تدبیر24 : رسانههاي غربي از شب شروع مذاکرات
ژنو، با انتشار گزارشهاي مختلفي به بررسي امکانهاي جديد مذاکره ميان غرب و ايران
پرداختند. رويدادهاي اجلاس سازمانملل در نيويورک و ذوبشدن يخ روابط تهران و
واشنگتن، ازجمله فاکتورهاي مهم در تيتر روزنامههاي آمريکايي با هدف گمانهزني
درمورد پيشرفتن مذاکرات و نحوه توافقات بود. بعد از اظهارات «مايکل مان» و توصيف
او از «بسيار مفيد»بودن پيشنهادهاي ايران، تيترها نيز با همان گام، مثبت و پراميد
درج شدند. صدور بيانيه مشترک بعد از سالها مذاکره، نتيجه اين جو مثبتي بود که
رسانهها پيش از اين به استقبالش رفته بودند.
WALL STREET JOURNAL
4 قرارداد
محتمل با ايران
اميدها تقريبا
همهجا بر سر حل پرونده هستهاي ايران جاري است. اين تاکيد معاون وزيرخارجه ايران،
عباس عراقچي نيز هست؛ حرکت بهسمت يک نقشه راه اعتمادساز با غربيها. اما بايد
دانست که چنين تعارفهايي ممکن است به امضای قرارداد خطرناکي ختم شود، آنهم بدون
هيچگونه تضميني براي پاياندادن به نگرانيهاي مرتبط يا برنامه هستهاي. البته
اين به اين معنا نيست که هرگونه توافقي بهمنزله قرارداد بدي براي غرب خواهد بود.
زمانی راهحل ديپلماتيک بايد مورداستقبال واقع شود که ما گزينهاي بهتر از دو انتخاب
زير داشته باشيم: حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران يا پذيرش ايران مجهز به بمب
اتم. اما ما در اينجا چهارگزينه محتمل را بررسي ميکنيم؛ توافقنامهاي ايدهآل،
توافقنامهاي عقلايي، توافقنامهاي بد و توافقنامهاي مرحلهبنديشده. توافقنامه
ايدهآل عبارت است از اينکه ايران برنامه هستهاياش را کنار بگذارد. تهران غنيسازي
را در هر سطح کنار بگذارد حتي براي اهداف غيرنظامي. توافقنامه عقلايي عبارت است از
سازش که با دقت به عناصر حساس برنامه هستهاي ايران ميپردازد. در اين چارچوب
ايران حق خود را براي غنيسازي حفظ خواهد کرد؛ اما غنيسازي در حدود 5/3 تا 5درصد را
که اهداف غيرنظامي را پوشش ميدهد. اين توافقنامه تعداد معيني از سانتريفيوژها را
به رسميت ميشناسد. ايران تعداد معين را بهشکل نمادين و براي حفظ مساله حق غنيسازي
حفظ ميکند. البته طبق اين توافق مقدار اورانيوم غنيشده نيز حفظ ميشود و آژانس
بينالمللي بر آن نظارت ميکند. در اين مرحله ايران پروتکل الحاقي را
ميپذيرد و از اين طريق بازرسيهاي بيشتر را ميپذيرد. توافق بد اين است که غرب
تحريمهاي مصوب عليه تهران را درمقابل حذف بخشي از برنامه هستهاي تهران بردارد.
چنين توافقي، غنيسازي ايران را تا سطح اهداف غيرنظامي محدود ميکند اما تهران را
مجبور به تعطيلکردن رآکتور اراک نميکند. اين براي منافع غرب وحشتناک است. مدل چهارم
توافقنامه ميتواند فرآيندي شامل گامهاي تدريجي و دوجانبه و براي اعتمادسازي
باشد. بررسي اين توافقنامهها از اين جهت اهميت دارد که اوباما در مصاحبه اخير
گفته بود که او توافقنامه بدي را امضا نخواهد کرد.
