تدبیر24: زهره آشتیانی - قلم سمبلی است از آزادی و روشنگری و همواره در تمامی ادوار تاریخی اهالی قلم روشنفکرانی بودهاند که آگاهانه به بیدارگری مردم پرداختهاند و چنین است که نویسندگان و اهل قلم مردان و زنان بزرگی بوده و هستند که قابل ستایشاند؛ اندیشهورزانی که با رهایی خود از روزمرگیها جز برای حقیقت و وجدان بیدار انسانی قلم نمیزنند یا به قول ولتر، نویسنده نامدار فرانسوی، «جان میدهند تا تو بتوانی آزادانه حرف بزنی». شاید این همان تعبیری است که بتوان آن را مقدمهای برای بهانه هرسالهمان دانست برای پاسداشت شجاعت و صراحت اهل قلم که دلسوزانه برای روشنگری مردم به عرصه میآیند و رسالتشان را آگاهسازی و نقد مشفقانه برای اصلاحگری قرار میدهند. آنچه امروزه قابلتأمل است حضور زنان آگاه و فرهیختهای است که در عرصه این مسئولیت اجتماعی بهعنوان ناظرانی آگاه، شجاع و دلسوز حضور دارند و رسالت خود را بهعنوان یک زن و مادر ایرانی بر آگاهسازی اجتماعی قرار دادهاند و اینها میراثداران زنان نویسنده نامداری هستند که از سالهایی نه چندان دور نقش مهمی را در دگرگونیهای اجتماعی داشتند.
چنین است که همواره اهالی قلم و رسانه در
تحولات اجتماعی نقش داشتهاند و این رسالت مهم را برای حرکت در مسیر توسعه
پایدار برعهده دارند. وقتی از مطبوعات بهعنوان رکن چهارم دموکراسی صحبت
میکنیم در واقع بر رسالت اجتماعی اهل قلم تأکید میکنیم که با اتکا به
آزادی بیان به بازنشر واقعیتهای اجتماعی میپردازند تا اصلاحگر محیط
پیرامونشان باشند و این مسئولیتی است که بسیاری از بزرگان بر آن تأکید
داشتهاند. شهید بهشتی در جایی میگوید: «همه زنان و مردان جمهوری اسلامی
ایران اعم از مسلمان و غیرمسلمان در اظهارنظر پیرامون شخصیت و طرز کار
مدیران و مسئولان جامعه در هر درجه که باشند، آزادند با رعایت این دو شرط
که دروغ نگویند و بیاناتشان نصیحت و دلسوزی و ارشاد باشد» و چنین تفکری است
که آزادی بیان و قلم را اصالت انسان و مقدمهای برای اصلاح میداند. اما
آنچه در گذران تاریخ همواره محل پرسش و تأمل بوده است اینکه این نویسندگان و
روزنامهنگاران بودهاند که در سایه سلیقهگریهای عدهای خاص به جای آنکه
در مقام پرسشگری بیپروا برای کنترل نظم اجتماعی قرار گیرند در جایگاه
پاسخگویی به کسانی برآمدهاند که نقد و تلخزبانیهای آنها را تحمل
نکردهاند و بعضا به جای آنکه از مشورت و آگاهی اهالی قلم برای انعکاس
خواست واقعی مردم در متون برنامهریزی کشوری استفاده شود نظر و اندیشه آنها
به حاشیه راندهشده و این همان تنگنظریهایی است که مانع از تحقق گردش
آزاد اطلاعات میشود؛ این درحالی است که این اهالی قلم و رسانه هستند که
بهعنوان دیدهبانهایی تیزبین هنجارشکنیها را نظارهگر میشوند و
بهصراحت و بهدور از آنکه آزادی اندیشهشان تحتتأثیر گروه و جریان خاصی
سلب شود، به بیان واقعیت میپردازند تا رسالت خود را برای اصلاحگری اجتماعی
ایفا کنند و این سعهصدر مسئولان و نقدپذیری آنهاست که میتواند همدلی
میان مسئولان و مردم را از طریق اهالی قلم و رسانه محقق کند. در چنین
شرایطی بهنظر میرسد حفظ و صیانت از آزادی مطبوعات و عرصه قلم،
همچنان که مصرح در قانون اساسی است، برای ایفای درست نقشی که اهالی قلم و
رسانه بهعنوان رکن چهار دموکراسی بر عهده دارند، وظیفهای خطیر و همگانی
است. بهخاطر دارم در یکی از گفتوگوهایی که چند سال قبل با مرحوم دکتر
ناصر کاتوزیان درباره جایگاه آزادی قلم و مطبوعات داشتم، ایشان جملهای را
مطرح کردند که همچنان بهخاطر دارم و بارها آن را برای دوستان نقل کردهام و
آن این بود: «من به حقوقبشر و مسائل بینالمللی استناد نمیکنم بلکه به
قانون اساسی، تکیه میکنم. یکی از امور برشمرده در بند هشت اصل سوم قانون
اساسی مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود است و دولت
جمهوری اسلامی مؤظف است وسیله مشارکت مردم را فراهم کند و مشارکت مردم وقتی
ممکن است که آگاهی پیدا کنند و آگاهی مردم به آزادی مطبوعات بستگی دارد». و
این همان رابطه ناگسستنی است که میان «آزادی قلم» و «رسانه» برای روشنگری
اجتماعی و همگرایی ملی وجود دارد. بنابراین همگان باید بدین پایبند باشیم
که اهالی قلم و رسانه فرهنگسازان اجتماع هستند، نه تهدیدی برای تحدید حقوق
شهروندی و چنین است که باید گفت آزادی قلم حافظ حقوق انسانهاست. با
اعتقاد به چنین تفکری است که معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری نیز
با احترام به حرمت رسانه و اهل قلم با تشکیل کارگروه رسانه به هماندیشی با
این فرهیختگان برای تدوین راهبردهای مناسب برای عبور از چالشهای پیشِروی
حوزه زنان میپردازد و همواره در دو سال گذشته این اهل قلم و رسانه
بودهاند که با حمایت و پشتیبانیهای بیدریغشان به استواریمان در حرکت در
مسیر پرفرازونشیب مشکلات کمک کردهاند و امید است در ادامه مسیر همواره در
کنارمان باشند.