کاربست عملی این مقولات جدید خلق مفاهیمی چون کارگردگرایی منطقه ای وابستگی متقابل؛ امنیت جمعی و دیگر مفاهیم از این سنخ شد و دامنه این تغییرات نظری و عملی به عنوان پیکره و جز لاینفک تمامی تحولات در دهه های بعدی محسوب می شود در واقع شکل عملی این دسته تئوریها در بحرانهای منطقه ای بازنمود بیشتری پیدا کرد یکی از این مناطق که همیشه کانون بحران در دهه های اخیر بوده است، منطقه خلیج فارس است که موجبات عینی تر شدن مفهوم جدید امنیت جمعی را فراهم کرده است.
با این نگاه، همکاری های سیاسی و امنیتی رو به گسترش با غرب ﺑــﻪ ﻋﻨــﻮان اساس ﺳﯿﺎﺳــﺘﮕﺬاري ﻫﺮ ﯾﮏ از ﮐﺸﻮرﻫﺎي عربی حوزه خلیج فارس در ﺗﻌﺎﻣـﻞ ﺑـﺎ کشورهای غربی در راستای امنیت جمعی قابل تعریف است. در واقع آنچه مد نظر این کشورها می باشد بسط و گسترش روابط با غرب در شکل امنیتِ جمعی تضمینی است که می تواند امنیت آنها را در شرایط بهم خوردن نظم منطقه ای تامین کند. در دهه 1990، تحولاتی چون فروپاشی اتحاد شوروی و پایان تهدید کمونیسم، پایان جنگ ایر ان و عراق و به ویژه اشغال کویت از سوی عراق، باعث دگرگونی در نوع نگرانیها و تهدیدات امنیتی کشورهای عربی منطقه و همچنین تغییر استراتژی غرب در این منطقه شد؛ اما هیچکدام به اندازه حادثه ﯾﺎزده ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ 2001 در تغییر این نگرش ها و چشم اندازهای موجود این منطقه تغییرات بنیادین ایجاد نکرد، بگونه ای که کشورهای حوزه خلیج فارس در وﺿﻌﯿﺘﯽ ﺣﺴﺎس ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘه و با انتخاب راهبرد ائتلاف با غرب نسبت به حساسیت های امنیتی- منطقه ای خود با تعیین راه اصلی ( main road ) در درون وضعیت بهم ریختگی منطقه ای اقدام نمودند.
از ﻣﻨﻈـﺮکشورهای حوزه خلیج فارس اﻗﺪام آﻣﺮﯾﮑﺎ و ناتو در ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻋﺮاق، ﺗﻮازن ﻗﺪرت ﻣﻨﻄﻘﻪ اي را ﺑﻪ زﯾـﺎن آﻧﻬﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ داده و ﺑﻪ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺷﺪن ﻧﻘﺶ و ﻧﻔﻮذ اﯾﺮان در معادلات منطقه ای ﻣﻨﺠـﺮ ﺷـﺪه است، اﻣﺎ ﺑﻪ رﻏﻢ ﺑﺮﺧﯽ اختلافات در سالهای ﺑﻌـﺪ از ﯾـﺎزده ﺳـﭙﺘﺎﻣﺒﺮ روﯾﮑﺮد اعضای ﺷﻮراي ﻫﻤﮑﺎري ﺧﻠﯿﺞ ﻓـﺎرس در ﺣﻔـﻆ رواﺑـﻂ با غرب به دلیل مسائل مختلف از جمله مساله هسته ایران گسترش و ﺗﺪاوم ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. به بیانی علمی، همگرایی موجود نتیجه ایجاد چالش در امنیت سنتی و برهم خوردن توازن قدرت به شکل گیری ساختاری با مفاهیم جدید در نگرش به مفهوم امنیت در نزد کشورهای عربی این منطقه انجامید.