CNN
غرب،
ايران را چگونه ميبيند
به موازات
اينکه قدرتهاي بزرگ و ايران بر سر کنارگذاشتن نگرانيهاي مربوط به برنامه هستهاي
و تحريمها عليه ايران با هم چانهزني ميکنند، به ايران پيام روشني ميدهند؛
اينکه آنها مخالف برنامه هستهاي نظامي ايران هستند. همه آنها به استثنا چين و
روسيه حتي با توسلبهزور هم موافق هستند. با وجودي که در دو سر آتلانتيک، شکافها
بر سر نحوه برخورد با جنگ داخلي سوريه موضع ميگرفتند، درمورد پرونده هستهاي
ايران بههم نزديک شدهاند. نشانههايي وجود دارد که ميگويد اين
همبستگي احتمالا تقويت هم ميشود. بااينحال هيات ايراني در مورد
افکارعمومي اروپا و آمريکا تفاوت فاحش قابلتوجهي پيدا نميکند. ميان ديدگاههاي
فراآتلانتيکي و ديدگاههاي چينيها و روسها. ششدرصد از آمريکاييها و پنجدرصد
از اروپاييها ميپذيرند که تهران به بمباتم دسترسي داشته باشد. اين گرايش در
ميان کشورهايي که امروز در ژنو مشغول مذاکره هستند، از سال گذشته تا به امروز تغيير
محدودي داشته است. تنها استثنا در اين ميان کشور چين است که يکي از شرکاي تجاري
اصلي ايران است اينکه مردم چين امروز بيش از سال گذشته مخالف اتميشدن ايران
هستند. در خاورميانه جاي تعجب ندارد که مخالفترين کشور در مقابل ايران است با
96درصد. اکثريتهاي قوي در اردن، مصر، ترکيه و لبنان مخالف توسعه زرادخانه هستهاي
ايران هستند. در تونس افکارعمومي 40درصد با اتميشدن ايران موافق هستند و 47درصد
مخالفند. اروپاييها و آمريکاييها همچنان موافق استفاده از تحريمها عليه ايران
هستند. اما اين کشورهاي مخالف چگونه ميتوانند مانع دستيابي ايران به بمب اتم
شوند؟ بنياد مارشال در آلمان در تحقيقي به اين پرداخته است که چگونه ميتوان با
نزديکترکردن ديدگاههاي دوسر آتلانتيک به بهترين وجه مانع ايران شد. در اين ميان افکارعمومي
آمريکا 29درصد و اروپاييها 32درصد معتقدند بهترين راه مانعشدن ايران همان تحريمهاي
اقتصادي است. در اين ميان معدود درصدي از افکارعمومي از گزينه نظامي پشتيباني ميکنند.
اما زماني که همين مصاحبهشوندهها روبهروي اين سوال قرار ميگيرند که اگر گزينه
تحريم جواب نداد چه بايد کرد، به گزينه نظامي تمايل پيدا ميکنند. در آمريکا
64درصد، فرانسه 58، آلمان 50 و بريتانيا 48درصد ميان پذيرش ايران بهعنوان قدرتي
اتمي و توسلبهزور، دومي را انتخاب کردهاند. اما اين آمار در روسيه کمي بيش از 25درصد
و در همين حدود در چين موافق گزينه نظامي هستند. بنابراين قدرتهاي غربي با
پشتوانه قوي از افکارعمومي خود در مذاکرات ژنو حاضر شدهاند. تفاوتهاي دوسر آتلانتيک در بين
افکارعمومي چندان قابلتوجه نيست و در يام ميان تفاوت معنادار با افکارعمومي
روسيه و چين ديده ميشود؛ چيني که ظاهرا بهنسبت قبل نگرانتر نيز شده است.
FP
صلح
از طريق اقتدار
صلح از طريق
قدرت، فلسفهاي آمريکايي است براي پيروزشدن در جنگ سرد و سياستي است که توانست ما
را از فاجعه جنگ اتمي نجات دهد. در جريان جنگ سوريه تاحدودي موضع ما نسبت به اين
فلسفه تضعيف شد و امروز وقتش است تا مجددا بر اهميت آن تاکيد کنيم. بعضي معتقدند
اعتبار آمريکا زماني که اوباما خطقرمز کاربرد تسليحات هستهاي را ميکشيد و بعد
بدون مداخله در سوريه آن را رها کرد، اساسا زيرسوال رفته است. ديگر بيشتر از اين
نميتوانيم مخالف اين تصميمگيري باشيم. اصول ملت همان مرجحدانستن آزاديهاي فردي
است. ما از اين اصول با همه بايدهايمان دفاع ميکنيم. اما سياست خارجي ميتواند دعوا
بر سر آن را تشديد کند. دوست و دشمن هميشگي نداريم. ما بايد هر موقعيت سياست خارجي
را بر اساس منافع و ايدههاي جديد رويکردهاي جديد براي حل مناقشات مورد ارزيابي
قرار دهيم. دنيا در حال چرخشهاي سريع است. آمريکاييها اين روزها در کنيا
موردحمله واقع ميشوند و تمدنهاي هزارههاي قبل در حال افول هستند و چهبسا که در
آشوب فروميروند. مسيحيان در سوريه و پاکستان موردحمله قرار ميگيرند و اسراييليها
بهدنبال خريد ماسکهاي ضدگاز در مقابل يک حمله احتمالي شيميايي هستند. در عينحال
شاهد پيشرفتهاي ديپلماتيک در مورد بحران سوريه هستيم که نشان ميدهد چگونه ميتوان
