تدبیر24: طی هفتههای گذشته از این نویسنده دو یادداشت در باب تجاوزهای جنسی خانوادگی و پدیده شوهرآزاری در پارسینه منتشر شد. نوشتههای پیشین حائز دو ویژگی بودند؛ هم پیشتر به آن موضوعها کمتر پرداخته شده بود و هم نگارنده در هر کدام از آنها سعی کرد تا حقایق اغلب ناگفته در باب این ناهنجاریها را بیان کند.
این بار اما از پدیدهای صحبت میکنیم که برخلاف دو یادداشت قبلی، تاکنون حجم بالایی از مقالات و کتابها و یادداشتها و حتی فیلمهای سینمایی راجعبه آن منتشر شده است. چه بسا مقالاتی بس وزین که توسط روزنامهنگاران و اساتید و دانشجویان محترم رشتههای مختلف دانشگاهی به رشته تحریر درآمده است. مقالات و کتبی که نویسنده به فراخور بحث استفاده کافی و وافی را از آنها در همین یادداشت برده است.
بنابراین به جهت دوری از کلیشهها و تکرار مکرّرات، در این نوشتار سعی شده است با استناد به دادههای مطالعات آماری و ذکر مثالهای حقیقی به ذکر چند نکته پیرامون موضوع کودکآزاری بپردازدیم. در پایان هم راههایی برای پیشگیری از این ناهنجاری ارائه شده است، به این امید که اندک سهمی در مبارزه با این پدیده شوم داشته باشد. در این راستا نکات زیر مد نظر است:
تنبیه یا کودک آزاری؟
هرچند امروزه از دیدگاه بسیاری از عقلا، تنبیه کودکان امری مذموم و ناپسند است، لیکن بنظر میرسد در عالم واقع و در روابط پدر و مادر با فرزند، تنبیه امری اجتناب ناپذیر باشد. چه بسا روانشناسان و طرفداران حقوق کودکان نیز وَلو یک بار، بر پشت دستان کودک خود کوبیده باشند.
اگر تنبیه کودک با هدف تربیت و اصلاح یا به عبارتی تأدیب وی باشد، اساساً بحث کودکآزاری منتفی است. اما اگر قصد از تنبیه، اذیت و آزار غیرمتعارف جسمی و روانی کودک باشد، مسلماً مصداق کودکآزاری است.
به عنوان مثال هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که کودکی را که مداد و خودکار مدرسهاش را گم کرده است، کتک زد. یا طفلی را که از تنهایی ترس دارد در حمام تاریک حبس کرد. یا کودکی را که دچار شبادراری است مجبور کرد که لباسهایش را خودش بشوید. یا سیگار بر روی دست کودکی که بدون اجازه پول از جیب پدر برداشته است خاموش کرد.
اینها و مثالهایی از این دست همه مصداق کودکآزاری است. این رفتارها نه تنها برای کودک مفید نیستند بلکه برای آینده او و جامعهای که کودک در آن زیست میکند زیانآور است.
بنابراین اگر تنبیه، معقول باشد و مستلزم آزار کودک نباشد کودک آزاری محسوب نمیشود. مثل پدری که در قبال خطای کودک، موقتاً محدودیتهای مالی برای فرزندش در نظر میگیرد.
آسیبهای عاطفی و سهلانگاری؛ مصادیق مدرن کودکآزاری
در دنیای امروز کودکآزاری فقط شامل ایراد آسیبهای جسمی و سوءاستفادههای جنسی از کودکان نیست بلکه اگر کودکی را تحقیر کنند، بترسانند و تمسخر کنند، یا اینکه به کودک فحاشی کنند و سایر مواردی که به جای جسم، به روان کودک آسیب میرسانند؛ مرتکب کودکآزاریِ عاطفی شدهاند.