در ﻗﺒﺎل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪ اﻳـﺮان آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ادﻋﺎي این کشورها وغرب اﺳﺖ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻫﺴﺘﻪ اي اﻳﺮان ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮﻫﻢ ﺧﻮردن ﺗﻮازن ﻗﻮا در ﻣﻨﻄﻘــﻪ و ﺑﺮﺗــﺮي ﺟﻤﻬــﻮري اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان را ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮد. از اﻳـﻦ ﻣﻨﻈـﺮ ﺣﻔﻆ ﺛﺒﺎت در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﺰو اوﻟﻮﻳـﺖ آنان، به شمار می رود. یکی دیگر از موضوعات مهم مورد همکاری، افزایش و رشد گروههای تروریستی با صبغه بنیاد گرایانه در این منطقه می باشد.
فی الواقع خاورمیانه یکی از مهم ترین مناطقی است که ترورییسم وبنیادگرای اسلامی علیه غرب در آنجا رشد وگسترش زیادی نموده است؛ بطوریکه افزایش گروههای جهادی در منطقه دال بر اثبات خطر تروریسم در آینده علیه غرب است در چنین شرایطی غرب کوشیده است تا با ورود به خاورمیانه، اهداف مورد نظر خود را پیگیری کند. در اين رابطه اجلاسهای ناتو به عنوان بازوی غرب در بحرين، در آوريل 2008، اجلاس استانبول در ژوئن 2004، که دراین اجلاسها زمینه بسط روابط بیشتر با مجموعه ناتو وغرب فراهم گردید.
بی گمان دامنه همکاری غرب با کشورهای خلیج فارس گسترش خواهد یافت و روند به گونه ای پیش خواهد رفت که ساختار قدرت و امنیت در منطقه را دگرگون خواهد کرد.کشورهای غربی با معرفي ایران به عنوان يك تهديد خطرناك براي كشورهاي عربي باعث شده كه نگراني اين كشورها نسبت به ايران افزايش يابد؛ نگرانيِ كه در افزايش خريدهاي نظامي اين كشورها از غرب و بويژه آمريكا نمايان است.
در پایان باید عنوان کرد اﮐﻨﻮن ﻣﺆﻟﻔه های ﺟﺪﯾﺪي در ﺣﺎل ﻇﻬﻮر اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺷﮑﻞ و ساختار ﺑﻨﺪي ﻗـﺪرت و اﻣﻨﯿـﺖ را در اﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ در ﻃﻮل ﺳﺎل ﻫﺎ و دﻫﻪ ﻫﺎي آﯾﻨﺪه ﺗﻐﯿﯿﺮ دﻫﺪ و رﻗﺎﺑﺖ ﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪ اي را وارد ﻣﺮﺣﻠـﻪ ﻧﻮﯾﻨﯽ ﺳﺎزد. اﯾﻦ ﻣﺆﻟﻔه ها ﺗﻼش ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮاي ﻫﺴﺘﻪ اي ﺷﺪن اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﻣـﯽ ﺗﻮاﻧـﺪ داراي اﺑﻌﺎد ﺻﻠﺢ آﻣﯿﺰ ﯾﺎ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﮐﺸﻮرﻫﺎي حوزهﺧﻠـﯿﺞ ﻓـﺎرس به دلیل ﺗﻮان ﻫﺴﺘﻪ اي جمهوری اسلامی اﯾـﺮان، ﺑـﻪ یک نوع از ﻫﻤﮕﺮاﯾـﯽ اﻣﻨﯿﺘـﯽ ﺑـﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ روی آورده اند و لذا به نظر ميرسد عليرغم اختلافات و رقابتهای درونی ميان كشورهاي حاشيه خليج فارس، این كشورها با حمايت آمريكا و ناتو يك اتحادیه نظامی فراگير در منطقه عليه ايران ايجاد كنند، كه اين ميتواند براي ايران خطرآفرين باشد. بطوریکه بیشتر این کشورها خواهان ایجاد یک نیروی « دفاع منطقهای » در مقابل تهديد ایران هستند؛ اهداف اصلي چنین همگرایی های نزدیک میان این کشورها با غرب شامل پیامدهایی چون درجه ي بالاي پيشرفت نهادي و سازماني و قابلیت گسترس آن در تامین نيازهاي امنيتي فزاينده دولتهايي كه باهم وابستگي متقابل دارند می باشد و لذا باید یک ديدگاه کلان محور و چند وجهي به آن داشت كه داراي ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و داخلي باشد.