنیت و سرافرازی و اعتلای اسلام و ایران از بذل جان نیز دریغ نورزید. بدون آنکه کسی صدایی و ادعایی از آنها بشنود و از جیفه دنیا چیزی طلب کرده باشند. نسل امروز به شدت نیازمند شنیدن ماجرایی است که بر آن نسل مظلوم و سرفراز گذشت. شهیدان زنده، جانبازان و ایثارگران و سرداران دفاع مقدس باید در گفتار و کردار ترجمانی از آن همه ایثار و عشق و نجابت و اخلاص باشند. من که افتخار درک آن نسل گرامی را داشتم، گاهی افسوس میخورم که چرا یادگاران آن شهیدان معزز در بین نسل امروز غریبهاند. نمیدانم هنوز در کتابهای درسی داستان پطرس فداکار هست یا نه؟ کودکی که با نگه داشتن انگشت خود بر سوراخ سدی در هلند شهرش را از خطر غرقشدن نجات داده بود. حالا حکایت آن کودک چه حقیقت باشد و چه افسانه، در کتابهای درسی جهان و بر زبان کودکان دنیا جاری است. در حالی که ما هزاران برابر حماسه پطرس کودکان و نوجوانانی داشتهایم که حسین فهمیده یکی از آنهاست. آیا کمرنگ شدن آن شور و حماسه و ارزشها فقط به خاطر پایان جنگ است؟ یا به دلیلی نابرازندهتر. آیا نسل جدید ما استعداد آن همه شورآفرینی و ارزشمداری و ایثار را ندارد؟ پرواضح است که هیچکدام دلیل این امر نیست. باید دید جایگاهی که در سالهای دفاع مقدس در دست شهیدان سرافرازی چون 175غواص مظلوم بود امروز در اختیار کسانی با همان مقیاس از عظمت و سربهزیری است؟ مبادا حماسه بینظیر این ماهیهای فتاده به هامون تنها دستمایهای شود برای کوبیدن بر طبل مبارزه با بدحجابی یا لغو کنسرت و ... آیا ما از نام و یاد و تابوت شهیدان جز تکرار مکررات و گاه اهداف سیاسی استفاده بیشتری کردهایم. فراموش نکنیم که در سالهای حماسه و دفاع، نام پرافتخار بسیجی و لباس سبز و مقدس سپاهی برای همه ایرانیان با هر گرایش و سلیقهای مقدس و ارجمند بود و است؛ چراکه از آن نام و از آن لباس جز رزم و اخلاص و نجابت و سربهزیری چیزی به ذهن خطور نمیکرد. بهوش باشیم و با تاسی به شهیدان سرافرازمان توطئه نابرازنده را ناکام بگذاریم. مبادا که هنوز هم مظلومانی چون 175غواص شهید در میان نسل ما غریبانه و دست بسته زندگی کنند.