سهلانگاری والدین نیز مصداق کودکآزاری است. مشروط به اینکه تکرار شود. به عبارت دیگر، یک بار سهلانگاری مصداق کودکآزاری نیست. مثلاً اگر پدری یک روز یادش برود که فرزندش را از مهدکودک به خانه بیاورد، این سهلانگاریِ اتفاقی وی را نمیشود به کودکآزاری تعمیم داد. در مقابل اگر والدین، اصلاً کودک خود را در مدرسه ثبتنام نکنند قطعاً کودکآزار هستند، وَلو اینکه بچه یک سیلی هم نخورده باشد. یا والدینی که نسبت به تهیه سرپناه خود و فرزندانشان بیتفاوت هستند. یا پدری که هنوز برای کودک ۶ سالهاش شناسنامه نگرفته است و مواردی از این دست.
کودکآزاری؛ چگونه؟ کجا و توسط چه کسی؟
نتایج تحقیقات نشان داده است که کودکآزاریها اغلب بصورت کتک زدن، در منزل و توسط مادران اعمال میشود. علت این امر هم این است که کودک ساعات زیادی از روز را نزد مادر میگذراند. در مورد سهلانگاریها نیز، وضع به همین صورت است؛ مادران از پدران سهلانگارترند.
آزار و اذیت جنسی؛ نامرئیترین نوع کودکآزاری
در یک تحقیق که توسط اساتید دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران، بین سالهای ۷۱ تا ۷۳ در این شهر انجام گرفت نشان داده شد که ۶۸درصد دختران پس از چندین بار تجاوز به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند و این آمار در پسران حدود ۱۸درصد را نشان میدهد.
این بدین معناست که سوءاستفاده جنسی در دختران مُزمن است. متأسفانه دختران از ترس آبرو به ندرت موارد تجاوز جنسی را گزارش میکنند و همین امر سبب جریتر شدن متجاوز میشود. تا جایی که حتی ممکن است سالهای سال دختری مورد سوءاستفاده قرار گیرد و پس از سالها یا با خودکشی دختر یا بر اثر یک اتفاق فاجعه برملا شود. در حالی که بسیار دیر است.
واقعیت این است که علاوه بر غریبهها، احتمال سوءاستفاده جنسی از کودکان توسط آشنایان و اعضای خانواده نیز وجود دارد. اما به این دلیل که تجاوزهای جنسیِ این دسته از افراد به دلایل مختلف کمتر افشاء میشود، بیشتر راجعبه تجاوز غریبهها صحبت به میان میآید.
این در حالی است که هرچند ناراحتیهای روحی کودک پس از تجاوز افراد غریبه ممکن است بعدها التیام یابد اما کودکانی که در معرض سوءاستفاده از ناحیه اعضای خانواده خود قرار گرفتهاند برای بازگشت به شرایط عادی، زندگی بسیار سختی را پیش روی دارند. کودک وقتی توسط یک غریبه مورد تعرض قرار میگیرد به پدر و مادر پناه میبرد، حال اگر متجاوز، خود پناهگاه کودک باشد به چه کسی باید پناه ببرد!
طبق این تحقیقات، متوسط سن اطفالی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند در تهران ۹ سال بوده است. که متأسفانه 2/7 دهم درصد از موارد ارجاع شده به پزشکی قانونی پس از تجاوز به قتل رسیدهاند.
فقر، بیکاری و کمسوادی والدین، بلای جان کودکان
نتایج تحقیقات نشان داده است هرچقدر سطح درآمد خانواده کمتر باشد کودکآزاری بیشتر صورت میگیرد و ارتباطی مستقیم میان فقر و کودکآزاری وجود دارد. در خانوادههایی هم که پدر بیکار است موارد بیشتری از کودکآزاری گزارش شده است.
همچنین والدینی که از سطح تحصیلات کمتری برخوردارند به نسبت تحصیلکردهها بیشتر دست به کودکآزاری میزنند.
طلاق؛ بستری برای کودکآزاری
طلاق یا فوت یکی از والدین، دو وضعیت را در مقابل کودک قرار میدهد. یا "تک سرپرستی” و یا تحت نظر ناپدری یا نامادری قرار گرفتن.