ضرورتهاي نظامي را با ديپلماسي تهاجمي ترکيب کرد و بايد اين مسير را در جاهاي
ديگر جستوجو کنيم و بايد آن را با ايران شروع کنيم. ما بايد از تلاشهاي
ديپلماتيک ژنو براي جلوگيري از اتميشدن ايران در سطح نظامياش جلوگيري کنيم و
نگذاريم که احتمالا اين فناوري را با ديگر ملل مشترک شود. بايد تحريمها را حفظ کرد تا ايران را
سر ميز مذاکره برگرداند. بله بايد همه گزينهها را حفظ کرد تا ايران شفافيت لازم
در مورد فناوري هستهاي و نياتش را ارايه دهد. دنيا بايد هوشيار باشد. بعد از
سوريه، سياست خارجي آمريکا مورد آزمون جدي قرار گرفته است. دولت اوباما بايد مجددا
سياست خارجياش را آرايش دهد. همان چماق و هويج را دوباره مدنظر قرار دهيم شايد تحريمهاي
جديتر و گشايشهاي جديد براي گفتوگو. بازرسيهاي شفاف از تجهيزات هستهاي که
نشان دهد و ضمانت دهد که ايران درصدد وقتخريدن نيست. ما بايد پيامهاي روشني به دولت ايران
بدهيم که خصومتي را نبايد با آمريکا و متحدان منطقهاي پيگيري کند. صلح ازطريق
اقتدار تقريبا چنين موضعگيري است. صداهاي مختلفي در آمريکا و اسراييل براي
فشارهاي ديپلماتيک و برقراري رابطه وجود دارد. عدهاي ديگر بر سياستي تمرکز دارند
که بيشتر به سياست پيشگيرانه تمايل دارد. سياستمداران آمريکايي نبايد اين صداها را
ناديده بگيرند. درعينحال ما نياز داريم که به لحاظ سياسي و ديپلماتيکي براي منافع
بيشتر در کنار منافع متحدانمان کار کنيم. در گذشته استراتژي برنده آمريکا جستوجو
براي صلح بود از طريق اقتدار. فلسفهاي که به کارمان آمد و در آينده نيز ميتواند
به ما کمک کند.
bloomberg
امکان
دسترسي ايران به اموال بلوکهشده خود
آمريکا در بازي
شطرنج خود با ايران با انتخابهاي دشواري مواجه است. اگر ايران از خودش انعطاف جدي
نشان دهد آيا آمريکا نيز واکنشي مشابه نشان خواهد داد و از تحريمها خواهد کاست؟
مشکل اين است که بسياري از مقامات آمريکايي که در مذاکرات هستهاي حضور داشتند، بر
اين باورند که هرگونه کاهش فشار تحريمها منجر به فروپاشي سريع کل برنامههاي
تحريم ايران خواهد شد. بسياري از کشورها و شرکتها مايل به رفع تحريمها هستند و
هر اقدام آمريکاييها حتي در کوچکترين نوع خود را نشانهاي براي پايانيافتن
بحران تلقي خواهند کرد. درصورتي هم که آمريکا از خودش هيچ انعطافي نشان ندهد،
رسيدن به راهحل با مشکل جدي روبهرو خواهد شد و ايران وقتي احساس کند که آمريکاييها
چنين موضعي دارند، برنامه هستهاي خود را دنبال خواهند کرد. چنين دوراهيای باعث
شده که مقامات دولت آمريکا درصدد يافتن راه سومي باشند. بيش از ۵۰ميليارددلار از پول ايرانيها در بانکهاي
خارجي با تلاشهاي دولت اوباما بهطورکامل يا نصفهونيمه مسدود شده است و ايران بهطور
جدي به اين پول نقد نياز دارد. برخي مقامهاي دولت آمريکا به او گفتهاند که مذاکرهکنندگان
هستهاي آمريکا در ژنو آماده هستند تا به ايران پيشنهاد دسترسي به قسمتي از اين
پول را در قبال امتيازاتي عيني بدهند.
la Croix
مردان
کليدي مذاکرات ژنو
جذبه ديپلماسي
ايران اين روزها در حاشيه درياچه «لمان» ژنو توجه بيشتري را به خود جلب کرده است.
در این ميان، وزير امورخارجه ايران، خود تحصيلکرده غرب است و دايم با مخاطبانش از
طريق شبکههاي اجتماعي در تماس است، چندين دانشنامه از دانشگاههاي آمريکايي دارد
و شناخت خوبي از غرب دارد. فرزند تاجر پارچهاي است که براي ادامه تحصيلات به
آمريکا ميرود و فرزندانش نيز در نيويورک بهدنيا آمدهاند. او هرگز از موضعگيري
عليه تندروهاي مخالف روابط ايران و آمريکا دريغ نکرده است. ديگر همراه ظريف، عباس
عراقچي انگليسيزبان است و دکتراي علومسياسي خود را از دانشگاه کنت انگلستان گرفته
است و پيش از اين در فنلاند، ژاپن و استوني خدمت کرده است. ديگر ديپلمات هيات
ايراني مجيد تختروانچي تحصيلکرده مهندسي عمران از دانشگاه کانزاس و سفير سابق
ايران در سوييس است. از ديگر همراهان ميتوان به حميد بعيدينژاد رييس اداره روابط
اقتصادي وزارتخارجه و داوود محمدنيا اشاره کرد. اين هيات همانطور که گري سيک هم
پيشتر به آن اشاره کرده بود، «منظومهاي از افراد آمادهاي هستند که
حاضرند در مورد تنشزدايي خطرپذيري داشته باشند.»