نتایج بررسیها نشان میدهد که کودکانی که تک سرپرست هستند بیشتر مورد اذیت و آزار قرار میگیرند تا کودکانی که ناپدری و نامادری دارند. این مسئله در مورد کودکانی که تحت سرپرستی پدر هستند بیشتر بوقوع میپیوندد. از این جهت که پدرها اغلب روز را در محیط کار میگذرانند و نظارت کمتری بر طفل خود دارند.
تعرض به کودکان کار در نهایت سکوت و آرامش
شاید از تجاوزهای خانوادگی کم سر و صداتر جنایاتی باشد که در حق کودکان کار صورت میگیرد. همان کودکانی که سر چهارراهها گُل و در قطارهای زیرزمینی باتری قلم و نیمقلم میفروشند.
جنایاتی را که در پستوها و ویرانهها در حق این مظلومانِ بیشناسنامه و بدسرپرست روا میگردد به ندرت کسی میبیند؛ به غیر از بعضی سازمانهای مردم نهاد و بعضاً هنرمندانی که به نحوی سعی میکنند صدای این کودکان باشند انگار که گوشی برای شنیدن نالهها و چشمی برای دیدن وضع اسف بارشان وجود ندارد.
اغلب این کودکان، هم در خانواده آزار میبینند و هم در اجتماع؛ والدینِ بعضاً معتاد، آنها را مجبور به کار و کسب درآمد میکنند و در جامعه هم فرصت طلبان، مترصد فرصتی برای آسیب رساندن به این اطفال هستند. تا وقتی این کودکان در خیابانها هستند شبح تجاوز، اعتیاد، بیماریهای جنسی و ضربوجرح آنها را رها نمیکند.
چه باید کرد؟
در روم باستان کشتن فرزندان حق قانونی والدین بود، اعراب هم دختران خود را زنده به گور میکردند. در آتن هم فرزند معلول را میکشتند و اختیار داشتند برای پیشگیری از افزایش بیرویه جمعیت کودکان را به قتل برسانند.
امروز از پس بیش از هزار سال، با این همه تحول در علم و اخلاق، بشر هنوز نتوانسته است معضل کودکآزاری را حل کند. چه بسا وضع از دوران باستان هم بدتر شده است. چرا که در آن زمان، کودکآزاری عرف جامعه بود و افکار عمومی از آن حمایت میکرد، اما الان که تبدیل به ناهنجاری و جرم شده است و مدعیالعموم به دنبال کودکآزاران میگردد، هنوز این عمل ریشه کن نشده است. بلکه به نسبت گذشته فراوانی بیشتری نیز پیدا کرده است.
برای کاهش آمار کودکآزاری علاوه بر اینکه کافی است آدم باشیم، باید به مبارزه با فقر، بیسوادی و بیکاری رفت. باید در کلاسهای آموزشیِ قبل از ازدواج علاوه بر آموزش راههای پیشگیری از بارداری -که الان بیشتر به تشویق بارداری اختصاص دارد- روانِ پدران و مادران آینده را سنجید تا مشخص شود آیا ظرفیت روحی لازم برای اینکه والدین خوبی برای فرزندانشان باشند را دارند یا خیر.
باید به کودکان، خصوصاً دختران آموزش داد تا بلافاصله بعد از کوچکترین تعرضی خانواده یا معلمان خود را در جریان بگذارند. باید والدینی را که در کودکی مورد کودکآزاری قرار گرفتهاند تحتنظر داشت و از خانوادههایشان حمایت کرد. باید در مدارس علاوه بر اتحاد مزدوج و رابطه فیثاغورس به کودکانمان رسم زندگی آموخت.
باید با استفاده از پرسشنامهها و مصاحبهها کودکانی را که در معرض کودکآزاری هستند یا مورد کودکآزاری قرار گرفتهاند شناسایی کرد و حمایتهای قانونی لازم را نسبت به ایشان بعمل آورد. باید با تصویب قوانین به روز و بدون ابهام از کودکان حمایت کرد. باید کودکان کار، این دلشکستگانِ شهرهای بزرگ را از زیر پلهای تجاوز بیرون کشید و برای آیندهشان تدبیر کرد. و باز هم و باز هم و باز هم باید به جنگ فقر رفت.